انتظارفرج یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 15:52 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
دل در جوشش ناب عرفه، وضو مي گيرد و در صحراي تفتيده عرفات، جاري مي شود. آن جا كه ايوان هزار نقش خداشناسي است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بيقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسين (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضريح اجابت، تصوير مي دهد و اين صحراي عرفات است كه با كلمات روحبخش دعاي امام حسين (ع) و اشك عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش مي كند. اشك و زمزمه ما را نيز بپذير، اي خداي عرفه. عرفات نام جايگاهي است كه حاجيان در روز عرفه (نهم ذي الحجه) در آنجا توقف مي كنند و به دعا و نيايش مي پردازند و پس از برگزاري نماز ظهر و عصر به مكه مکرمه باز مي گردند و وجه تسميه آنرا چنين گفته اند كه جبرائيل عليه السلام هنگامي كه مناسك را به ابراهيم مي آموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت �عرفت� و او پاسخ داد آري، لذا به اين نام خوانده شد. و نيز گفته اند سبب آن اين است كه مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف مي كنند و بعضي آن را جهت تحمل صبر و رنجي مي دانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد. چرا كه يكي از معاني �عرف� صبر و شكيبايي و تحمل است. (1) فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ فتابَ عَليهِ اِنَّه� هو التَّوابُ الرّحيمْ آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت و با آن به سوي خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذيرفت، چه او توبه پذير مهربان است. طبق روايت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنيا، چهل روز هر بامداد بر فرار كوه صفا با چشم گريان در حال سجود بود، جبرئيل بر آدم فرود آمد و پرسيد: ـ چرا گريه مي كني اي آدم؟ ـ چگونه مي توانم گريه نكنم در حاليكه خداوند مرا از جوارش بيرون رانده و در دنيا فرود آورده است. ـ اي آدم به درگاه خدا توبه كن و به سوي او بازگرد. ـ چگونه توبه كنم؟ جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئيل به صحراي عرفات رفت، جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن را به او ياد داد و به او لبيك گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسيد تلبيه را قطع كرد و به دستور جبرئيل غسل كرد و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:
حضرت ابراهيم (ع) در عرفات در صحراي عرفات، جبرئيل، پيك وحي الهي، مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) نيز آموخت و حضرت ابراهيم (ع) در برابر او مي فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).
پيامبر اسلام (ص) در عرفات و نيز دامنه كوه عرفات در زمان صدر اسلام كلاس صحرايي پيامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرين آخرين سوره قرآن در صحراي عرفات بر پيغمبر (ص) نازل شد و پيغمبر اين سوره را كه از جامع ترين سوره هاي قرآن است و داراي ميثاق و پيمانهاي متعدد با ملل يهود، مسيحي و مسلمان و علماي آنها مي باشد، و قوانين و احكام كلي اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعليم فرمود. و طبق مشهور ميان محدثان پيامبر (ص) در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماعي عظيم و با شكوه حجاج بيان داشت: ...... اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين نقطه ملاقات نكنم. شما به زودي به سوي خدا باز مي گرديد. در آن جهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي شود. من به شما توصيه مي كنم هركس امانتي نزد اوست بايد به صاحبش برگرداند. هان اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام اكيداً حرام است. از پيروي شيطان بپرهيزيد. به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنان امانتهاي الهي در دست شما هستند، و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند. ......... من در ميان شما دو چيز به يادگار مي گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است. هر مسلماني با مسلمان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يكديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اينكه آنرا به طيب خاطر به دست آورده باشد.....
صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي امام حسين (ع) حضرت سيدالشهدا، امام حسين (ع) نيز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهي از اصحاب از خيمه هاي خود در صحراي عرفات بيرون آمدند، و روي به دامن �كوه رحمت� نهادند و در سمت چپ كوه روي به كعبه، همايشي تشكيل دادند، كه موضوع آن به مناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگي بود. اين همايش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلكه شناخت توأم با عمل و سازندگي و تزكيه و خودسازي بود یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 15:46 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
روز عرفه چه روزیست؟هر سال عده زیادی از مسلمانان برای زیارت خانه خدا ـ کعبه ـ راهی مکّه می شوند. مکّه یکی از شهرهای کشور عربستان است که کعبه در آن جا قرار دارد. به کسانی که به مکّه می روند، اگر در ماه ذی الحجه که یکی از ماه های قمری است، باشد، حاجی می گویند. این سفر که سفر حج نام دارد، شیرین ترین سفر دنیاست و واجب است که حاجیان برنامه ها و کارهایی را انجام دهند. روز عرفه هم نهمین روز از ماه ذی الحجه است که اعمال مخصوص خودش را دارد. حاجیان در این روز در سرزمینی نزدیک شهر مکّه، در بیابانی نزدیک شهر مکّه به نام «عرفات» دور هم جمع می شوند و خدا را عبادت می کنند. روز عرفه، روز دعا و نماز و راز و نیاز با خداست، روز بخشیده شدن گناهان است. در روز عرفه چه باید کرد؟در روز عرفه، حاجیان از ظهر تا بعد از غروب آفتاب، باید در سرزمین عرفات بمانند و در آن سرزمین دعا کنند، نماز بخوانند و با خدا به راز و نیاز بپردازند. بسیاری از گناهان در روز عرفه بخشیده می شوند. روز عرفه، روز بزرگی است. روزی که امام سوم ما، حضرت امام حسین علیه السلام در آن روز و در سرزمین عرفات دست به دعا برداشته بود و با اشک و ناله و زاری، با خدای خود مناجات کرده بود. امام پنجم ما، حضرت امام محمدباقر علیه السلام ، نیز در عرفات و روز عرفه، دو دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و از ظهر تا غروب آفتاب با خدا راز و نیاز کرده بود؛ یعنی این که امامان ما هم برای روز عرفه، ارزش زیادی قائل بودند و سفارش می کردندکه مسلمان ها این روز را از دست ندهند. بچه ها! برای دعا کردن در این روز فرقی هم نمی کند که کجا باشیم؛ یعنی حتما نباید در صحرای عرفات و در سفر حج باشیم. هر جا که بودیم روز عرفه را با دعا و مناجات بگذرانیم. روز عرفه، روز دعااگر ما همه سال را به خوبی بگذرانیم و از روزها درست استفاده کنیم، زندگی خوبی خواهیم داشت، ولی بعضی از روزها، به سبب اتفاق های ویژه یا به سبب ارزش والایی که دارند، از بقیه روزها بهترند؛ مثل روزهای عید، مثل روزهای تولد امامان ما، مثل روزهای شهادت امامان. خلاصه این که بعضی از روزها از بقیه بزرگ تر و با ارزش ترند و عرفه هم یکی از همین روزهاست. عرفه روز عید مسلمانان است. شما بچّه های خوب و مسلمان هم باید قدر این روز را بدانیدو با دل های کوچک و پاک، برای همه و برای موفقیت خودتان دعا کنید. در روز عرفه مثل امامان بزرگمان دست دعا به سوی آسمان بلند کنید و از خدای مهربان چیزهای خوب بخواهید. خداوند حتما دعای شما را برآورده می کند؛ چون خداوند بچه های خوب را خیلی دوست دارد. دعای عرفهدر روز عرفه، پس از نماز ظهر و عصر تا غروب آفتاب، همه مشغول دعا و عبادتند. یک دعای خیلی قشنگ به نام دعای روز عرفه هم هست که از امام سوم ما امام حسین علیه السلام به ما رسیده است و خواندن آن ثواب زیادی دارد. شما هم سعی کنیددر روز عرفه، با کمک بزرگ ترها این دعای خوب را بخوانید و یا بزرگ ترها بخوانند و شما گوش کنید. دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام در مسجدها و یا مکان های مقدس دیگر، مثل حرم امامان و یا امام زاده ها حتما خوانده می شود و مردم به یادصحرای عرفات، زیر سقف آسمان، دور هم جمع می شوند و این دعای پُر فضیلت را می خوانند. شما هم حتما یادتان باشد که همراه بزرگ ترها در روز عرفه، این دعا را بخوانید. روز عرفه، روز بخششگاهی وقت ها ممکنه، خدای نکرده شیطون گولمون بزنه و کارهایی کنیم که خدای بزرگ و مهربون، ازما ناراحت بشه؛ یعنی گناه کنیم. گاهی ممکن است با این که می تونیم کارهای خوبی انجام بدهیم، ولی کارهای بدی از ما سر بزنه، مثلاً خدای نکرده دروغ بگیم یا به دوستامون تهمت بزنیم. اون وقت گناه کردیم؛ یعنی کار بدی کردیم که خدای مهربون از ما ناراحت شده. این جور وقت ها که از کارهای بد پشیمون می شویم، باید از خدای مهربان بخواهیم که ما را ببخشه و قول بدهیم که دیگه گناه نکنیم. البتّه باید سعی کنیم تا دیگه هیچ وقت گناه نکنیم و کارهای بد انجام ندهیم. خلاصه این که روزهای خوب، مثل روزهای عید و روز عرفه که درهای رحمت خدای مهربون به روی همه بندگانش بازه، از خدای خوبمون معذرت بخواهیم. این روزها حتما دعاهای خوب شما مستجاب می شن. روز عرفه، روز خواستنخدای خوب ما، آن قدرمهربان و بزرگ و بخشنده است و آن قدر بنده هایش را دوست داردکه وقتی بنده ای دست به دعا برمی دارد و از او چیزی می خواهد، به او می دهد. خداوند مهربان و بخشنده است؛ یعنی نعمت های زیادی را به ما بخشیده است. روزهای عید هم بخشش خداوند بیش تر است. روز عرفه یکی از همان روزهایی است که خداوند به بندگانش نعمت های زیادتری می دهد. بله، خداوند بخشنده است و هر کس از او چیزی بخواهد به او می دهد. روز عرفه، روز نیایشآیا می دانید که به روز عرفه، روز نیایش هم می گویند؟ می دانید چرا؟! برای این که روز عرفه روزِ دعا و روز راز و نیاز با خداست و نیایش؛ هم یعنی دعا و صحبت با خدا، یعنی هر چه دلمان می خواهد به خدای مهربانمان بگوییم و از او بخواهیم، یعنی مناجات با خدا، روز عرفه، روز نیایش، روز درد و دل کردن با خدا، روز خوبی و خوبی ها، یک روز خوب از روزهای خوب خداست. روز عرفه روز بزرگی است که باید تمام سال، منتظر رسیدنش باشیم
چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:, :: 20:53 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
دیوونه ی کربلاتم از بچگی مبتلاتم سینه زن روضه هاتم مدیون چشماتم وقتی شبا بی قرارم سرمو رو تربت میذارم تو رو به یادم میارم دلبر و دلدارم +همه ی عشق ما عطر سینه زنا+ +قربون پرچم حرم کربلا+ خاطره ی اولین بار نگاه به صحن علمدار دلم رو کرده گرفتار دلتنگتم ای یار منو یه دل هوایی خسته شدم از جدایی میخوام بشم کربلایی مردم ز تنهایی +نمیگم عاشقم آخه نا لایقم+ +میدونم آقا جون برات آینه ی دقم+ کرب و بلا کشتی دل شکسته و مونده در گل منو ندونسته قابل آقام ابوفاضل ولی دل من میدونه ارباب من مهربونه منو به تو میرسونه بی تو دلم خونه +سینه ام مبتلاست زخمی روضه هاست+ +همه ی آرزوم دیدن کربلاست+چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:, :: 19:29 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
آقا اجازه! خسته ام از اين همه فريب،از هاي و هوي مردم اين شهر نا نجيب.آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،ديوارهاي سنگي از کوچه بي نصيب.آقا اجازه! باز به من طعنه مي زنندعاشق نديده هاي پر از نفرت رقيب.«شيرين»ي وجود مرا «تلخ» مي کنند«فرهاد»هاي کينه پرست پر از فريب!آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود،«آدم» نمي شويم! بيا: ماجراي «سيب»!باشد! سکوت مي کنم اما خودت ببين..!آقا اجازه! منتظرند اينهمه غريب.... یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
شنبه 16 مهر 1390برچسب:, :: 18:41 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
زهد امامسخاوت امامتقوا و عبادتعلم و دانش گسترده
يکي از مسائل بسيار مهمي که امروزه، هم در حوزه اخلاقيات و فلسفه اخلاق و هم در ساحت الهيات و فلسفه دين مطرح است، مساله رابطه دين و اخلاق است. در اين خصوص، مي توان چشم اندازهاي گوناگوني برگزيد و از زواياي مختلفي به اين مساله پرداخت. پاسخ تفصيلي ما به پرسش از رابطه دين و اخلاق هرچه که باشد، به نظر مي رسد که ترديد در سهم بزرگ اديان الهي در بسط و گسترش ارزش هاي اخلاقي در جوامع بشري، به هيچ وجه شايسته نباشد. با نگاهي به تاريخ زرين پيامبران الهي، بي درنگ در مي يابيم که اين گروه، شايسته ترين و نيک ترين مردمان عصر خويش بوده و زندگاني آنان آکنده از فضايل اخلاقي چه در ناحيه خُلق و خو و چه در جهت رفتار و کردار بوده است. و سرآمد اين شايستگان، پيامبر گرانقدر اسلام است که دوست و دشمن در اعتراف به سجاياي اخلاقي او همداستان اند. اين نکته نيز، هر چند مکرر گوشزد شده است، همواره گفتني و شنيدني است که اساساً رسول گرامي اسلامي، غايت پيغام آوري خويش را به غايت رساندن مکارم اخلاقي مي داند و از اين رو، لب به اين سخن گهربار مي گشايد که: انّي بُعثتُ لاُتممَ مَکارِمَ الاخلاق"( همانا براي تکميل مکارم و فضايل اخلاقي مبعوث گرديده ام.) باري، سخن از نقش دين در توسعه فضايل اخلاقي بسيار مي توان گفت و در اينجا، در مقام تمهيد مقدمه اي بر سخن اصلي خود، يادآور مي شويم که اديان آسماني، نه تنها مروج و مشوق خوبي ها و نيکي هاي اخلاقي بوده اند، بلکه با ارائه الگوهاي عملي، آدميان را در مشق اخلاق مداري و فرشته خويي مدد رسانده اند. از ديدگاه ما شيعيان، پيامبر اکرم (ص) و اهل بيت مکرم او الگوهاي عملي اخلاق اند که از آسمان رحمت الهي، بسان دانه هاي پاک باران، بر زمين عطشناک فطرت آدميان باريده اند. از اين رو، شايسته است که همواره در کنار ساير ابعاد به بُعد اخلاقي اين بزرگواران توجه داشته و آنان را سرمشق عملي حيات خويش قرار دهيم.
گوشه هايي از شخصيت اخلاقي امام رضا عليه السلامشکي نيست که نگاهي جامع به فضايل اخلاقي امام رضا (ع) نيازمند نگارش مقالات بلکه کتاب هايي مفصل است. در اين مختصر، مي کوشيم به قدر جرعه اي از اقيانوس کمالات اخلاقي آن حضرت بنوشيم و از اين رو، چاره اي جز اکتفا به ذکر فرازهايي از ويژگي هاي شخصيتي آن امام همام نداريم، هر چند توصيف خورشيد وجود آن حضرت کاري بس دشوار است .
زهد اماميکي از اوصاف انسان هاي بزرگ، زهد و بي ميلي آنها نسبت به دنيا و زينت ها و تجملات آن است و امام رضا(ع) نيز سرآمد زاهدان عصر خويش بود. در روايتي از محمد بن عباد وارد شده است که مي گفت: امام رضا(ع) در تابستان بر روي حصير و در زمستان بر روي پوستيني مي نشست و لباس خشن مي پوشيد.(1) روزي سفيان نوري، امام را در پوششي از خز ملاحظه کرد. پس اين عمل امام(ع) را ناشايست مي شمرد و بر امام(ع) خرده گرفت که چرا لباسي ارزانتر نمي پوشد. آنگاه امام(ع) دست سفيان را گرفت و آن را زيرلباس خود قرار داد و چون دست سفيان به پوستيني که امام(ع) زيرلباس خز پوشيده بود، اصابت کرد، امام (ع) فرمود:" اي سفيان! پوشيدن لباس خز براي خلق است و پوشيدن پوستين براي حق!"
سخاوت امامتاريخ زندگاني امام رضا(ع) گواهي مي دهد که در نزد حضرت، از امور دنيا چيزي محبوبتر از احسان به مردم و انفاق به تهيدستان نبود. تا آنجا که در اوان استقرار در خراسان، در يکي از روزهاي عرفه، تمام اموال خويش را ميان فقرا قسمت کرد. اين عمل امام(ع) بر فضل بن سهل گران آمد و امام(ع) را زيان ديده خواند. علي بن موسي(ع) به او فرمود: چنين نيست، بلکه اين عمل، با توجه به پاداش آن، عين سود بردن است.(2) همچنين در روايت آمده است که روزي تنگدستي رو به امام(ع) نمود، گفت:" به من به اندازه جوانمردي و مروتت عطا کن." امام (ع) پاسخ داد:" چنين کاري از توان من خارج است." شخص نيازمند که متوجه خطاي خويش شده بود، دوباره گفت:" به من به قدر جوانمردي خودم عطا کن." امام (ع) پاسخ داد:" چنين کنم" پس رو به خادم خويش کرده فرمود:" به او صد دينار بده."(3)
تقوا و عبادتيکي از بارزترين ويژگي هاي شخصيتي امام رضا(ع) ارتباط عميق معنوي با خدا است که در کثرت عبادت و خويشتنداري حضرت تجلي مي نمود. ابراهيم بن عباس در روايتي مي گويد:" امام(ع) شبها بسيار کم مي خوابيد و غالباً شب را از ابتدا تا صبحگاهان به احياء و عبادت مي گذراند و بسيار روزه مي گرفت و هيچ ماهي نبود که در آن لااقل سه روز روزه نباشد.(4) و از شبراوي نيز روايت شده که امام رضا(ع):" همواره با وضو و نماز همراه بود و تمام مدت شب را با نماز مي گذراند..."(5) همچنين، از امام(ع) دعاهايي نقل شده است که همگي سرشار از روح بندگي و انس با حضرت معبود و توکل بر ذات احدي اوست. از جمله آن که مي فرمود:" يا من دلّني علي نفسه و ذلل قلبي بتصديقه اسالک الامن و الايمان في الدنيا و الاخرة"(6)؛ " اي کسي که مرا به سوي خودت رهنمون گشتي و دلم را به واسطه تصديق خود آرام گرداندي. از تو ايمان و امنيت در دنيا و آخرت را خواستارم."
علم و دانش گستردهاز ديگر ابعاد سترگ شخصيت علي بن موسي(ع) احاطه شگرف آن امام بر انواع علوم و دانش ها است تا آنجا که دشمن او، يعني مامون، از اعتراف به اين واقعيت گريزي نداشت و مي گفت:" من در زمين کسي داناتر از اين مرد - يعني امام رضا(ع)- سراغ ندارم"(7) امام (ع) داناترين اهل زمان خويش بود و از همين رو، عالمان و فقيهان از سراسر بلاد اسلامي به حضورش شرفياب شده، پاسخ پرسش هاي علمي خود را مي يافتند. عبدالسلام هروي که از عالمان زمان امام(ع) بوده، مي گويد:" کسي را داناتر از علي بن موسي(ع) نديدم و هيچ عالمي با او ملاقات نمي کرد مگر آن که همين شهادت را نسبت به مقام علمي او مي داد. مامون امام(ع) را در مجالسي که تعدادي از دانشمندان اديان ديگر و نيز فقيهان و متکلمان حضور داشتند، دعوت مي کرد و امام(ع) در بحث علمي بر همه آنان چيره مي گشت..."(8) يکي از مظاهر شگفت انگيز علم امام(ع) که از علم لايزال الهي سرچشمه مي گرفت، تسلط او بر همه زبان ها بود. اباصلت هروي مي گويد: امام رضا(ع) با هر يک از مردمان به زبان خودش صحبت مي کرد و چون در اين خصوص با او سخن گفتم فرمود:" اي اباصلت من حجت خدا بر تمام مردم هستم و ممکن نيست خدا حجتي را براي قومي برگزيند در حالي که زبان آن قوم را نمي داند..."(9) سخن در باب کمالات امام علي بن موسي(ع) بسيار است و مجال اين نوشتار اندک. از اين رو، سخن را خاتمه مي دهيم و از خداوند، توفيق پيروي از آن امام همام(ع) و ساير پيشوايان دين را طلب مي کنيم.
پانوشت:1- عيون اخبارالرضا، ج2،ص 178. 2- مناقب، ج 4، ص390. 3- همان . 4- بحارالانوار،ج 49، ص91. 5- الاتحاف يحب الاشراف، ص 59. 6- اصول کافي،ج 2، ص 579. 7- الارشاد، ج 2، ص261. 8- اعلام الوري،ج 3، ص4. 9- مناقب، ج 4، ص362. شنبه 16 مهر 1390برچسب:, :: 18:41 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
زهد امامسخاوت امامتقوا و عبادتعلم و دانش گسترده
يکي از مسائل بسيار مهمي که امروزه، هم در حوزه اخلاقيات و فلسفه اخلاق و هم در ساحت الهيات و فلسفه دين مطرح است، مساله رابطه دين و اخلاق است. در اين خصوص، مي توان چشم اندازهاي گوناگوني برگزيد و از زواياي مختلفي به اين مساله پرداخت. پاسخ تفصيلي ما به پرسش از رابطه دين و اخلاق هرچه که باشد، به نظر مي رسد که ترديد در سهم بزرگ اديان الهي در بسط و گسترش ارزش هاي اخلاقي در جوامع بشري، به هيچ وجه شايسته نباشد. با نگاهي به تاريخ زرين پيامبران الهي، بي درنگ در مي يابيم که اين گروه، شايسته ترين و نيک ترين مردمان عصر خويش بوده و زندگاني آنان آکنده از فضايل اخلاقي چه در ناحيه خُلق و خو و چه در جهت رفتار و کردار بوده است. و سرآمد اين شايستگان، پيامبر گرانقدر اسلام است که دوست و دشمن در اعتراف به سجاياي اخلاقي او همداستان اند. اين نکته نيز، هر چند مکرر گوشزد شده است، همواره گفتني و شنيدني است که اساساً رسول گرامي اسلامي، غايت پيغام آوري خويش را به غايت رساندن مکارم اخلاقي مي داند و از اين رو، لب به اين سخن گهربار مي گشايد که: انّي بُعثتُ لاُتممَ مَکارِمَ الاخلاق"( همانا براي تکميل مکارم و فضايل اخلاقي مبعوث گرديده ام.) باري، سخن از نقش دين در توسعه فضايل اخلاقي بسيار مي توان گفت و در اينجا، در مقام تمهيد مقدمه اي بر سخن اصلي خود، يادآور مي شويم که اديان آسماني، نه تنها مروج و مشوق خوبي ها و نيکي هاي اخلاقي بوده اند، بلکه با ارائه الگوهاي عملي، آدميان را در مشق اخلاق مداري و فرشته خويي مدد رسانده اند. از ديدگاه ما شيعيان، پيامبر اکرم (ص) و اهل بيت مکرم او الگوهاي عملي اخلاق اند که از آسمان رحمت الهي، بسان دانه هاي پاک باران، بر زمين عطشناک فطرت آدميان باريده اند. از اين رو، شايسته است که همواره در کنار ساير ابعاد به بُعد اخلاقي اين بزرگواران توجه داشته و آنان را سرمشق عملي حيات خويش قرار دهيم.
گوشه هايي از شخصيت اخلاقي امام رضا عليه السلامشکي نيست که نگاهي جامع به فضايل اخلاقي امام رضا (ع) نيازمند نگارش مقالات بلکه کتاب هايي مفصل است. در اين مختصر، مي کوشيم به قدر جرعه اي از اقيانوس کمالات اخلاقي آن حضرت بنوشيم و از اين رو، چاره اي جز اکتفا به ذکر فرازهايي از ويژگي هاي شخصيتي آن امام همام نداريم، هر چند توصيف خورشيد وجود آن حضرت کاري بس دشوار است .
زهد اماميکي از اوصاف انسان هاي بزرگ، زهد و بي ميلي آنها نسبت به دنيا و زينت ها و تجملات آن است و امام رضا(ع) نيز سرآمد زاهدان عصر خويش بود. در روايتي از محمد بن عباد وارد شده است که مي گفت: امام رضا(ع) در تابستان بر روي حصير و در زمستان بر روي پوستيني مي نشست و لباس خشن مي پوشيد.(1) روزي سفيان نوري، امام را در پوششي از خز ملاحظه کرد. پس اين عمل امام(ع) را ناشايست مي شمرد و بر امام(ع) خرده گرفت که چرا لباسي ارزانتر نمي پوشد. آنگاه امام(ع) دست سفيان را گرفت و آن را زيرلباس خود قرار داد و چون دست سفيان به پوستيني که امام(ع) زيرلباس خز پوشيده بود، اصابت کرد، امام (ع) فرمود:" اي سفيان! پوشيدن لباس خز براي خلق است و پوشيدن پوستين براي حق!"
سخاوت امامتاريخ زندگاني امام رضا(ع) گواهي مي دهد که در نزد حضرت، از امور دنيا چيزي محبوبتر از احسان به مردم و انفاق به تهيدستان نبود. تا آنجا که در اوان استقرار در خراسان، در يکي از روزهاي عرفه، تمام اموال خويش را ميان فقرا قسمت کرد. اين عمل امام(ع) بر فضل بن سهل گران آمد و امام(ع) را زيان ديده خواند. علي بن موسي(ع) به او فرمود: چنين نيست، بلکه اين عمل، با توجه به پاداش آن، عين سود بردن است.(2) همچنين در روايت آمده است که روزي تنگدستي رو به امام(ع) نمود، گفت:" به من به اندازه جوانمردي و مروتت عطا کن." امام (ع) پاسخ داد:" چنين کاري از توان من خارج است." شخص نيازمند که متوجه خطاي خويش شده بود، دوباره گفت:" به من به قدر جوانمردي خودم عطا کن." امام (ع) پاسخ داد:" چنين کنم" پس رو به خادم خويش کرده فرمود:" به او صد دينار بده."(3)
تقوا و عبادتيکي از بارزترين ويژگي هاي شخصيتي امام رضا(ع) ارتباط عميق معنوي با خدا است که در کثرت عبادت و خويشتنداري حضرت تجلي مي نمود. ابراهيم بن عباس در روايتي مي گويد:" امام(ع) شبها بسيار کم مي خوابيد و غالباً شب را از ابتدا تا صبحگاهان به احياء و عبادت مي گذراند و بسيار روزه مي گرفت و هيچ ماهي نبود که در آن لااقل سه روز روزه نباشد.(4) و از شبراوي نيز روايت شده که امام رضا(ع):" همواره با وضو و نماز همراه بود و تمام مدت شب را با نماز مي گذراند..."(5) همچنين، از امام(ع) دعاهايي نقل شده است که همگي سرشار از روح بندگي و انس با حضرت معبود و توکل بر ذات احدي اوست. از جمله آن که مي فرمود:" يا من دلّني علي نفسه و ذلل قلبي بتصديقه اسالک الامن و الايمان في الدنيا و الاخرة"(6)؛ " اي کسي که مرا به سوي خودت رهنمون گشتي و دلم را به واسطه تصديق خود آرام گرداندي. از تو ايمان و امنيت در دنيا و آخرت را خواستارم."
علم و دانش گستردهاز ديگر ابعاد سترگ شخصيت علي بن موسي(ع) احاطه شگرف آن امام بر انواع علوم و دانش ها است تا آنجا که دشمن او، يعني مامون، از اعتراف به اين واقعيت گريزي نداشت و مي گفت:" من در زمين کسي داناتر از اين مرد - يعني امام رضا(ع)- سراغ ندارم"(7) امام (ع) داناترين اهل زمان خويش بود و از همين رو، عالمان و فقيهان از سراسر بلاد اسلامي به حضورش شرفياب شده، پاسخ پرسش هاي علمي خود را مي يافتند. عبدالسلام هروي که از عالمان زمان امام(ع) بوده، مي گويد:" کسي را داناتر از علي بن موسي(ع) نديدم و هيچ عالمي با او ملاقات نمي کرد مگر آن که همين شهادت را نسبت به مقام علمي او مي داد. مامون امام(ع) را در مجالسي که تعدادي از دانشمندان اديان ديگر و نيز فقيهان و متکلمان حضور داشتند، دعوت مي کرد و امام(ع) در بحث علمي بر همه آنان چيره مي گشت..."(8) يکي از مظاهر شگفت انگيز علم امام(ع) که از علم لايزال الهي سرچشمه مي گرفت، تسلط او بر همه زبان ها بود. اباصلت هروي مي گويد: امام رضا(ع) با هر يک از مردمان به زبان خودش صحبت مي کرد و چون در اين خصوص با او سخن گفتم فرمود:" اي اباصلت من حجت خدا بر تمام مردم هستم و ممکن نيست خدا حجتي را براي قومي برگزيند در حالي که زبان آن قوم را نمي داند..."(9) سخن در باب کمالات امام علي بن موسي(ع) بسيار است و مجال اين نوشتار اندک. از اين رو، سخن را خاتمه مي دهيم و از خداوند، توفيق پيروي از آن امام همام(ع) و ساير پيشوايان دين را طلب مي کنيم.
پانوشت:1- عيون اخبارالرضا، ج2،ص 178. 2- مناقب، ج 4، ص390. 3- همان . 4- بحارالانوار،ج 49، ص91. 5- الاتحاف يحب الاشراف، ص 59. 6- اصول کافي،ج 2، ص 579. 7- الارشاد، ج 2، ص261. 8- اعلام الوري،ج 3، ص4. 9- مناقب، ج 4، ص362. شنبه 16 مهر 1390برچسب:, :: 18:36 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
فلسفه بعثت پيامبران و به تبع آنان امامان عليهم السلام براي تربيت نفوس بشر و ارتقاء بخشيدن به مراتب عالي معنويت بوده است. لذا اين بزرگواران پيوسته در آموزش مکارم اخلاق کوشا بوده تا انسان به مرتبه اي برسد که به مقام خليفة اللهي نائل آيد. حال که بشريت به بزرگترين بلاي الهي دچار گشته و از فيض مستقيم امام محروم شده بايد به ريسمان سنن نبي اکرم و فرمايشات اهل بيت عليهم السلام متمسک شده و در برابر فرامين و نصايح ايشان زانوي ادب زده و شاگردي نمايد تا شايد راه را از بيراهه تميز داده و به سعادت ابدي که همانا تحصيل رضايت حضرت حق مي باشد، برسد.
عمل صالح و دوستى آل محمدعن الرّضا عليه السلام : لاتدعوا العمـل الصالـح و الاجتهاد فى العبادة اتكالا على حب آل محمد عليهم السلام ولا تدعوا حبّ آل محمـد عليهم السلام لامرهـم اتّكـالاً علـى العبـادة فـانـّه لايقـبل احـدهـمـا دون الاخر. امام رضا عليه السلام فرمود : مبادا اعمال نيك را به اتكاى دوستى آل محمد عليهم السلام رها كنيد؛ و مبادا دوستى آل محمد عليهم السلام را به اتكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ كدام از ايـن دو، به تنهايى پذيرفته نمى شود .(1)
پنج صفت مهمعن الرّضا عليه السلام : خمـسٌ مـن لـم تكـن فيه فلا تـرجـوه لشـىءٍ مـن الـدنيـا و الاخـرة من لم تعرف الوثاقة فى ارومته و الكرم فى طباعه والرصانة فى خلقه والنبل فى نفسه و المخافة لربّه . امام رضا عليه السلام فرمود: پنج صفت است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باشيد: ـ كسى كه در نهادش اعتماد نبينى ـ كسى كه در سرشتـش كرم نيابـى ـ كسـى كه در آفرينشـش استـوارى نبينى ـ كسى كه در نفسش نجابت نيابى ـ كسى كه از خدايش بيمناك نباشد.(2)
نتيجه رضايت از خداعن الرّضا عليه السلام: مَن رَضى عن الله تعالى بالقَليل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَليل مِنَ العَمل. (3) امام رضا عليه السلام فرمود: هر كـس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى خواهد بود.
برخورد مناسب با چهار گروهعن الرّضا عليه السلام : اصحاب السلطان بـالحَذر، وَ الصـّدّيق بـالتّـواضُع، وَ العدوّ بـالتّحـــرُز، وَ العامّة بالبشـر.(4) امام رضا عليه السلام فرمود: - از سلطان و زمامـدار دوري كن - و با دوست با تواضع و فروتني؛ - و با دشمـن بـا احتيـاط و اجتناب؛ - و بـا مـردم بـا روى خـوش رفتار کن .
ديدار و اظهار دوستى با همعن الرّضا عليه السلام: تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا ولا تحـاشمـوا .(5) امام رضا عليه السلام فرمود: به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد .
ميانه روى و احسانعن الرّضا عليه السلام: عليكم بالقَصد فى الْغِنى وَ الْفَقر، وَ الْبرّ مِن القليل و الكثير؛ فان الله تبارك و تعالـى يعظم شقّة التـَّمرة حتـى يـَأتـى يـَوْم الْقيامة كجبل احـد . (6) امام رضا عليه السلام فرمود : بر شما باد به ميانه روى در فقـر و ثروت ؛ و نيكى كردن چه كم و چه زياد - زيرا خـداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايـد كه ماننـد كـوه احد باشد .
بهترين اعمال بعد از واجباتعن الرّضا عليه السلام: ليـس شـَىء مِـن اْلاعْمـالِ عنـد الله عزّوجلّ بعدَ الفـرائض أفضل مِن إدْخـالِ السُّرور علَى المؤمن. (7) امام رضا عليه السلام فرمود: بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خـوشحالى براى مومن، نزد خداوند بزرگ نيست .
نتيجه خدمت به مؤمنعن الرّضا عليه السلام: مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه يـَوم القيامة.(8) امام رضا عليه السلام فرمود: هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نمايد خداوند در روز قيامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
حسن ظن به خداعن الرّضا عليه السلام : أحسـن الظّن بالله فانّ مَن حسـن ظنّه بالله كان عنـد ظنّه ، وَ مَن رَضى باْلقَليل مِنَ الرّزق قُبلَ مِنه اليَسير مِن العمل، وَ مَن رَضى باليَسير مِن الحلال خفّت مؤونته و نعم اهله ، وَ بصّره الله دار الدّنـيا وَ دَواءهـا، وَ أخـرَجه منها سـالِماً إلى دارالسّلام.(9) امام رضا عليه السلام فرمود: به خداوند خوش بين باش، زيرا هر كه به خدا خوش بين باشد، خدا با گمان خـوش او همراه است، و هر كه به رزق و روزى اندك خشنود باشد، خـداوند به كردار اندك او خشنود باشد ، و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشـد، بارش سبك و خانـواده اش در نعمت باشد، و خـداوند او را به دنيا و دوايـش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسلام بهشت مي رساند .
بدترين مردمعن الرّضا عليه السلام : إنّ شـرّ النـّاس مـَن مَنع رفـدَه ، وَ أكل وحـدَه، وَ جلـدَ عبـدَه .(10) امام رضا عليه السلام فرمود : به راستـى كه بـدترين مردم كسى است كه يارىاش را ( از مردم ) باز دارد و تنها بخورد، و افراد تحت امرش را بزند .
حقيقت توكلسئل الـرضـاعليه السلام: عن حـد التـوكل؟ فقـال: أن لاتَخـافَ أحـدً إلاّ الله .(11) از امام رضا عليه السلام از حقيقت تـوكل سـوال شـد، فرمـود: اين كه جز خدا از كسـى نترسى .
سلاح پيامبرانعن الـرضـا عليه السلام: انه كـان يقـول لاصحـابه: عليكم بسِلاح اْلانبياء . فقيل: وَ ما سلاحُ اْلانبياء؟ قال: الدعاء .(12) حضـرت رضا عليه السلام هميشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پيامبران . پرسيدند : اسلحه پيـامبـران چيست؟ فـرمـود: دعا .
صله رحم با كمترين چيزعن الرّضا عليه السلام : صِلْ رحمك وَ لَـوْ بشَربَة مِن ماءٍ، وَ أفضَل مـا تُوصل بِه الـرّحـِم كفُّ الاذّى عنها .(13) امام رضا عليه السلام فرمود : پيوند خـويشـاوندى را برقرار كنيد گر چه با جرعه آبى باشد؛ و بهترين پيوند خـويشـاونـدى، خـود دارى از آزار خـويشـاونـدان است.
ويژگيهاى دهگانه عاقلعن الرّضا عليه السلام : لا يتـم عَقل إمـرء مُسلـم حتـّى تكونَ فيه عَشر خِصـال: - اَلخيــرُ مِنـهُ مـأمــُول - وَ الشّر منهُ مأمـُون - يَستكثِر قليلُ الخير مِن غيره - وَ يَستقل كَثيرُ الخير مـِن نفسه - لا يسام من طلب الحـوائج اليه - ولا يمل مـن طلب العلـم طول دهره - الفقرفى الله احبّ اليه مِن الغنى - و الذّل فى الله احب اليه مـن العز فى عدوه - و الخمـول اشهى اليه من الشهره ثـم قال عليه السلام العاشرة و ما العاشرة؟ قيل له: ما هى؟ قال عليه السلام: لايرى احدا إلا قال: هو خير منى و اتقى .(14) امام رضا عليه السلام فرمود : عقل شخص مسلمـان تمـام نيست، مگر ايـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد : ـ از او اميد خير باشد ـ از بدى او در امان باشند ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد ـ خير بسيار خود را اندك شمارد ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود ـ فقـر در راه خـدا از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد ـ خـوارى در راه خـدا از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـان تـر بـاشـد ـ سپس فـرمـود: دهمين چيست ؟ پس فـرمـود: كسي را ننگـرد جز ايـن كه بگـويـد او از مـن بهتـر و پـرهيزكـارتـــر است .
دوستى با مردمعن الرّضا عليه السلام: التّودُّد الىَ النّاس نصفُ العَقل .(15) امام رضا عليه السلام فرمود: دوستى با مردم، نيمى از عقل و خرد ورزي است .
پاكيزگيعن الرّضا عليه السلام : مِن أخلاقِ الاَنبياء التنظف .(16) امام رضا عليه السلام فرمود : از اخلاق پيـامبـران، نظافت و پـاكيزگــى است .
نتيجه كار خوب و بدعن الرّضا عليه السلام : الـمستتر بـالـْحسنه يـَعـدلُ سبعين حسنة، وَ الْمذيع بالسّيئة مَخذول، وَ المُستتر بالسّيئَة مغفوُر لَه .(17) امام رضا عليه السلام فرمود: پنهان كننده كار نيك ( پاداشش) برابر هفتاد حسنه است، و آشكار كننده كار بد سـر افكنـده است، و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزيـده است .
سه ويژگى برجسته مومنعن الرّضا عليه السلام : لايكـون الْمُـؤمـن مُـؤمنـاً حتـى تكـون فيه ثلاثُ خصـال: ـ سنّة من ربّه ـ وسنّة من نبيّه ـ و سنّة من وليّه فـَامّا السّنة مـِن رَبّه فكتمان سـرّه؛ و امّـا السّنة من نبيّه فمـُداراة النّاس؛ و امّـا السّنة مـن وليّه فـاصّبـر فـى الْبـأسـاء و الضّـرّاء .(18) امام رضا عليه السلام فرمود: مـومـن ، مـومـن واقعى نيست، مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــد: سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پيـامبـرش و سنتـى از امـامـش. اما سنت پروردگارش، پـوشاندن راز خود است؛ اما سنت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است؛ اما سنت امامـش، پس صبر كردن در زمان تنگدستـى و پريشان حالى است .
خوشي وعيش دنياسئل الامام الرضا عليه السلام: عن عيش الدنيا؟ فقال: سعة المَنزل وَ كثرةُ المُحبّين .(19) از حضـرت امـام رضا عليه السلام دربـاره خـوشـى در دنيـا سـوال شـد، فـرمـــــود: وسعت منزل و زيادى دوستان .
بخيل و حسودعن الرّضا عليه السلام: ليـس لِبخيل راحَة، ولا لِحَسـُود لذة ، وَلا لِملـوك وَفـاء، وَلا لِكَذوب مُــروّة .(20) امام رضا عليه السلام فرمود: بخيل را آسايشى نيست ، و حسود را خوشى و لذتى نيست ، و پادشاهان را وفايى نيست ، و دروغگو را مروت و مردانگى نيست.
پي نوشت ها:1- بحار الانوار،ج 78، ص 348. 2- تحف العقـول، ص 446 / بحارالانوار،ج 78، ص 339. 3- بحـارالانـوار، ج 78، ص 357. 4- بحارالانوار،ج 78، ص 356. 5- بحارالانوار،ج 78، ص 347. 6- بحارالانوار، ج 78، ص 346. 7- بحارالانوار، ج 78، ص 347. 8- اصول كافى، ج 3، ص 268. 9- تحف العقول، ص 449. 10- تحف العقول، ص 448. 11- تحف العقول، ص 445. 12- اصـول كـافـى، ج 4، ص 214. 13- تحف العقول، ص 445. 14- تحف العقول، ص 443. 15- تحف العقول، ص 443. 16- تحف العقول، ص 442. 17- اصول كافى،ج 4، ص 160. 18- اصـول كـافـى، ج 3، ص 339 / تحف العقـــول، ص 442. 19- بحارالانوار، ج 76، ص 152. 20- تحف العقول، ص 450. پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:, :: 1:11 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
ر آستانه میلاد مبارک هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام رضا(علیه السلام) حال و هوای شهر مقدس مشهد با آذین بندی و چراغانی خیابانها و معابر این استان شور و نشاط خاصی به خود گرفته است. چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, :: 13:52 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
قم قبل از اسلام به صورت چند قلعه بوده که عدهای زرتشتی و یهودی در آن زندگی میکردند. بعد از اسلام با آمدن اشعریها (که اصالتا شیعه و یمنی تبار بودهاند)، کم کم این سرزمین توسعه یافت. در اوائل قرن اول و در سال 23 هجری شهر قم توسط لشکر اسلام فتح گردید و رفت و آمد مسلمانان عرب به قم آغاز شد. نخستین کسانی که از اشعریها به قم آمدند عبدالله بن سعد و عبدالله احوص و عبدالرحمن و اسحاق از فرزندان سعد بن مالک بن عامر اشعری بودند و به این ترتیب ارتباط شیعیان خالص علوی با قم برقرار شده و مامن شیعیان گردید. از آن زمان مردم قم به مذهب اهل بیت علیهم السلام علاقه خاصی پیدا کرده و به همین جهت مورد سختگیری و بی مهری خلفای حاکم و ستمگر عصر خود بودند. شهر قم قبل از ورود حضرت معصومه علیها السلام از آبادانی ظاهری بی بهره بود و اهالی شیعی مذهب آن در اثر بیتوجهی حاکمان مورد آزار و اذیتبودند، اما از لحاظ ایمان و اعتقاد مذهبی، این شهر بهترین فضای معنوی را داشته و زمینه پذیرش اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران با وفای آنان در این منطقه کاملا فراهم بود.1 به همین جهت امامان معصوم علیهم السلام در مناسبتهای مختلف، شهر قم و اهالی آن را مورد عنایت قرار داده و عبارات زیبایی را که حاکی از علاقهمندی آن بزرگواران به این خطه ایران بود، بیان میکردند. حتی گاهی ائمه اطهار با فرستادن تحفهها و هدایا اهل قم را مفتخر میساختند. از جمله میتوان به ابی جریر زکریا بن ادریس و زکریا بن آدم و عیسی بن عبدالله و چند نفر دیگر اشاره نمود که به افتخار اخذ هدایای ارزشمندی همچون انگشتری و جامه و کفن از دست مبارک ائمه هدی علیهم السلام نائل شدند. 2 به نظر میرسد تعداد اخبار و احادیثی که در مورد شهر قم از ائمه اطهار علیهم السلام روایتشده است درباره هیچ یک از شهرهای ایران روایت نشده است. مرحوم شیخ حسین مفلس در کتاب «تحفة الفاطمیین» چهل حدیث در باره قم نقل کرده است.3 شهر قم قبل از ورود حضرت معصومه علیها السلام از آبادانی ظاهری بی بهره بود و اهالی شیعی مذهب آن در اثر بیتوجهی حاکمان مورد آزار و اذیتبودند، اما از لحاظ ایمان و اعتقاد مذهبی، این شهر بهترین فضای معنوی را داشته و زمینه پذیرش اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران با وفای آنان در این منطقه کاملا فراهم بود.
در کتابهای معتبر شیعی همچون بحارالانوار; سفینة البحار و مستدرک سفینة البحار و... در این رابطه روایات جامع و قابل توجهی نقل شده است. برای آشنایی بیشتر به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
1- سلام بر اهل قمامام صادق علیه السلام روزی با اشاره به عیسی بن عبدالله قمی فرمود: «سلام بر مردم قم! خداوند شهرهای آنان را با باران سیراب کند و برکتها را بر آنان نازل کند و بدیهای آنان را به خوبی مبدل گرداند. آنها اهل رکوع و سجود و قیام و قعودند. آنان فقیه و دانشمند و اهل درک حقایق و روایت و عبادت نیکو هستند».4
2- راهی به سوی بهشتصفوان بن یحیی کوفی معروف به بیاع سابری از نزدیکترین و مطمئنترین یاران امام رضا علیه السلام میگوید: روزی در حضور امام رضا علیه السلام نشسته بودم که از شهر قم و اهالی آن سخن به میان آمد و اینکه آنان در زمان ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام به سوی آن بزرگوار میل خواهند کرد. در این لحظه امام هشتم علیه السلام به اهل قم درود فرستاده و فرمود: «رضی الله عنهم، ثم قال: ان للجنة ثمانیة ابواب و واحد منها لاهل قم; و هم خیار شیعتنا من بین سائر البلاد، خمر الله تعالی ولایتنا فی طینتهم;5 خداوند از آنان خشنود باشد، سپس فرمود: همانا بهشت دارای هشت در است که یکی از آن درها مخصوص مردم قم است. آنان شیعیان برگزیده ما در میان سایر شهرها هستند. خداوند ولایت و محبت ما [اهل بیت] را با طینت آنان عجین کرده است.»
3- پایگاه یاران مهدی علیه السلامعفان بصری میگوید: روزی امام صادق علیه السلام به من فرمود: «اتدری لم سمی قم؟ قلت: الله و رسوله و انت اعلم. قال: انما سمی قم لان اهله یجتمعون مع قائم آل محمد - صلوات الله علیه - و یقومون معه و یستقیمون علیه و ینصرونه; آیا میدانی چرا شهر قم را «قم» نامیدهاند؟ عرض کردم: خدا و پیغمبرش و شما آگاهترید. امام علیه السلام فرمود: قم نامیده شده استبرای اینکه اهل آن با قائم آل محمد صلی الله علیه و آله همراه میشوند و با او قیام نموده و بر او استقامت میورزند و او را یاری میرسانند.»6 در این روایت نقش مردم قم و ساکنین این شهر مقدس در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام مشخص شده است. با توجه به این حدیث، اهالی قم به ویژه دانایان و آگاهان آن، وظیفهای مهمتر و مسؤولیتسنگینتری نسبتبه سایر شهرهای ایران به دوش میکشند و این حقیقت، تلاش آنان را در زمینهسازی برای حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام بیشتر از سایر سرزمینها میطلبد. سلام بر مردم قم! خداوند شهرهای آنان را با باران سیراب کند و برکتها را بر آنان نازل کند و بدیهای آنان را به خوبی مبدل گرداند. آنها اهل رکوع و سجود و قیام و قعودند. آنان فقیه و دانشمند و اهل درک حقایق و روایت و عبادت نیکو هستند. 4- شهر قم در قرآن و وعده پیروزی بر اسرائیلپیشوای ششم روزی با یاران خود نشسته و قرآن تلاوت میکرد تا به این آیه رسید: «فاذا جاء وعد اولیهما بعثنا علیکم عبادا لنا اولی باس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا»7 ; «[ای بنی اسرائیل! ] پس هنگامی که وعده [تحقق] نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما میگماریم; تا میان خانهها [یتان] به جست و جو در آیند، و این تهدید تحقق یافتنی است.» یاران امام در این لحظه پرسیدند: «جعلنا فداک من هؤلاء؟ فقال: ثلاث مرات، هم والله اهل قم 8 ; جانمان به فدای تو، این گروه چه کسانی هستند؟ امام صادق علیه السلام سه بار فرمود: به خدا سوگند! آنان اهل قم هستند.» 5- پناهگاه فرزندان حضرت زهرا علیها السلامامام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «اذا اصابتکم بلیة و عناء فعلیکم بقم فانه ماوی الفاطمیین 9 ; هرگاه [در تنگناهای زندگی قرار گرفتید و] بلاها و مصیبتها به شما روی آورد، به سوی قم بروید; چون آنجا پناهگاه فرزندان فاطمه علیها السلام است.» چنانکه اشاره شد، روایات متعددی از ائمه اطهار علیهم السلام در تجلیل و تقدیر از قم و اهل آن وارد شده است و در آنها، شهر قم با القاب و عناوین ویژهای مورد تجلیل قرار گرفته است، از جمله آنها نامهای زیر میباشد: قم (شهر قیام)، حرم اهل بیت، شهر امن و امان، مرکز یاران ائمه، قطعهای از بیت المقدس، کانون شیعیان، آسایشگاه انسانهای با ایمان، مجمع انصار المهدی علیه السلام، سرزمین مقدس، پرتگاه و محل سقوط ستمگران و گردنکشان، منبع علم و فضیلت و تقوی، سالمترین شهرها و غیره.
6- اگر مردم قم...با این همه فضائل و مناقب که در مورد شهر قم و ساکنان آن در سیره و سخن اهل بیت علیهم السلام وارد شده است، باید توجه داشت که اینها مشروط به تداوم ایمان و اعتقاد به ارزشهای اسلامی و ادامه راه اهل بیت علیهم السلام توسط مردم قم میباشد و گرنه اگر کسی خیال کند که چون قمی هست و یا اینکه در شهر قم زندگی میکند و بدون عمل، مشمول این رحمت و برکات الهی خواهد شد، به خیالی باطل و پنداری بیپایه و سست دچار شده است; چرا که امام صادق علیه السلام فرمود: «تربة قم مقدسة و اهلها منا و نحن منهم، لا یریدهم جبار بسوء الا عجلت عقوبته; ما لم یخونوا اخوانهم (و ما لم یحولوا احوالهم)، فاذا فعلوا ذلک سلط الله علیهم جبابرة سوء! ; خاک قم مقدس است و ساکنان آن از ما اهل بیت هستند و ما هم از آنهائیم، هیچ حاکم [گردنکش و] ستمگری به آنها قصد سوء نمیکند مگر اینکه خداوند در عذاب او تعجیل میفرماید. البته به شرط آنکه [اهل قم] به برادران خود خیانت نکنند (و احوال خود را تغییر ندهند)، زیرا در آن صورت خداوند متعال ستمگران بیدادگر را بر آنان مسلط خواهد کرد.» 1) تاریخچه قم، ص16. 2) تاریخ مذهبی قم، ص92. 3) همان. 4) بحارالانوار، ج57، ص217; مستدرک سفینة البحار، ج8، ص598. 5) بحار الانوار، ج 57، ص 216. 6) بحارالانوار، ج 57، ص 216 و معجم احادیث المهدی علیه السلام، ج 3، ص 474. 7) اسراء/ 5. 8) بحارالانوار، ج57، ص216. 9) همان، ص215. 10) ماهنامه کوثر، ش9، ص73 و 74 با اختصار.
درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||||||||||||
|