انتظارفرج جمعه 23 دی 1390برچسب:, :: 15:48 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
کربلا شگفتترین؛ ژرف ترین و رازناک ترین حادثه عالم است که تاریخ تاکنون به چشم خود دیده است . کربلادیدنیترین منظره هستی است با جلوهها و شگفتیهای نو به نو که با هر نگاهی، رازی از رازهایآن گشوده میشود؛ ولی با این وجود هرگز اسرار آن،تمام شدنی نیست . و عاشورا خواندنیترین کتاب آفرینش است که تا کنون خوانده شده است . پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
مولای من!
در میان شیعیان شما دلهایی است که مشتاق شما هستند میان این دلها شما غریب نیستی آقا... دلهایی هستند که شمارا طرد نکرده اند... دلهایی است که از شما روگردان نیستند... دلهایی هست که صدای "هل من ناصر ینصرنی" شما را درک می کنند.
آقا جان! همه این دلها در روز جمعه زانوی غم به بغل می گیرند و "این بقیه الله" را ندبه می کنند...!
یا مولا! شما غریب نیستی بعضی ازاین دلها غریب اند...!
مولای من! تو را از خودت خواستن شیرینی مناجات من است.
گل نرگس! خسته ام از این هیاهوها، به کدامین جمعه پناه ببرم؟!! پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, :: 18:43 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
سلام آقا جان دوباره اومدم دوباره با هزار جور شرمندگی اومدم دوباره خسته شدم از گناه دوباره اونقدر غرق در گناه شدم که یهو به خودم اومدم دیدم اگه از شما کمک نخوام کارم تمومه آقا جان فکره کارایی که این چند وقته کردمو میکنم دیونه میشم آقا جان هیچی ندارم بهتون بگم جز شرمندگی آقای من ، منتظرتون نبودم که هیچ ازتون دورم شدم عزیزه زهرا ، جونم به فداتون پشیمونم از کارایی که کردم به خدا سعی میکنم دیگه ......... روم نمیشه بگم دیگه سمت گناه نمی رم . چقدر گفتم و عمل نکردم آقا جون خیلی داغونم.............خیلی ............. منی که همیشه ادعای دوستی با شمارو می کردم منی که همیشه شاکی بودم از همه که چرا به فکره شما نیستن منی که ............ وای.............. چیکار کردم آقا جونم به خدا خیلی دوستون دارم ولی نمی دونم چرا بعضی وقتا اینجوری میشم آقا جون منو درستم کن من خودم نمی تونم از پسه نفسم بربیام آقا جون جایه این که من به شما کمک کنم همیشه شما بودین که کمکم کردین خیلی دلم گرفته دلم میخواد تا صبح گریه کنم خیلی داغونم آقا جون می دونم دوباره منو بخشیدی به خاطره این خیلی داغونم این اشکام که میبینی اشک شرمندگی کاش اینقدر مهربون نبودی کاش اینقدر اسیر نفس نبودم کاش ای کاش کاری نمی کردم که اینقدر ناراحتتون کنم ... ................. آقا جونم خیلی دوستون دارم آقا جان اجازه بدین در رکابتون باشم مولای من از خدا بخواهین که منو به راهه راست هدایت کنه آقا جانم دلم می خواد بشم فدایی شما دلم می خواد جونمو در راهه شما فدا کنم آقا جان خیلی درخواست بزرگی هستش ولی میگم دلم میخواد شهید در راهه شما بشم.
التماس دعا یا علی پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
سلام مولای من حالتون خوبه ؟ مولای من چند وقته یه سوال تو ذهنم هستش که هنوز نتونستم جوابی براش پیدا کنم. اونم اینه که اگر سعادت داشتم و شما رو زیارت کردم اون لحظه بهتون چی بگم؟ ازتون چی بخوام ؟ یا اینکه توی اون لحظه چه حالی بهم دست میده ؟ نمی دونم........ هر چی فکر میکنم هیچ جوابی پیدا نمیکنم ، شاید اصلاً اشک اجازه نده تا حرفی بزنم. فکر این که نزدیکتون باشم و محضرتون رو درک کنم برام یه رویاست همیشه تو ذهنم این صحنه رو مجسم میکنم. آقا جون دلم میخواد بغلتون کنم وبزنم زیره گریه ، دلم میخواد در کنار شما وجودم آرامش بگیره ، همین الان که دارم این مطالبو مینویسم خیلی حس خوبی بهم دست میده. وای خدایا یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟ ولی مولای من یه لحظه فکره کارایی که کردم ، گناهایی که مرتکب شدمو میکنم ..... وای................ آقا جون هر چی فکر میکنم که وقتی شما رو دیدم چه حالی بهم دست میده به این نتیجه می رسم که فقط می تونم بگم شرمنده ام آقا آقای من ، مولای من ، عزیزه زهرا ازتو ن یه خواهشی دارم اونم اینه که تو اون لحظه اجازه بدین در عاقوشتون بگیرم کولای من خیلی دلم گرفته آقا جانم شرمنده ام از این همه کم بودن مولای من شرمنده ام از این همه روسیاهی آقا جانم..........
التماس دعا جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
سالروز رحلت پیامبر خوبی ها حضرت محمد مصطفی ص و شهادت غریب اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی بر تمامی عاشقان و دوستداران اهل بیت تسلیت باد
جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 11:13 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
بعثت، هجوم نور به قلب تاريكى است. عاشقان كوى محمد نقد دل را به پاى محبت او نثار مىكنند تا صفاى باطن به دست آورند. دل را به چشمه معرفت او مىسپارند تا با زلال احكام الهيش زنگار از درون بزدايند. كشتىنشين درياى اهل بيت(ع) محمد مىشوند تا سوار بر امواج فقه به ساحل سعادت راه يابند! آنچه پيامبر(ص) بر اين مردم خواند يكسره مايه حيات است و وسيله نجات. راهى هموار در داغستان دنيا كه پاى انديشه بشر را از ريگ خطا مصون مىدارد. و احكامى سراسر حكمت كه ريشه در فطرت انسان دارد. او كه درهاى باغ سبز معرفت را بر پيروان مكتب خويش گشود، و پيامآور اين حكمتبود، به يقين شخصيتى بزرگ دارد و ستودنى. دل او آسمان معرفت الهى است و كلامش باران رحمتخداوند! و حال كه چنين استبر پويندگان راه محمد است آن پيامآور مهر و صداقت را بشناسند و جان خويش را آينه روشنى از او گردانند و در راه احترامش بكوشند. آنچه به فهرست مىكشانيم وظايفى استبر عهده همه ما كه راه حق شناسى و احترام گذارى به خاتم پيامبران را مىآموزد. او كه جرعه حيات به ما نوشاند بيش از هر كس سزاوار احترامى بىشايبه است، هر چند كه از عهده حق او برنياييم. از طرف ديگر اين وظايف، آينهاى است كه ما را با چهره نورانى پيامبر(ص) آشنا مىسازد گرچه سيماى به حق پيوسته و از دنيا گسسته محمد(ص) هرگز در چشم دنيايىمان نمىگنجد; ولى آب دريا را اگر نتوان كشيد هم بقدر تشنگى بايد چشيد پس بر شيفتگان او است كه اين وظايف را بشناسند و بدانند كه هر يك از آنها انگشت اشاره به سيماى نورانيش دارند. گواهى دادن به بندگى و رسالت پيامبر(ص)گواهى دادن به بندگى و رسالت پيامبر(ص) در كنار گواهى به يگانگى خداوند سبحان، اهميت و فضيلتى استثنايى دارد، تا آنجا كه اميرمؤمنان فرمود: و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله شهادتان ترفعان القول و تضاعفان العمل خف ميزان ترفعان منه و ثقل ميزان توضعان منه. گواهى دادن به يگانگى خداوند متعال [همان گونه كه در متن حديث آمده] و بندگى و رسالت محمد(ص) دو گواهى دادنى است كه سخن را بالا و عمل را دو چندان مىسازند. ترازويى كه اين دو از آن برداشته شوند سبك و ترازويى كه اين دو در آن نهاده شوند سنگين خواهد بود. بعلاوه كه گواهى دادن به بندگى و رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در تشهد نماز واجب است. احترام به پيامبر(ص)شخصى به حضور امام صادق(ع) رسيد. حضرت(ع) حال او را جويا شد. گفت: خداوند به من فرزندى داده است. امام پرسيد: نامش را چه گذاشتهاى؟ گفت: محمد! امام(ع) با شنيدن اين نام صورتش را به عنوان احترام نزديك زمين آورد و گفت: محمد، محمد، محمد! آنگاه ادامه داد: خودم، فرزندانم، پدرم، مادرم و تمام اهل روى زمين به فداى رسول خدا(ص) . مالك امام مالكيان مىگويد: جعفر صادق(ع) هنگامى كه نام پيامبر(ص) را مىبرد رنگ چهرهاش تغيير مىيافت. تا آنجا كه بازشناخته نمىشد من كسى را چون او اينچنين نيافتم. پاسداشت حرمت پيامبر(ص)بزرگداشت پيامبر(ص) تا بدانجاست كه اعتكاف در مسجد پيامبر(ص) به ويژه در سه روز چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه از اعتكاف در ديگر مساجد ثواب بيشترى دارد.و آن كه پس از سه روز اقامت و روزه در مدينه حاجتى از خداوند بطلبد حاجتش روا شود. و به موجب پارهاى از روايات اقامت در شهر آن حضرت (مدينه) بر اقامت در مكه ترجيح دارد. بر پايه احاديثبراى ورود به مدينه منوره و خروج از آن و وداع با پيامبر صلىالله عليه و آله يا زيارت آن حضرت و نيز ورود به مسجد پيامبر مستحب است غسل كنند. همچنين مسافرى كه قصد اقامت در مدينه نكرده و بايد بر طبق قاعده نماز را شكسته بخواند مىتوان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله نماز را به اختيار خود شكسته يا تمام بخواند. البته سه مكان ديگر نيز داراى اين حكماند: مسجد الحرام، مسجد كوفه و حائر سيدالشهداء. نيز به احترام آن حضرت روزه گرفتن در ميلاد پيامبر (هفدهم ربيع الاول) ثواب يك سال روزه دارد. و روزه در عيد مبعث ثواب دو سال. بعلاوه در اين روز شاد كردن مؤمنان و دادن صدقه يكى از آداب شمرده شده است. اسوه پذيرىقرآن، پيامبر(ص) را اسوه نيكو مىخواند (لكم فى رسول اسوه حسنة) و نهج البلاغه، محبوبترين بنده خدا را كسى مىداند كه از اين اسوه زيباى بشريت، درس گيرد (و احب العباد الى الله المتاسى بنبيه) دوست داشتن پيامبر(ص)قل ان كان اباؤكم و ابنائكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتى ياتى الله بامره.(قرآن كريم) اى پيامبر! بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خويشاوندان و دارايىهايى كه به دست آوردهايد و تجارتى كه از كسادى آن مىترسيد و خانههايى كه از آنها خرسنديد نزد شما از خدا و رسولش و كارزار در راه او محبوبتر است پس منتظر باشيد تا خدا امر و فرمانش را بر شما فرود آورد. همان پيامبرى كه به اطاعتش امر شدهايم خود بر پيروى از عترتش سخت تاكيد كرده است. از حديث ثقلين گرفته تا حديثسفينه و صدها حديث ديگر همگى اطاعت از اهل بيت(ع) را ضرورى شمردهاند. پيروى از پيامبر(ص)قرآن مىفرمايد: ... و اطيعوا الرسولو از پيامبر اطاعت كنيد. پيروى از عترت پيامبر(ص)همان پيامبرى كه به اطاعتش امر شدهايم خود بر پيروى از عترتش سخت تاكيد كرده است. از حديث ثقلين گرفته تا حديثسفينه و صدها حديث ديگر همگى اطاعت از اهل بيت(ع) را ضرورى شمردهاند. از نظر امير مؤمنان(ع) اين اطاعتبايد به صورت يك ملازمت كامل با آنان شكل بپذيرد يعنى از اهل بيت(ع) نه اندكى جلوتر بيفتيم و نه اندكى عقبتر. آن حضرت(ع) فرمود: فالزموا سمتهم... ولا تسبقوهم فتضلوا و لا تتاخروا عنهم فتهلكوا همواره ملازم طريقه آنان باشيد. نه از آنان پيشى گيريد كه به گمراهى مىافتيد و نه از آنان عقب بمانيد كه به هلاكت مىرسيد. دروغ بستن بر پيامبر(ص)پيامبر(ص) فرمود: من كذب على متعمدا فليتبوء مقعده من النار. هر كسى بعمد بر من دروغ بندد در آتش جاى گيرد. (گفتنى است دروغ بستن بر پيامبر(ص) روزه را باطل مىكند.) بپا داشتن سنت پيامبر(ص)از نظر اميرمؤمنان، بپا داشتن سنت پيامبر(ص) خصلت اهل ايمان و وظيفه حكومت اسلامى است. ترك نكردن سنت پيامبر(ص)پبامبر(ص) فرمود: ستة لعنهم الله ... التارك لسنتى شش نفرند كه خداى متعال آنها را لعنت مىكند يكى از آنها كسى است كه سنت مرا ترك كند. تغيير ندادن سنت پيامبر(ص)در ذكر صلوات امام صادق(ع) به رسول خدا(ص) چنين مىخوانيم. اللهم العن الذى ... غيروا سنة نبيكخداوندا لعنت كن كسانى را كه سنت پيامبر را تغيير دادند، ... هزاران هزار لعنت! ترجيح دادن پيامبر(ص)پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حبى خالط دماء امتى فهم يؤثرونى على الآباء و على الامهات و على انفسهم. دوستى من با خونهاى امت من آميخته شده است. آنها مرا بر پدران و مادران و خودشان ترجيح مىدهند. فرو آوردن صدا در محضر پيامبر(ص)خداى متعال بر حفظ مقام آخرين برگزيده خود در سوره حجرات مىفرمايد: يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض. اى مؤمنان، صداى خود را فراتر از صداى پيامبر(ص) نكنيد و براى او سخن بلند مگوييد مانند بلند سخن گفتن برخى از شما براى برخى ديگر. بىتابى در رحلت پيامبر(ص)اميرمؤمنان(ع) در رحلت پيامبر(ص) بر سر قبر آن حضرت(ع) گفت: فغان و بيتابى قبيح است مگر بر تو. خشنود كردن دخت پيامبر(ص)رضايت فاطمه زهرا(س) دخت گرامى پيامبر(ص) معيار رضايت الهى است. پيامبر(ص) در تكيه بر اين امر، رضايت فاطمه(ع) را رضايتخويش و رضايتخويش را رضايتخداوند معرفى مىنمود و ناخرسندى و خشم زهرا7 را ناخرسندى خود و خشم خود را غضب خداوند مىدانست. يادكرد اجداد پيامبر(ص)پيامبر(ص) فرمود: اذا بلغ نسبى الى عدنان فامسكوا هر گاه نسب من به هنگام شمردن، به عدنان، [جد بيستم پيامبر(ص)] رسيد توقف كنيد. [و از آن پس را دنبال نكنيد.] ماه ويژه پيامبر(ص)پيامبر(ص) فرمود: شعبان ماه من است، خداوند رحمت كند آنكه مرا در اين ماه (اطاعت پروردگار و روزه) كمك كند. اميرمؤمنان(ع) فرمود: از زمانى كه نداى پيامبر(ص) را نسبتبه شعبان شنيدم روزه اين ماه را ترك نكردم و آن را تا آخر عمرم ترك نخواهم كرد ان شاء الله زيارت پيامبر(ص)زيارت قبر شريف پيامبر(ص) از پرفضيلتترين زيارتهاست. آن حضرت خود فرموده است: كسى كه بعد از رحلتم قبرم را زيارت كند مانند كسى است كه به ديدار من در زمان حياتم آمده است. و (در روايت ديگرى فرمود) من شفيع او در قيامتخواهم شد. زيارت قبر پيامبر(ص) تا آنجا اهميت دارد كه مستحب است آن را بر حج استحبابى ترجيح دهيم. اين زيارت در مواردى استحباب بيشترى دارد. از جمله: 1- به هنگام حج زيارت قبر شريف پيامبر صلى الله عليه و آله براى كسانى كه به حج رفتهاند استحباب بسيار دارد به گونهاى كه اگر حجاج از انجام آن سر باز زنند بر حاكم اسلامى است آنان را به انجامش موظف دارد. رضايت فاطمه زهرا(س) دخت گرامى پيامبر(ص) معياررضايت الهى است. 2- در روز ولادت رسول اكرم(ص) (هفدهم ربيعالاول) در اين روز چنانچه نتوان بر سر قبر آن حضرت حاضر شد مىتوان از دور حضرت را زيارت كرد. 3- در مبعث نبوى9 (بيست و هفتم رجب) زيارت پيامبر(ص) در اين روز مستحب است. سلام كردن به پيامبر(ص)پيامبر(ص) فرمود: اگر نمىتوانيد به زيارت قبر من بياييد به سويم سلام بفرستيد كه آن نيز به من مىرسد. در روايت ديگرى از امام كاظم(ع) مىخوانيم: هنگامى كه به رواق پيامبر(ص) داخل يا از آن خارج مىشوى بر او سلام كن و همچنين از دور به او سلام كن. در روايتبراى كنار قبر پيامبر(ص) «سلام» با كيفيتخاصى وارد شده است. در دو مورد سلام كردن به پيامبر(ص) جايگاه ويژهاى پيدا مىكند: 1- در نماز، مستحب است قبل از گفتن سلام واجب در نماز، السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته گفته شود. 2- در سجده سهو، براى سجده سهو اذكارى وارد شده كهگفتن يكى از آنها واجب است. از جمله آن اذكار اين است: بسم الله و بالله السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته. زيارت نوادگان پيامبر(ص)پيامبر(ص) فرمود: من زار احدا من ذريتى زرته يوم القيامةكس كه فردى از ذريه مرا زيارت كند، زيارت كنم او را در روز قيامت صلوات فرستادنخداى متعال در قرآن كريم مىفرمايد: ان الله و ملائكته يصلون على النبى، يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليماخدا و فرشتگان بر پيامبر(ص) درود مىفرستند. اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شما نيز بر او درود فرستيد و او را كاملا فرمان بريد. در بيان فضيلت صلوات بر پيامبر(ص) و آل او روايات فراوانى وارد شده است كه به دو روايت اشاره مىكنيم: 1- امام رضا(ع) فرمود: من لم يقدر عن ما يكفر به ذنوبه فليكثر من الصلاة على محمد و آلهكسى كه نمىتواند گناهان خويش را با توبه و انابه و تحمل رنج عبادت محو كند بايد بسيار بر محمد و آل او صلوات بفرستد. 2- ما فى الميزان شئ اثقل من الصلاة على محمد و آل محمدچيزى به اندازه صلوات بر محمد و آل او در ترازوى اعمال سنگينى نمىكند. صلوات در چهار مورد حكم ويژهاى پيدا مىكند: الف. در تشهد نماز واجب است. ب. هنگام ذكر نام پيامبر(ص). در اين صورت هر چند واجب نيست ولى در مورد ترك آن دو حديث نبوى تكاندهنده وجود دارد: 1- البخيل حقا من ذكرت عنده فلم يصل علىحقيقتا بخيل كسى است كه مرا پيش او ياد كنند و بر من صلوات نفرستد. كسى كه نمىتواند گناهان خويش را با توبه و انابهو تحمل رنج عبادت محو كند بايد بسيار بر محمدو آل او صلوات بفرستد. 2- كسى كه به هنگام ياد شدن از من صلوات را فراموش كند خداوند او را در پيدا كردن راه بهشت دچار اشتباه مىكند. ج. در روز مبعثيكى از آداب ويژه، بسيار صلوات فرستادن است. د. در دو خطبه نماز جمعه در هر دو خطبه بايد بر محمد و آل او عليهم السلام درود فرستاد. ه. در سجده سهو براى اين سجده چند ذكر وارد شده كه انجام يكى از آنها واجب است. بيشتر اين ذكرها شامل صلوات است مانند: «بسم الله و بالله و صلى الله على محمد و آل محمد» و «بسم الله و بالله اللهم صل على محمد و آل محمد» محترم شمردن خون، مال و آبروى گواهىدهنده به رسالتكسى كه بعد از شهادت به يگانگى خداوند سبحان، به رسالت پيامبر(ص) گواهى دهد خون، مال و آبروى او محترم مىگردد و احكام ازدواج و ... در حق او جارى مىشود. در حديث آمده: به حقنت الدماء و عليه جرت المناكح و المواريثبا گفتن شهادتين خونها محترم شمرده مىشود و بر پايه آن احكام ازدواج و ارث جارى مىگردد. كشتن دشنام دهنده پيامبرهمه فقيهان اسلام بر اين عقيدهاند كه بايد دشنامدهنده پيامبر(ص) را كشت. تعمير قبر پيامبر(ص)علامه مجلسى(ره) در اين باره در كتاب شريف بحارالانوار رواياتى را برشمرده كه گوياى استحباب تعمير قبر پيامبر(ص) و قبور امامان(ع) است. نامگذارى به اسم پيامبر(ص)آن حضرت خود فرموده است: بورك لبيت فيه محمد و مجلس فيه محمد و رفقة فيه محمدخانه يا مجلس و گروهى كه در آن محمدنام وجود دارد مبارك است. ابى رافع مىگويد: از پيامبر شنيدم اگر نام فرزند را محمد نهاديد با او بدرفتارى ننماييد، اذيتش نكنيد و او را نزنيد. امام صادق(ع) به كسى كه نام فرزندش را محمد نهاده بود فرمود: او را فحش نده، نزن و به او بدى نكن. دوست داشتن عترت پيامبر(ص)قرآن مىفرمايد: قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربىاى پيامبر، بگو از شما پاداشى جز دوستى خويشاوندانم نمىخواهم پيامبر(ص) فرمود: الزموا مودتنا اهل البيت7 فانه من لقى الله و هو يودنا دخل الجنة بشفاعتنا و الذى نفسى بيده لا ينفع عبدا عمله الا بمعرفة حقناهمواره به اهل بيت محبت ورزيد. چه آنكه اگر كسى خداوند را ملاقات كند در حالى كه ما را دوست مىدارد با شفاعت ما به بهشت رود. سوگند به كسى كه جانم در دست اوست هيچ بندهاى از عمل خويش سود نمىبرد مگر با شناختن حق ما. نيازردن نوادگان پيامبر(ص)پيامبر(ص) فرمود: به خدا سوگند نسبتبه كسى كه ذريهام را بيازارد شفاعت نمىكنم. نظر انداختن به فرزندان و نوادگان پيامبر(ص)النظر الى ذرية النبى(ص) عبادةنظر انداختن به ذريه پيامبر(ص) عبادت است. والامقامترين فرزندان و نوادگان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) هستند كه وظايف امت نسبتبه آنها آشكار است. بعد از ايشان بايد به سادات بزرگوار احترام گذاشت و روايت فوق اينان را نيز شامل است. در روايتى مىخوانيم: النظر الى جميع ذرية النبى عبادة ما لم يفارقوا منهاجه و لم يتلوثوا بالمعاصىنظر افكندن به تمام ذريه پيامبر(ص) عبادت است تا آن زمان كه از راه آن حضرت(ص) جدا نشده و به معاصى آلوده نشوند. قرائت سوره محمدپيامبر(ص) فرمود: كسى كه سوره محمد(ص) را قرائت كند خداى سبحان او را از نهرهاى بهشتسيراب خواهد كرد. امام صادق(ع) فرمود: كسى كه سوره محمد(ص) را قرائت كند هيچگاه در دين او شك درنيايد و همواره از شرك و كفر محفوظ ماند تا اينكه مرگش فرا رسد. و زمانى كه مرد خداوند هزار فرشته در قبر او مىگمارد كه درود فرستند و ثواب درودشان براى او باشد و وى را تشييع كنند تا در ايستگاه ايمنى و رحمت، نزد خدا نگاهش دارند. سپس او در امان خداوند سبحان و پناه محمد(ص) قرار مىگيرد. نماز پيامبر(ص)كسى از امام رضا(ع) در باره نماز جعفر طيار پرسيد حضرت فرمود چرا غافلى از نماز حضرت رسول(ص)! بعد فرمود: دو ركعت نماز بجاى مىآورى و در هر ركعتى يك بار سوره حمد و پانزده بار سوره انا انزلناه مىخوانى و در ركوع و بعد از سر برداشتن از آن، و در هر دو سجده و بعد از سر برداشتن از هر كدام پانزده بار سوره انا انزلناه را قرائت مىكنى. از نماز كه فارغ شدى ميان تو و خداوند گناهى نمىماند مگر اينكه آمرزيده و حاجتتبرآورده مىشود. نماز در روضه شريفمستحب است ميان منبر و قبر پيامبر(ص) نماز گذارده شود. وداع با قبر پيامبر(ص)مستحب است كسى كه مىخواهد از مدينه بيرون رود با قبر نبى9 وداع كند و مستحب است در وداع چنين بگويد: صلى الله عليك السلام عليك لا جعله الله آخر تسليمى عليك: خداوند بر تو درود فرستد. سلام بر تو! اميدواريم خداوند اين سلام را آخرين عرض ارادت ما بر تو قرار ندهد. (وداع با پيامبر(ص) كيفيتخاصى دارد.)
جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 11:4 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
« لَقَدْ کانَ لَکُم فِی رَسوُلِ اللهِ اُسوةٌ حَسَنَة » (1)سالیان و قرون متمادى است كه دانشمندان و اندیشمندان عالم در پاسخ به این سؤال كه محمد (ص) كیست و چه شخصیتى داشته است ؛ كتابها و مقالاتى نوشته اند و به قدر توان و فهم خویش مطالبى را بیان كرده اند ، به طورى كه اگر بخواهیم آثارى را كه در خصوص آن پیامبر عظیم الهى به زبانهاى مختلف تالیف شده است جمع آورى كنیم ، موسوعه ى بسیار عظیمى خواهد شد كه از نظر كمى و كیفى بى نظیر است . به نظر شما رمز عظمت و ماندگارى شخصیت ِ فردى كه به مكتب نرفت و خط ننوشت و مسأله آموز صد مدرس شد ، چیست؟ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به دست پروردگار عالمیان پرورش یافت و در مدت رسالت و پیامبرى به پیروزىهاى بزرگى دست یافت كه بخشى از آن عبارتند از: - لغو امتیاز خواهى و برترى جویى سفید بر سیاه. - مبارزه با نظام قبیلگى و قوم محورى. - رهانیدن ستمدیدگان از دست ظلم ستمگران و طاغوت. - تثبیت و احیاى حقوق از دست رفته ى زنان. - فراخوانى مردم به كسب علم و دانش و دورى از فساد و فحشا. - پى ریزى پایه و شالوده ی حكومت بر اساس عقل ، منطق و درایت به جاى احساس و عاطفه. و در یك كلام ، او توانست مردمان خشن ، بىعاطفه و بى احساس شبه جزیره ی عربستان را پس از قرنها فلاكت و بدبختى به عزت و سربلندى و نام آورى برساند و گستره ی حكومت اسلامى را از آن سرزمین خشك و سوزان تا عمق آفریقا و اروپاى سر سبز و پردامنه امتداد بخشد . ما در این نوشتار به اختصار ، تنها به یكى از ابعاد شخصیتى ِ پیامبراسلام ، یعنى اخلاق اجتماعى آن حضرت در كلام بزرگ مربى او ، حضرت رب العالمین مىپردازیم ، چه این كه حضرتش فرمود: « انا ادیبُ الله و على ادیبى...» (2) من تربیت یافته خداى متعال هستم و على به دست من تربیت شده است. در ادامه نیز اخلاق اجتماعى آن حضرت را در احادیث شیعه و سنى بررسى مىكنیم. خداوند متعال در سوره ی مباركه ی آل عمران ، آیه 159 چنین مىفرماید : « فیما رَحمة مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّا غَلیظَ القَلبِ لا نَفَضُّوا مِن حَولِکَ فَاعْفُ عَنهُم وَ اسْتَغفِرْ لَهُم وَشاوِرهُم فِی الاَمرِ فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَکَلْ عَلی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُ المُتَوکِلینَ. در آیه فوق رمز جذب و گرایش مردم نسبت به پیامبرصلى الله علیه و آله ، نرم خویى ، خوشرویى و ملایمت آن حضرت در رفتار با مردم شمرده شده است و تأكید مىكند كه : " اگر چنین نبودی ، مردم از اطراف تو پراكنده مىشدند و این موهبتى الهى است." براى آشنایى بیشتر با خلق و خوى عظیم رسول خدا صلى الله علیه و آله ، به سراغ جمعى از صحابه ى آن حضرت مىرویم و از آنان مىخواهیم برایمان از خصوصیات رسول خدا صلى الله علیه و آله سخن بگویند : پیامبر صلى الله علیه و آله با همراهان انس بن مالك ، كه ده سال به خدمتگزارى رسول خدا صلى الله علیه و آله پرداخت ، مىگوید: در این مدت براى كارهایى كه انجام مىدادم حتى نمىگفتند: چرا این كار را كرده اى؟ و اگر كارى را ترك مىكردم و انجام نمىدادم ، نمىگفتند: چرا انجام نداده اى؟ ایشان در این مدت به من حتى «اف» نگفتند (3) ( كلمه اى كه حكایت از اعتراض و ناراحتى داشته باشد ، از ایشان شنیده نشد.) انس مىگوید: غذاى آن حضرت یك جرعه شیر براى افطار و یك جرعه براى سحر بود و چه بسا تنها یك جرعه براى افطار و سحر میل مىنمودند. یك شب براى افطار آن حضرت شیر آماده كرده بودم ولى با تأخیر حضرت مواجه شدم. گمان كردم حضرت به منزل یكى از صحابه رفته و افطارى خورده است ؛ از این رو شیر را نوشیدم. حضرت پس از عشا از مسجد آمدند ، من بلافاصله از یكى از صحابه ی حضرت پرسیدم: آیا پیامبر افطارى خورده اند؟ گفت: خیر. پیامبر صلى الله علیه و آله بى آن كه چیزى بگوید و اعتراضى كنند شب را بدون غذا و افطار به صبح رساندند و تا به حال حتى سؤالى در آن مورد نپرسیده ، بلكه یادآورى هم نكردند. (4) همكارى در كارهاى گروهى یكى از ویژگىهاى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله ، تواضع و فروتنى بود تا جایى كه در جمع اصحاب بدون هیچ امتیازخواهى به همكارى و همیارى مىپرداخت. در كتاب ارزشمند مكارم الاخلاق چنین نقل شده است كه : روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به همراه كاروان در سفر بودند ، پیامبر فرمود: « گوسفندى براى غذا آماده شود.» یكى از صحابه گفت: ذبح آن با من ، دیگرى گفت : پوست كردن و سلاخى آن نیز با من ، دیگرى گفت: پختن آن هم با من ، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: « جمع آورى هیزم و چوب نیز به عهده من » ، اصحاب گفتند: یا رسول الله ، با بودن ما شما زحمت نكشید. فرمود: « مىدانم شما كارها را انجام مىدهید ولیكن من دوست ندارم كه بر شما امتیازى داشته باشم و خداوند نیز از امتیاز داشتن بنده اش در میان اصحاب خود خشنود نیست » . آن گاه برخاست و به جمع آورى هیزم پرداخت. (5) رفاقت و دوستى با یاران در كتاب شریف كافى حدیثی بسیار جالب و خواندنى ، در موضوع رفاقت رسول خدا صلى الله علیه و آله با صحابه نقل شده كه متن آن چنین است: « رسول خدا صلى الله علیه و آله براى انجام غسل از منزل خارج شده و به سوى چاه رفتند . حذیفة بن یمان با پارچهاى حایل ایجاد كرد تا پیامبر غسل كرد. آن گاه حذیفه براى غسل نشست ، پیامبر صلى الله علیه و آله پارچه اى را برداشت تا براى او حایلى درست كند. حذیفه ابا كرد و گفت: پدر و مادرم به فدایت اى رسول خدا ، این كار را نكنید. پیامبر صلى الله علیه و آله نپذیرفت و پارچه را نگه داشت تا حذیفه غسل كرد و فرمود: « هر گاه دو نفر با هم دوست شدند ، محبوبترین آنها نزد خداوند كسى است كه با دوستش بیشتر رفاقت و همكارى كند.» (6) پیامبر عظیم الشان اسلام در مجالست با دوستان ، هیچ گاه خود را برتر و بالاتر از دیگران نمىدانست و در جمعى كه ایشان حضور داشت ، اگر شخص غریبى وارد مىشد و پیامبر را نمىشناخت باید سؤال مىكرد كه: كدامتان رسول خدا هستید چون آن قدر بىآلایش و خاكى بود كه از محل جلوس و شكل لباس وى ، كسى نمىتوانست ایشان را بشناسد و همواره به اصحاب و یاران با التفات مىنگریست. به این داستان توجه كنید. روزى اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد خانه ى پیامبر شدند ، به قدرى ازدحام شد كه دیگر در خانه جا نبود. جریربن عبدالله ( یكى از اصحاب) آمد ولى به دلیل ازدحام ، خارج از منزل نشست. پیامبر با دیدن او لباس خود را (عباى خود را) برداشت ، پیچیده و براى وى فرستاد و فرمود: روى این لباس بنشین. جریر بن عبدالله ( كه تحت تاثیر مهرورزى پیامبر قرار گرفته بود ) لباس را برداشت ، بوسید و بر دیدگان خود گذاشت. (7) برای مبارزه با تملـّق و چاپلوسى و تعارفات بى فایده و پرضرر ، مناسب است سیره ی عملى پیامبر اكرم را اسوه و الگوى خویش قرار دهیم . انس بن مالك مىگوید : محبوب ترین فرد نزد اصحاب ، رسول خدا صلى الله علیه و آله بود ولى با این حال وقتى پیامبر را مىدیدند از جا بلند نمىشدند ، زیرا پیامبر این كار را دوست نداشت. (8) رسول خدا صلى الله علیه و آله به همه اهل مجلس به طور یكسان التفات مىنمود ؛ تا كسى گمان نكند كه دیگرى نزد پیامبر گرامى تر است و لحظات خود را میان آنها تقسیم مىكرد. (9) او با یاران خود مىنشست ، گفت وگو مىكرد ، فرزندانشان را مورد تفقد قرار مىداد و بر دامن خود مىنشاند. (10) در سلام كردن از همه پیشى مىگرفت و در مصافحه ، همیشه دست خود را زودتر جلو مىبرد ، اصحاب خود را با بهترین اسمشان صدا مىكرد و سخن كسى را قطع نمى نمود. (11) اوج مهر ورزى رسول خدا صلى الله علیه و آله عفو و گذشت ، از زیباترین خصایص انسانى است و انسان هر قدر با فضیلت تر باشد میزان عفو ، گذشت و پرهیز از انتقام جویى نیز در او بیشتر خواهد بود . زندگى رسول خدا آن هم در میان اعراب ِ تندخو ، خشن و احساسى ، سرشار از مهر و مهرورزى بود . براى آشنایى بیشتر به داستان زیر توجه كنید : هبار بن اسود كسى است كه همزمان با خارج شدن زینب علیها سلام (دختر پیامبر) از مكه به او حمله مىكند که در اثر این حمله ، وى پس از مدتى بیمارى و تحمل رنج وفات مى یابد. همو (هبار) وقتى مسلمان شد نزد پیامبر رحمت صلى الله علیه و آله آمد و گفت : اى رسول خدا، ما اهل شرك بودیم كه خدا به وسیله ی تو ما را هدایت كرد و به واسطه ی تو ما را از هلاكت رهانید . از نادانى من و از آن چه به تو رسیده ( وفات دخترت زینب ) در گذر من به كار زشت و گناه خود اعتراف مىكنم. پیامبر كه غم بزرگى بر دل داشت با مهرورزى تمام فرمود: « همانا خداوند ، به تو احسان كرد و به سوى اسلام هدایتت نمود ، اسلام گذشته ها را نادیده مىگیرد و پاك مىكند... » (12) آیا این نوع گذشت و بخشش جز از قلب مالامال از رحمت و شفقت صادر مىشود. حلم و بردبارى رسول خدا رسول خدا صلى الله علیه و آله ، چند دینار به مردى یهودى بدهكار بود. مرد یهودى نزد پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) آمد و گفت: طلب مرا بده . پیامبر فرمود: « در حال حاضر چیزى ندارم كه پرداخت كنم.» یهودى گفت: من تو را رها نمىكنم و از تو جدا نمىشوم تا طلبم را بگیرم! پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: « در این صورت من هم با تو مىنشینم.» رسول خدا با او نشست تا در همان مكان نماز ظهر و عصر ، مغرب و عشا و نماز صبح روز بعد را اقامه نمود. در این میان اصحاب ، آن مرد را تهدید مىكردند و وعده و وعید مىدادند. پیامبر به اصحاب خود نگاه كرد و فرمود: «با او چه مىكنید؟ !» گفتند: اى رسول خدا ، یهودى شما را زندانی كند؟ ! فرمود: « خداوند مرا مبعوث نكرده تا به دیگران ظلم روا دارم» . زمان هم چنان مىگذشت و كانون حلم و بردبارى هرگز عصبانى نمىشد تا خورشید تابیدن گرفت و روز آشكار شد. ناگهان مرد یهودى گفت: اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله! ! مرد یهودى مال خود را در راه خدا تقسیم كرد و گفت: رفتار من با تو براى آن بود كه ببینم صفاتى كه در تورات برایت آمده در وجود تو متبلور هست یا خیر. زیرا در تورات خوانده بودم: محمد بن عبدالله، در مكه متولد مىشود و به مدینه هجرت مىكند ، او تندخو ، خشن و اهل داد و فریاد فحاشى نیست.» (14) راستى رسول خدا چگونه این سعه ی صدر و بسط وجه را در وجود خود نهادینه كرده بود؟ امید كه با پیروی از سیره ی ارزشمند آن پیامبر بزرگ ، در عمل بتوانیم زینت بخش دین مبین اسلام باشیم و دیگران را با رفتار خود ، به سوى دین و آیین محمدى صلى الله علیه و آله دعوت نماییم . پىنوشتها: 1. احزاب / 21. 2. مكارم الاخلاق، ج 1، ص 51/ بحار الانوار، ج 16، ص 210. 3. دلایل النبوة، ج 1، ص 312 به نقل از «محمد فى القرآن» ، ص 74، سید رضا صدر. 4. مكارم الاخلاق، ج 1، ص 78، ح 123. 5. همان، ج 1، ص 536، ح 187. 6. كافى، ج 2، ص 491. 7. همان. 8. همان، ج 1، ص 47/ بحار، ج 16، ص 299. 9. روضة الكافى، ص 161. 10. بحار الانوار، ج 16، صص 148- 153. 11. بحارالانوار، ج 16، ص 194. 12. مستدرك، ج 8، ص 273. 13. مجمع البیان، ج 3، ص 169. 14. معانى الاخبار، ج 1، ص 160. جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 10:57 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
ای محمد (ص)... باردگر ، یاد تو زد آتش به جانم جا دارد از اندوه ، در سوگ وفاتت گر جای اشک ، از دیدگانم ، خون چکانم ای سوره عشق ای آیه مهر ای چشمه نور ای اختر تابنده ، ای یاد معطر ای برترین و آخرین پیغام آور ای پانهاده بر بلنداهای افلاک ای همنشین بینوا بر بستر خاک رفتی ولی ما را به دست غم سپردی ای چشمه مهر و وفا ای خوب ،... ای پاک! در روزهای تیره و شبرنگ " بطحا" در ظلمت کور کویر جاهلیت مشعل به کف ، درد آشنا ، ره می سپردی در اوج خشم و کینه دیرین" یثرب" در سنیه ها بذر محبت می فشاندی پاک و مبرا بودی از هر لغزش و عیب ، ای شاهد غیب! سیمای تو آئینه ایزد نما بود چشم خدا بین تو هم ، چشم خدا بود ای وارث خط شفقگون رسالت دردا...دریغا! ای امی گویا!... از آن روزی که رفتی ما همچنان در انتظاری تلخ ماندیم زآندم که ما غمنامه سوگ تو خواندیم از دیدگان ، بر مزرع دل ، خون فشاندیم بعد از تو ، ای محمود احمد ، ای محمد (ص) دیگر بلال ، " الله اکبر" برنیاورد جبریل ، از سوی خدا دیگر نیامد خوش روزگاری داشتیم اندر کنارت اما دریغ ، آن روزها دیری نپائید رفتی... ولی از یاد ما هرگز نرفتی. بعد از تو اشک دیده مان هرگز نخشکید بعد از تو خاطرهایمان هرگز نیاسود بعد از تو ، امت در غمت صاحب عزا بود بعد از تو، ای یار ضعیفان، قصه ما غم بود و حرمان بود و درد تازیانه یا کنج زندان، یا اسارت، یا شهادت آزارها و حمله های وحشیانه بعد از تو، اولاد علی، آواره گشتند بر خون سجود آورده و در خون نشستند بعد از تو، ما ماندیم و غوغای سقیفه بعد از تو، ما ماندیم، با زهرای مظلوم آن چهره ای که بارها بوسیده بودی آزرده و سیلی خور دست ستم شد در کوفه محراب علی گردید گلگون صحرای سرخ کربلا رنگین شد از خون بعد از تو فرزندان زهرا کشته گشتند لب های قرآن خوان و حقگوی" حسین" ات آماج ضربت های چوب خیزران گشت یار وفادارت، " ابوذر" چون عاشقان، در غربت تبعید، جان داد " عماریاسر" کشته گردید فریادهای " مالک اشتر" فروخفت بیدارهامان بر فراز دار رفتند، ای بنده خوب خداوند!... بعد از تو ما ماندیم و میراث شهیدان بعد از تو ما بودیم و خیل سوگواران رفتی تو، ای تندیس اخلاق و فضائل از عقل کامل! رفتی ولی ما را به دست غم سپردی یادت گرامی باد، ای یاد معطر ای نامت احمد، نامت بلند و جاودان باد، ای « محمد» جمعه 11 آذر 1390برچسب:, :: 11:57 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
********************************* جمعه 11 آذر 1390برچسب:, :: 11:52 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
حادثه کربلا، نماد ظلم اموی و مظلومیت خاندان پیامبر (ص) است. در این واقعه اسفناک، مظلومیت کودکان کربلا، تصویری مجزا و غمناک ایجاد کرده است. یکی از ابهاماتی که در تاریخ زندگی حضرت سیدالشهداء (ع) به چشم میخورد، تعداد فرزندان ایشان و نحوه زندگی آنان میباشد. مثلاً در رابطه با طفل یا اطفال سیدالشهداء (ع) در کربلا که به درجه رفیع شهادت رسیدهاند، مورخین یا سخن نگفتهاند و یا اگر سخن راندهاند، بسیار متفاوت است. که نمونه آن حضرت علی اصغر یا عبدالله است، که آیا آنها دو نفر بودهاند، یا آنکه علیاصغر همان عبدالله شیرخوار است. در اینجا بحث را در چند محور باید بسط و گسترش داد. نام کودک: 1- این قوم کافر شدند و از دیر باز از (ایمان به) پاداش خدا، پروردگار جن و انس روبرتافتند.
2- درگذشته، علی و فرزندش حسن نیک سیرت را که از سوی پدر و مادر نسبتی با کرامت دارد کشتند.
3- به سبب کینهای که از خاندان پیامبر(ص) به دل داشتند: اینک گرد هم آیید تا همگی حسین را بکشیم.
4- آه از دست مردم فرومایه که جماعت را برای (کشتن ساکنان) دو حرم (مکه و مدینه) گرد آوردند.[21]
[1] .محمدبن حبیب بغدادی. المحبر ص 491 – ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 7؛ ص 209- ابن جوزی، المنتظم، ج5، ص 340. – شیخ مفید، ارشاد- ابوالفرج اصفهانی. مقاتل الطالبین، ص 94095 – تاریخ طبری، ج 5، ص 468.
[2] .ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص 97 – سید بن طاووس، بحارالانوار، ج 46 ، ص 45 – مقتل خوارزمی، ج 2، ص 32.
[3] . محمدبن جریر طبری (قرن 4). دلائل الامامة ص 74.
[4] .ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج 5، ص 115.
[5] .ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 94.
[6] .تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245.
[7] .محمدبن سعد. ترجمه الحسین و مقتله ، ص 182. شمس الدین ذهبی، سید اعلام النبلاء، ج3، ص 302.
[8] .ابوالفرج اصفهنی، مقاتل الطالبین، ص 95 – 94. الکامل فی التاریخ ج 11، ص 209. محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 5، ص 468.
[9] .الاغانی، ج 19؛ ص 114- منتخب التواریخ ص 241.
[10] .طریحی. المنتخب، ص 276.
[11] .تاریخ طبری، ج 5، ص 468 – الکامل ج 11، ص 209.
[12] .مقاتل الطالبین. ابوالفرج اصفهانی، ص 94.
[13] .شیخ مفید، ارشاد – سید ابن طاووس. لهوف
[14] .تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245- شیخ مفید ارشاد، ج 2ع ص 108.
[15] .طبری، ج 5، ص 448- مقتل ابیمختف، تحقیق استاد محمد هادی یوسفی غروی- ترجمه وتدوین جواد سلیمانی
[16] .مقاتل الطالبین، ص 95.
[17] .لهوف، سید بن طاووس
[18] .همان، ص 69.
[19] .مقتل خوارزمی، ج 2، ص 32.
[20] .سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص 252.
[21] .طبرسی. الاحتجاج، ج 2، ص 301- مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 48 – 47.
[22] .سید بن طاووس – اقبال الاعمال، ص 571.
[23] .کتاب مقتل ابومخنف که رایج است و در حقیقت مطابق اصل نیست از کتابهایی است که منسوب به قرن 7 است و محتمل است که این اثر از ابن طاووس باشد. (کتابخانه ابن طاووس، صص 78 -80). نقد و بررسی مقاتل موجود، علی دوانی ولی مقتل اصلی ابومخنف با بررسی و تحقیق استاد یوسفی غروی و برگرفته از تاریخ طبری بنام وقعه الطف به چاپ رسیده است که در آن سن کودک ذکر نشده است.
[24] .محمدباقر خراسانی، کبریت احمر فی شرائط المنبر، ص 126.
درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|