انتظارفرج
جمعه 23 دی 1390برچسب:, :: 15:48 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

www.miadgah.org

کربلا شگفت‌ترین؛ ژرف ترین و رازناک ترین حادثه عالم است که تاریخ تاکنون به چشم خود دیده است . کربلادیدنی‌ترین منظره هستی است با جلوه‌ها و شگفتی‌های نو به نو که با هر نگاهی، رازی از رازهای‌آن گشوده می‌شود؛ ولی با این وجود هرگز اسرار آن،تمام شدنی نیست .

و عاشورا خواندنی‌ترین کتاب آفرینش است که تا کنون خوانده شده است .
عاشورا غنیمت نیست ؛ قیمت است .
عاشورا  ابتدای عشق است در پایانه تشنگی با بادبانی برافراشته از خون. 
عاشورا بی‌نوایی نیست؛ جهانی نی است و نوا.
عاشورا غریب نیست در سایه شعله‌ها ؛شمشیر افتاده‌ای‌ست ایستاده‌ در انتهای زمان با لبخندی آشنا.
عاشورا تماشا نیست ؛طاقت است و قیامت غیرت بر قامت زمین .
عاشورا چشم نیست ؛اشک است در رقص آبی آزادگان ،بی حضور باران سرخ تشنگان.
عاشورا شناسنامه من است با نام تو ؛که در خروش خون تو ، شمشیر می شود.
عاشورا زمانه خون و ایثار و اربعین بهانه تبلیغ و پیمان است ، عاشورا روزى است که امام حسین(ع) با تاریخ سخن گفت و اربعین روزى که تاریخ ،پاى درس امام حسین (ع) مى نشیند.
عاشورا روز کشت خون خدا در کویر جامعه ظلم زده و و اربعین آغاز برداشت اولین ثمره آن است . اربعین فرصتى براى اعلام همبستگى با عاشورا است .
و از عاشورا تا اربعین نقطه اوج عشق به امام حسین(ع) است و در این چهل روز، تنها سخن محافل و مجالس اوست، تا در طول عمر انسان بهانه بیدارى ظلم ستیزى باشد.



پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, :: 18:45 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

مولای من!

 

در میان شیعیان شما دلهایی است که مشتاق شما هستند

میان این دلها شما غریب نیستی آقا...

دلهایی هستند که شمارا طرد نکرده اند...

دلهایی است که از شما روگردان نیستند...

دلهایی هست که صدای "هل من ناصر ینصرنی" شما را درک می کنند.

 

آقا جان!

همه این دلها در روز جمعه زانوی غم به بغل می گیرند

و "این بقیه الله" را ندبه می کنند...!

 

یا مولا!

شما غریب نیستی بعضی ازاین دلها غریب اند...!

 

مولای من!

تو را از خودت خواستن شیرینی مناجات من است.

 

گل نرگس!

خسته ام از این هیاهوها، به کدامین جمعه پناه ببرم؟!!



پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, :: 18:43 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

سلام آقا جان

دوباره اومدم

دوباره با هزار جور شرمندگی اومدم

دوباره خسته شدم از گناه

دوباره اونقدر غرق در گناه شدم که یهو به خودم اومدم دیدم اگه از شما کمک نخوام کارم تمومه

آقا جان فکره کارایی که این چند وقته کردمو میکنم دیونه میشم

آقا جان هیچی ندارم بهتون بگم جز شرمندگی

آقای من ،  منتظرتون نبودم که هیچ ازتون دورم شدم

عزیزه زهرا ، جونم به فداتون پشیمونم از کارایی که کردم

به خدا سعی میکنم دیگه .........

روم نمیشه بگم دیگه سمت گناه نمی رم .

چقدر گفتم و عمل نکردم

آقا جون خیلی داغونم.............خیلی

.............

منی که همیشه ادعای دوستی با شمارو می کردم

منی که همیشه شاکی بودم از همه که چرا به فکره شما نیستن

منی که ............

وای..............

چیکار کردم

آقا جونم به خدا خیلی دوستون دارم ولی نمی دونم چرا بعضی وقتا اینجوری میشم

آقا جون منو درستم کن

من خودم نمی تونم از پسه نفسم بربیام

آقا جون جایه این که من به شما کمک کنم همیشه شما بودین که کمکم کردین

خیلی دلم گرفته دلم میخواد تا صبح گریه کنم

خیلی داغونم

آقا جون می دونم دوباره منو بخشیدی

به خاطره این خیلی داغونم

این اشکام که میبینی اشک شرمندگی

کاش اینقدر مهربون نبودی

کاش اینقدر اسیر نفس نبودم

کاش

ای کاش کاری نمی کردم که اینقدر ناراحتتون کنم

...

.................

آقا جونم خیلی دوستون دارم

آقا جان اجازه بدین در رکابتون باشم

مولای من از خدا بخواهین که منو به راهه راست هدایت کنه

آقا جانم دلم می خواد بشم فدایی شما

دلم می خواد جونمو در راهه شما فدا کنم

آقا جان خیلی درخواست بزرگی هستش ولی میگم

دلم میخواد شهید در راهه شما بشم.

 

التماس دعا

یا علی



پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, :: 18:37 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر




سلام مولای من

حالتون خوبه ؟

مولای من چند وقته یه سوال تو ذهنم هستش که هنوز نتونستم جوابی براش پیدا کنم.

اونم اینه که اگر سعادت داشتم و شما رو زیارت کردم اون لحظه بهتون چی بگم؟

ازتون چی بخوام ؟

یا اینکه توی اون لحظه چه حالی بهم دست میده ؟

نمی دونم........

هر چی فکر میکنم هیچ جوابی پیدا نمیکنم ، شاید اصلاً اشک اجازه نده تا حرفی بزنم. فکر این که نزدیکتون باشم و محضرتون رو درک کنم برام یه رویاست

همیشه تو ذهنم این صحنه رو مجسم میکنم.

آقا جون دلم میخواد بغلتون کنم وبزنم زیره گریه ، دلم میخواد در کنار شما وجودم آرامش بگیره ، همین الان که دارم این مطالبو مینویسم خیلی حس خوبی بهم دست میده.

وای خدایا یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟

ولی مولای من یه لحظه فکره کارایی که کردم ، گناهایی که مرتکب شدمو میکنم .....

وای................

آقا جون هر چی فکر میکنم که وقتی شما رو دیدم   چه حالی بهم دست میده به این نتیجه می رسم که فقط می تونم بگم شرمنده ام آقا

آقای من ، مولای من ، عزیزه زهرا  ازتو ن یه خواهشی دارم اونم اینه که تو اون لحظه اجازه بدین در عاقوشتون بگیرم

کولای من خیلی دلم گرفته

آقا جانم شرمنده ام از این همه کم بودن

مولای من شرمنده ام از این همه روسیاهی

آقا جانم..........

 

التماس دعا



سالروز رحلت پیامبر خوبی ها حضرت محمد مصطفی ص و شهادت غریب اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی بر تمامی عاشقان و دوستداران اهل بیت تسلیت باد

 



جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 11:13 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

بعثت، هجوم نور به قلب تاريكى است. عاشقان كوى محمد نقد دل را به پاى محبت او نثار مى‏كنند تا صفاى باطن به دست آورند. دل را به چشمه معرفت او مى‏سپارند تا با زلال احكام الهيش زنگار از درون بزدايند. كشتى‏نشين درياى اهل بيت(ع) محمد مى‏شوند تا سوار بر امواج فقه به ساحل سعادت راه يابند!

آنچه پيامبر(ص) بر اين مردم خواند يكسره مايه حيات است و وسيله نجات. راهى هموار در داغستان دنيا كه پاى انديشه بشر را از ريگ خطا مصون مى‏دارد. و احكامى سراسر حكمت كه ريشه در فطرت انسان دارد. او كه درهاى باغ سبز معرفت را بر پيروان مكتب خويش گشود، و پيام‏آور اين حكمت‏بود، به يقين شخصيتى بزرگ دارد و ستودنى. دل او آسمان معرفت الهى است و كلامش باران رحمت‏خداوند!

و حال كه چنين است‏بر پويندگان راه محمد است آن پيام‏آور مهر و صداقت را بشناسند و جان خويش را آينه روشنى از او گردانند و در راه احترامش بكوشند.

آنچه به فهرست مى‏كشانيم وظايفى است‏بر عهده همه ما كه راه حق شناسى و احترام گذارى به خاتم پيامبران را مى‏آموزد. او كه جرعه حيات به ما نوشاند بيش از هر كس سزاوار احترامى بى‏شايبه است، هر چند كه از عهده حق او برنياييم.

از طرف ديگر اين وظايف، آينه‏اى است كه ما را با چهره نورانى پيامبر(ص) آشنا مى‏سازد گرچه سيماى به حق پيوسته و از دنيا گسسته محمد(ص) هرگز در چشم دنيايى‏مان نمى‏گنجد; ولى

آب دريا را اگر نتوان كشيد هم بقدر تشنگى بايد چشيد

پس بر شيفتگان او است كه اين وظايف را بشناسند و بدانند كه هر يك از آنها انگشت اشاره به سيماى نورانيش دارند.

گواهى دادن به بندگى و رسالت پيامبر(ص)

گواهى دادن به بندگى و رسالت پيامبر(ص) در كنار گواهى به يگانگى خداوند سبحان، اهميت و فضيلتى استثنايى دارد، تا آنجا كه اميرمؤمنان فرمود: و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله شهادتان ترفعان القول و تضاعفان العمل خف ميزان ترفعان منه و ثقل ميزان توضعان منه.

گواهى دادن به يگانگى خداوند متعال [همان گونه كه در متن حديث آمده] و بندگى و رسالت محمد(ص) دو گواهى دادنى است كه سخن را بالا و عمل را دو چندان مى‏سازند. ترازويى كه اين دو از آن برداشته شوند سبك و ترازويى كه اين دو در آن نهاده شوند سنگين خواهد بود.

بعلاوه كه گواهى دادن به بندگى و رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در تشهد نماز واجب است.

احترام به پيامبر(ص)

شخصى به حضور امام صادق(ع) رسيد. حضرت(ع) حال او را جويا شد. گفت: خداوند به من فرزندى داده است. امام پرسيد: نامش را چه گذاشته‏اى؟ گفت: محمد! امام(ع) با شنيدن اين نام صورتش را به عنوان احترام نزديك زمين آورد و گفت: محمد، محمد، محمد! آنگاه ادامه داد: خودم، فرزندانم، پدرم، مادرم و تمام اهل روى زمين به فداى رسول خدا(ص) .

مالك امام مالكيان مى‏گويد: جعفر صادق(ع) هنگامى كه نام پيامبر(ص) را مى‏برد رنگ چهره‏اش تغيير مى‏يافت. تا آنجا كه بازشناخته نمى‏شد من كسى را چون او اينچنين نيافتم.

پاسداشت‏ حرمت پيامبر(ص)

بزرگداشت پيامبر(ص) تا بدانجاست كه اعتكاف در مسجد پيامبر(ص) به ويژه در سه روز چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه از اعتكاف در ديگر مساجد ثواب بيشترى دارد.و آن كه پس از سه روز اقامت و روزه در مدينه حاجتى از خداوند بطلبد حاجتش روا شود.

و به موجب پاره‏اى از روايات اقامت در شهر آن حضرت (مدينه) بر اقامت در مكه ترجيح دارد.

بر پايه احاديث‏براى ورود به مدينه منوره و خروج از آن و وداع با پيامبر صلى‏الله عليه و آله يا زيارت آن حضرت و نيز ورود به مسجد پيامبر مستحب است غسل كنند.

همچنين مسافرى كه قصد اقامت در مدينه نكرده و بايد بر طبق قاعده نماز را شكسته بخواند مى‏توان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله نماز را به اختيار خود شكسته يا تمام بخواند.

البته سه مكان ديگر نيز داراى اين حكم‏اند: مسجد الحرام، مسجد كوفه و حائر سيدالشهداء.

نيز به احترام آن حضرت روزه گرفتن در ميلاد پيامبر (هفدهم ربيع الاول) ثواب يك سال روزه دارد. و روزه در عيد مبعث ثواب دو سال.

بعلاوه در اين روز شاد كردن مؤمنان و دادن صدقه يكى از آداب شمرده شده است.

اسوه‏ پذيرى

قرآن، پيامبر(ص) را اسوه نيكو مى‏خواند (لكم فى رسول اسوه حسنة) و نهج البلاغه، محبوبترين بنده خدا را كسى مى‏داند كه از اين اسوه زيباى بشريت، درس گيرد (و احب العباد الى الله المتاسى بنبيه)

دوست داشتن پيامبر(ص)

قل ان كان اباؤكم و ابنائكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتى ياتى الله بامره.(قرآن كريم)

اى پيامبر! بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خويشاوندان و دارايى‏هايى كه به دست آورده‏ايد و تجارتى كه از كسادى آن مى‏ترسيد و خانه‏هايى كه از آنها خرسنديد نزد شما از خدا و رسولش و كارزار در راه او محبوبتر است پس منتظر باشيد تا خدا امر و فرمانش را بر شما فرود آورد.

همان پيامبرى كه به اطاعتش امر شده‏ايم خود بر پيروى از عترتش سخت تاكيد كرده است. از حديث ثقلين گرفته تا حديث‏سفينه و صدها حديث ديگر همگى اطاعت از اهل بيت(ع) را ضرورى شمرده‏اند.

پيروى از پيامبر(ص)

قرآن مى‏فرمايد:

... و اطيعوا الرسول‏و از پيامبر اطاعت كنيد.

پيروى از عترت پيامبر(ص)

همان پيامبرى كه به اطاعتش امر شده‏ايم خود بر پيروى از عترتش سخت تاكيد كرده است. از حديث ثقلين گرفته تا حديث‏سفينه و صدها حديث ديگر همگى اطاعت از اهل بيت(ع) را ضرورى شمرده‏اند. از نظر امير مؤمنان(ع) اين اطاعت‏بايد به صورت يك ملازمت كامل با آنان شكل بپذيرد يعنى از اهل بيت(ع) نه اندكى جلوتر بيفتيم و نه اندكى عقب‏تر. آن حضرت(ع) فرمود: فالزموا سمتهم... ولا تسبقوهم فتضلوا و لا تتاخروا عنهم فتهلكوا

همواره ملازم طريقه آنان باشيد. نه از آنان پيشى گيريد كه به گمراهى مى‏افتيد و نه از آنان عقب بمانيد كه به هلاكت مى‏رسيد.

دروغ بستن بر پيامبر(ص)

پيامبر(ص) فرمود: من كذب على متعمدا فليتبوء مقعده من النار.

هر كسى بعمد بر من دروغ بندد در آتش جاى گيرد. (گفتنى است دروغ بستن بر پيامبر(ص) روزه را باطل مى‏كند.)

بپا داشتن سنت پيامبر(ص)

از نظر اميرمؤمنان، بپا داشتن سنت پيامبر(ص) خصلت اهل ايمان و وظيفه حكومت اسلامى است.

ترك نكردن سنت پيامبر(ص)

پبامبر(ص) فرمود: ستة لعنهم الله ... التارك لسنتى شش نفرند كه خداى متعال آنها را لعنت مى‏كند يكى از آنها كسى است كه سنت مرا ترك كند.

تغيير ندادن سنت پيامبر(ص)

در ذكر صلوات امام صادق(ع) به رسول خدا(ص) چنين مى‏خوانيم.

اللهم العن الذى ... غيروا سنة نبيك‏خداوندا لعنت كن كسانى را كه سنت پيامبر را تغيير دادند، ... هزاران هزار لعنت!

ترجيح دادن پيامبر(ص)

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حبى خالط دماء امتى فهم يؤثرونى على الآباء و على الامهات و على انفسهم.

دوستى من با خونهاى امت من آميخته شده است. آنها مرا بر پدران و مادران و خودشان ترجيح مى‏دهند.

فرو آوردن صدا در محضر پيامبر(ص)

خداى متعال بر حفظ مقام آخرين برگزيده خود در سوره حجرات مى‏فرمايد:

يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض.

اى مؤمنان، صداى خود را فراتر از صداى پيامبر(ص) نكنيد و براى او سخن بلند مگوييد مانند بلند سخن گفتن برخى از شما براى برخى ديگر.

بى‏تابى در رحلت پيامبر(ص)

اميرمؤمنان(ع) در رحلت پيامبر(ص) بر سر قبر آن حضرت(ع) گفت: فغان و بيتابى قبيح است مگر بر تو.

خشنود كردن دخت پيامبر(ص)

رضايت فاطمه زهرا(س) دخت گرامى پيامبر(ص) معيار رضايت الهى است. پيامبر(ص) در تكيه بر اين امر، رضايت فاطمه(ع) را رضايت‏خويش و رضايت‏خويش را رضايت‏خداوند معرفى مى‏نمود و ناخرسندى و خشم زهرا7 را ناخرسندى خود و خشم خود را غضب خداوند مى‏دانست.

يادكرد اجداد پيامبر(ص)

پيامبر(ص) فرمود: اذا بلغ نسبى الى عدنان فامسكوا هر گاه نسب من به هنگام شمردن، به عدنان، [جد بيستم پيامبر(ص)] رسيد توقف كنيد. [و از آن پس را دنبال نكنيد.]

ماه ويژه پيامبر(ص)

پيامبر(ص) فرمود: شعبان ماه من است، خداوند رحمت كند آنكه مرا در اين ماه (اطاعت پروردگار و روزه) كمك كند.

اميرمؤمنان(ع) فرمود: از زمانى كه نداى پيامبر(ص) را نسبت‏به شعبان شنيدم روزه اين ماه را ترك نكردم و آن را تا آخر عمرم ترك نخواهم كرد ان شاء الله

زيارت پيامبر(ص)

زيارت قبر شريف پيامبر(ص) از پرفضيلت‏ترين زيارتهاست. آن حضرت خود فرموده است: كسى كه بعد از رحلتم قبرم را زيارت كند مانند كسى است كه به ديدار من در زمان حياتم آمده است. و (در روايت ديگرى فرمود) من شفيع او در قيامت‏خواهم شد.

زيارت قبر پيامبر(ص) تا آنجا اهميت دارد كه مستحب است آن را بر حج استحبابى ترجيح دهيم. اين زيارت در مواردى استحباب بيشترى دارد. از جمله:

1- به هنگام حج زيارت قبر شريف پيامبر صلى الله عليه و آله براى كسانى كه به حج رفته‏اند استحباب بسيار دارد به گونه‏اى كه اگر حجاج از انجام آن سر باز زنند بر حاكم اسلامى است آنان را به انجامش موظف دارد.

رضايت فاطمه زهرا(س) دخت گرامى پيامبر(ص) معياررضايت الهى است.

2- در روز ولادت رسول اكرم(ص) (هفدهم ربيع‏الاول) در اين روز چنانچه نتوان بر سر قبر آن حضرت حاضر شد مى‏توان از دور حضرت را زيارت كرد.

3- در مبعث نبوى‏9 (بيست و هفتم رجب) زيارت پيامبر(ص) در اين روز مستحب است.

سلام كردن به پيامبر(ص)

پيامبر(ص) فرمود: اگر نمى‏توانيد به زيارت قبر من بياييد به سويم سلام بفرستيد كه آن نيز به من مى‏رسد. در روايت ديگرى از امام كاظم(ع) مى‏خوانيم: هنگامى كه به رواق پيامبر(ص) داخل يا از آن خارج مى‏شوى بر او سلام كن و همچنين از دور به او سلام كن. در روايت‏براى كنار قبر پيامبر(ص) «سلام‏» با كيفيت‏خاصى وارد شده است.

در دو مورد سلام كردن به پيامبر(ص) جايگاه ويژه‏اى پيدا مى‏كند:

1- در نماز، مستحب است قبل از گفتن سلام واجب در نماز، السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته گفته شود.

2- در سجده سهو، براى سجده سهو اذكارى وارد شده كه‏گفتن يكى از آنها واجب است. از جمله آن اذكار اين است: بسم الله و بالله السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته.

زيارت نوادگان پيامبر(ص)

پيامبر(ص) فرمود: من زار احدا من ذريتى زرته يوم القيامة‏كس كه فردى از ذريه مرا زيارت كند، زيارت كنم او را در روز قيامت

صلوات فرستادن

خداى متعال در قرآن كريم مى‏فرمايد: ان الله و ملائكته يصلون على النبى، يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليماخدا و فرشتگان بر پيامبر(ص) درود مى‏فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، شما نيز بر او درود فرستيد و او را كاملا فرمان بريد.

در بيان فضيلت صلوات بر پيامبر(ص) و آل او روايات فراوانى وارد شده است كه به دو روايت اشاره مى‏كنيم:

1- امام رضا(ع) فرمود: من لم يقدر عن ما يكفر به ذنوبه فليكثر من الصلاة على محمد و آله‏كسى كه نمى‏تواند گناهان خويش را با توبه و انابه و تحمل رنج عبادت محو كند بايد بسيار بر محمد و آل او صلوات بفرستد.

2- ما فى الميزان شئ اثقل من الصلاة على محمد و آل محمدچيزى به اندازه صلوات بر محمد و آل او در ترازوى اعمال سنگينى نمى‏كند.

صلوات در چهار مورد حكم ويژه‏اى پيدا مى‏كند:

الف. در تشهد نماز واجب است.

ب. هنگام ذكر نام پيامبر(ص).

در اين صورت هر چند واجب نيست ولى در مورد ترك آن دو حديث نبوى تكان‏دهنده وجود دارد:

1- البخيل حقا من ذكرت عنده فلم يصل على‏حقيقتا بخيل كسى است كه مرا پيش او ياد كنند و بر من صلوات نفرستد.

كسى كه نمى‏تواند گناهان خويش را با توبه و انابه‏و تحمل رنج عبادت محو كند بايد بسيار بر محمدو آل او صلوات بفرستد.

2- كسى كه به هنگام ياد شدن از من صلوات را فراموش كند خداوند او را در پيدا كردن راه بهشت دچار اشتباه مى‏كند.

ج. در روز مبعث‏يكى از آداب ويژه، بسيار صلوات فرستادن است.

د. در دو خطبه نماز جمعه

در هر دو خطبه بايد بر محمد و آل او عليهم السلام درود فرستاد.

ه. در سجده سهو

براى اين سجده چند ذكر وارد شده كه انجام يكى از آنها واجب است. بيشتر اين ذكرها شامل صلوات است مانند: «بسم الله و بالله و صلى الله على محمد و آل محمد» و «بسم الله و بالله اللهم صل على محمد و آل محمد»

محترم شمردن خون، مال و آبروى گواهى‏دهنده به رسالت

كسى كه بعد از شهادت به يگانگى خداوند سبحان، به رسالت پيامبر(ص) گواهى دهد خون، مال و آبروى او محترم مى‏گردد و احكام ازدواج و ... در حق او جارى مى‏شود.

در حديث آمده: به حقنت الدماء و عليه جرت المناكح و المواريث‏با گفتن شهادتين خونها محترم شمرده مى‏شود و بر پايه آن احكام ازدواج و ارث جارى مى‏گردد.

كشتن دشنام دهنده پيامبر

همه فقيهان اسلام بر اين عقيده‏اند كه بايد دشنام‏دهنده پيامبر(ص) را كشت.

تعمير قبر پيامبر(ص)

علامه مجلسى(ره) در اين باره در كتاب شريف بحارالانوار رواياتى را برشمرده كه گوياى استحباب تعمير قبر پيامبر(ص) و قبور امامان(ع) است.

نام‏گذارى به اسم پيامبر(ص)

آن حضرت خود فرموده است: بورك لبيت فيه محمد و مجلس فيه محمد و رفقة فيه محمدخانه يا مجلس و گروهى كه در آن محمدنام وجود دارد مبارك است.

ابى رافع مى‏گويد: از پيامبر شنيدم اگر نام فرزند را محمد نهاديد با او بدرفتارى ننماييد، اذيتش نكنيد و او را نزنيد.

امام صادق(ع) به كسى كه نام فرزندش را محمد نهاده بود فرمود: او را فحش نده، نزن و به او بدى نكن.

دوست داشتن عترت پيامبر(ص)

قرآن مى‏فرمايد: قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى‏اى پيامبر، بگو از شما پاداشى جز دوستى خويشاوندانم نمى‏خواهم پيامبر(ص) فرمود: الزموا مودتنا اهل البيت‏7 فانه من لقى الله و هو يودنا دخل الجنة بشفاعتنا و الذى نفسى بيده لا ينفع عبدا عمله الا بمعرفة حقناهمواره به اهل بيت محبت ورزيد. چه آنكه اگر كسى خداوند را ملاقات كند در حالى كه ما را دوست مى‏دارد با شفاعت ما به بهشت رود. سوگند به كسى كه جانم در دست اوست هيچ بنده‏اى از عمل خويش سود نمى‏برد مگر با شناختن حق ما.

نيازردن نوادگان پيامبر(ص)

پيامبر(ص) فرمود: به خدا سوگند نسبت‏به كسى كه ذريه‏ام را بيازارد شفاعت نمى‏كنم.

نظر انداختن به فرزندان و نوادگان پيامبر(ص)النظر الى ذرية النبى(ص) عبادة‏نظر انداختن به ذريه پيامبر(ص) عبادت است.

والامقام‏ترين فرزندان و نوادگان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) هستند كه وظايف امت نسبت‏به آنها آشكار است. بعد از ايشان بايد به سادات بزرگوار احترام گذاشت و روايت فوق اينان را نيز شامل است. در روايتى مى‏خوانيم:

النظر الى جميع ذرية النبى عبادة ما لم يفارقوا منهاجه و لم يتلوثوا بالمعاصى‏نظر افكندن به تمام ذريه پيامبر(ص) عبادت است تا آن زمان كه از راه آن حضرت(ص) جدا نشده و به معاصى آلوده نشوند.

قرائت ‏سوره محمد

پيامبر(ص) فرمود: كسى كه سوره محمد(ص) را قرائت كند خداى سبحان او را از نهرهاى بهشت‏سيراب خواهد كرد.

امام صادق(ع) فرمود: كسى كه سوره محمد(ص) را قرائت كند هيچگاه در دين او شك درنيايد و همواره از شرك و كفر محفوظ ماند تا اينكه مرگش فرا رسد. و زمانى كه مرد خداوند هزار فرشته در قبر او مى‏گمارد كه درود فرستند و ثواب درودشان براى او باشد و وى را تشييع كنند تا در ايستگاه ايمنى و رحمت، نزد خدا نگاهش دارند. سپس او در امان خداوند سبحان و پناه محمد(ص) قرار مى‏گيرد.

نماز پيامبر(ص)

كسى از امام رضا(ع) در باره نماز جعفر طيار پرسيد حضرت فرمود چرا غافلى از نماز حضرت رسول(ص)! بعد فرمود: دو ركعت نماز بجاى مى‏آورى و در هر ركعتى يك بار سوره حمد و پانزده بار سوره انا انزلناه مى‏خوانى و در ركوع و بعد از سر برداشتن از آن، و در هر دو سجده و بعد از سر برداشتن از هر كدام پانزده بار سوره انا انزلناه را قرائت مى‏كنى. از نماز كه فارغ شدى ميان تو و خداوند گناهى نمى‏ماند مگر اينكه آمرزيده و حاجتت‏برآورده مى‏شود.

نماز در روضه شريف

مستحب است ميان منبر و قبر پيامبر(ص) نماز گذارده شود.


وداع با قبر پيامبر(ص)

مستحب است كسى كه مى‏خواهد از مدينه بيرون رود با قبر نبى‏9 وداع كند و مستحب است در وداع چنين بگويد:

صلى الله عليك السلام عليك لا جعله الله آخر تسليمى عليك: خداوند بر تو درود فرستد. سلام بر تو! اميدواريم خداوند اين سلام را آخرين عرض ارادت ما بر تو قرار ندهد. (وداع با پيامبر(ص) كيفيت‏خاصى دارد.)

 



جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 11:4 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

مهر احمدى

« لَقَدْ کانَ لَکُم فِی رَسوُلِ اللهِ اُسوةٌ حَسَنَة » (1)

سالیان و قرون متمادى است كه دانشمندان و اندیشمندان عالم در پاسخ به این سؤال كه محمد (ص) كیست و چه شخصیتى داشته است ؛ كتاب‏ها و مقالاتى نوشته ‏اند و به قدر توان و فهم خویش مطالبى را بیان كرده ‏اند ، به طورى كه اگر بخواهیم آثارى را كه در خصوص آن پیامبر عظیم الهى به زبان‏هاى مختلف تالیف شده است جمع ‏آورى كنیم ، موسوعه ‏ى بسیار عظیمى خواهد شد كه از نظر كمى و كیفى بى ‏نظیر است . به نظر شما رمز عظمت و ماندگارى شخصیت ِ فردى كه به مكتب نرفت و خط ننوشت و مسأله ‏آموز صد مدرس شد ، چیست؟

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به دست پروردگار عالمیان پرورش یافت و در مدت رسالت و پیامبرى به پیروزى‏هاى بزرگى دست ‏یافت كه بخشى از آن عبارتند از:

- لغو امتیاز خواهى و برترى ‏جویى سفید بر سیاه.

- مبارزه با نظام قبیلگى و قوم محورى.

- رهانیدن ستمدیدگان از دست ظلم ستمگران و طاغوت‏.

- تثبیت و احیاى حقوق از دست رفته‏ ى زنان.

- فراخوانى مردم به كسب علم و دانش و دورى از فساد و فحشا.

- پى ریزى پایه و شالوده‏ ی حكومت‏ بر اساس عقل ، منطق و درایت ‏به جاى احساس و عاطفه.

و در یك كلام ، او توانست مردمان خشن ، بى‏عاطفه و بى احساس شبه جزیره ی عربستان را پس از قرن‏ها فلاكت و بدبختى به عزت و سربلندى و نام ‏آورى برساند و گستره‏ ی حكومت اسلامى را از آن سرزمین خشك و سوزان تا عمق آفریقا و اروپاى سر سبز و پردامنه امتداد بخشد .

ما در این نوشتار به اختصار ، تنها به یكى از ابعاد شخصیتى ِ پیامبراسلام ، یعنى اخلاق اجتماعى آن حضرت در كلام بزرگ مربى او ، حضرت رب العالمین مى‏پردازیم ، چه این كه حضرتش فرمود: « انا ادیبُ الله و على ادیبى...» (2) من تربیت‏ یافته‏ خداى متعال هستم و على به دست من تربیت‏ شده است. در ادامه نیز اخلاق اجتماعى آن حضرت را در احادیث ‏شیعه و سنى بررسى مى‏كنیم.

خداوند متعال در سوره‏ ی مباركه ی آل عمران ، آیه 159 چنین مى‏فرماید :

« فیما رَحمة مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّا غَلیظَ القَلبِ لا نَفَضُّوا مِن حَولِکَ فَاعْفُ عَنهُم وَ اسْتَغفِرْ لَهُم وَشاوِرهُم فِی الاَمرِ فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَکَلْ عَلی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُ المُتَوکِلینَ.

در آیه فوق رمز جذب و گرایش مردم نسبت به پیامبرصلى ‏الله علیه و آله ، نرم ‏خویى ، خوش‏رویى و ملایمت آن حضرت در رفتار با مردم شمرده شده است و تأكید مى‏كند كه : " اگر چنین نبودی ، مردم از اطراف تو پراكنده مى‏شدند و این موهبتى الهى است."

براى آشنایى بیشتر با خلق و خوى عظیم رسول خدا صلى الله علیه و آله ، به سراغ جمعى از صحابه ‏ى آن حضرت مى‏رویم و از آنان مى‏خواهیم برایمان از خصوصیات رسول خدا صلى الله علیه و آله سخن بگویند :

پیامبر صلى الله علیه و آله با همراهان

انس بن مالك ، كه ده سال به خدمتگزارى رسول خدا صلى الله علیه و آله پرداخت ، مى‏گوید: در این مدت براى كارهایى كه انجام مى‏دادم حتى نمى‏گفتند: چرا این كار را كرده‏ اى؟ و اگر كارى را ترك مى‏كردم و انجام نمى‏دادم ، نمى‏گفتند: چرا انجام نداده ‏اى؟ ایشان در این مدت به من حتى «اف‏» نگفتند (3) ( كلمه ‏اى كه حكایت از اعتراض و ناراحتى داشته باشد ، از ایشان شنیده نشد.)

انس مى‏گوید: غذاى آن حضرت یك جرعه شیر براى افطار و یك جرعه براى سحر بود و چه بسا تنها یك جرعه براى افطار و سحر میل مى‏نمودند.

یك شب براى افطار آن حضرت شیر آماده كرده بودم ولى با تأخیر حضرت مواجه شدم. گمان كردم حضرت به منزل یكى از صحابه رفته و افطارى خورده است ؛ از این رو شیر را نوشیدم.

حضرت پس از عشا از مسجد آمدند ، من بلافاصله از یكى از صحابه‏ ی حضرت پرسیدم: آیا پیامبر افطارى خورده اند؟ گفت: خیر. پیامبر صلى الله علیه و آله بى آن كه چیزى بگوید و اعتراضى كنند شب را بدون غذا و افطار به صبح رساندند و تا به حال حتى سؤالى در آن مورد نپرسیده ، بلكه یادآورى هم نكردند. (4)

همكارى در كارهاى گروهى

یكى از ویژگى‏هاى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله ، تواضع و فروتنى بود تا جایى كه در جمع اصحاب بدون هیچ امتیازخواهى به همكارى و همیارى مى‏پرداخت.

در كتاب ارزشمند مكارم الاخلاق چنین نقل شده است كه : روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به همراه كاروان در سفر بودند ، پیامبر فرمود: « گوسفندى براى غذا آماده شود.» یكى از صحابه گفت: ذبح آن با من ، دیگرى گفت :  پوست كردن و سلاخى آن نیز با من ، دیگرى گفت: پختن آن هم با من ، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: « جمع آورى هیزم و چوب نیز به عهده من ‏» ، اصحاب گفتند: یا رسول ‏الله ، با بودن ما شما زحمت نكشید. فرمود: « مى‏دانم شما كارها را انجام مى‏دهید ولیكن من دوست ندارم كه بر شما امتیازى داشته باشم و خداوند نیز از امتیاز داشتن بنده ‏اش در میان اصحاب خود خشنود نیست‏ » . آن گاه برخاست و به جمع ‏آورى هیزم پرداخت. (5)

رفاقت و دوستى با یاران

در كتاب شریف كافى حدیثی ‏بسیار جالب و خواندنى ، در موضوع رفاقت رسول خدا صلى الله علیه و آله با صحابه نقل شده كه متن آن چنین است:

« رسول خدا صلى الله علیه و آله براى انجام غسل از منزل خارج شده و به سوى چاه رفتند . حذیفة بن‏ یمان با پارچه‏اى حایل ایجاد كرد تا پیامبر غسل كرد. آن گاه حذیفه براى غسل نشست ، پیامبر صلى الله علیه و آله پارچه‏ اى را برداشت تا براى او حایلى درست كند. حذیفه ابا كرد و گفت: پدر و مادرم به فدایت اى رسول خدا ، این كار را نكنید. پیامبر صلى الله علیه و آله نپذیرفت و پارچه را نگه داشت تا حذیفه غسل كرد و فرمود: « هر گاه دو نفر با هم دوست ‏شدند ، محبوب‏ترین آن‏ها نزد خداوند كسى است كه با دوستش بیشتر رفاقت و همكارى كند.» (6)

پیامبر عظیم الشان اسلام در مجالست‏ با دوستان ، هیچ گاه خود را برتر و بالاتر از دیگران نمى‏دانست و در جمعى كه ایشان حضور داشت ، اگر شخص غریبى وارد مى‏شد و پیامبر را نمى‏شناخت‏ باید سؤال مى‏كرد كه: كدامتان رسول خدا هستید چون آن قدر بى‏آلایش و خاكى بود كه از محل جلوس و شكل لباس وى ، كسى نمى‏توانست ایشان را بشناسد و همواره به اصحاب و یاران با التفات مى‏نگریست. به این داستان توجه كنید. 

روزى اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد خانه ‏ى پیامبر شدند ، به قدرى ازدحام شد كه دیگر در خانه جا نبود. جریربن عبدالله ( یكى از اصحاب) آمد ولى به دلیل ازدحام ، خارج از منزل نشست. پیامبر با دیدن او لباس خود را (عباى خود را) برداشت ، پیچیده  و براى وى فرستاد و فرمود: روى این لباس بنشین. جریر بن عبدالله ( كه تحت تاثیر مهرورزى پیامبر قرار گرفته بود ) لباس را برداشت ، بوسید و بر دیدگان خود گذاشت. (7)

برای مبارزه با تملـّق و چاپلوسى و تعارفات بى‏ فایده و پرضرر ، مناسب است ‏سیره ی عملى پیامبر اكرم را اسوه و الگوى خویش قرار دهیم . انس بن مالك مى‏گوید : محبوب‏ ترین فرد نزد اصحاب ، رسول خدا صلى الله علیه و آله بود ولى با این حال وقتى پیامبر را مى‏دیدند از جا بلند نمى‏شدند ، زیرا پیامبر این كار را دوست نداشت. (8)

رسول خدا صلى الله علیه و آله به همه‏ اهل مجلس به طور یكسان التفات مى‏نمود ؛ تا كسى گمان نكند كه دیگرى نزد پیامبر گرامى‏ تر است و لحظات خود را میان آنها تقسیم مى‏كرد. (9)

او با یاران خود مى‏نشست ، گفت وگو مى‏كرد ، فرزندانشان را مورد تفقد قرار مى‏داد و بر دامن خود مى‏نشاند. (10)

در سلام كردن از همه پیشى مى‏گرفت و در مصافحه ، همیشه دست ‏خود را زودتر جلو مى‏برد ، اصحاب خود را با بهترین اسمشان صدا مى‏كرد و سخن كسى را قطع نمى‏ نمود. (11)

اوج مهر ورزى رسول خدا صلى الله علیه و آله

عفو و گذشت ، از زیباترین خصایص انسانى است و انسان هر قدر با فضیلت‏ تر باشد میزان عفو ، گذشت و پرهیز از انتقام‏ جویى نیز در او بیشتر خواهد بود .  زندگى رسول خدا آن هم در میان اعراب ِ تندخو ، خشن و احساسى ، سرشار از مهر و مهرورزى بود . براى آشنایى بیشتر به داستان زیر توجه كنید :

هبار بن اسود كسى است كه همزمان با خارج شدن زینب علیها سلام (دختر پیامبر) از مكه به او حمله مى‏كند که در اثر این حمله ، وى پس از مدتى بیمارى و تحمل رنج وفات مى یابد. همو (هبار) وقتى مسلمان شد نزد پیامبر رحمت صلى الله علیه و آله آمد و گفت : اى رسول خدا، ما اهل شرك بودیم كه خدا به وسیله‏ ی تو ما را هدایت كرد و به واسطه‏ ی تو ما را از هلاكت رهانید . از نادانى من و از آن چه به تو رسیده ( وفات دخترت زینب ) در گذر من به كار زشت و گناه خود اعتراف مى‏كنم. پیامبر كه غم بزرگى بر دل داشت‏ با مهرورزى تمام فرمود: « همانا خداوند ، به تو احسان كرد و به سوى اسلام هدایتت نمود ، اسلام گذشته‏ ها را نادیده مى‏گیرد و پاك مى‏كند... » (12) آیا این نوع گذشت و بخشش جز از قلب مالامال از رحمت و شفقت صادر مى‏شود.

حلم و بردبارى رسول خدا

رسول خدا صلى الله علیه و آله ، چند دینار به مردى یهودى بدهكار بود. مرد یهودى نزد پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) آمد و گفت: طلب مرا بده . پیامبر فرمود: « در حال حاضر چیزى ندارم كه پرداخت كنم.»

یهودى گفت: من تو را رها نمى‏كنم و از تو جدا نمى‏شوم تا طلبم را بگیرم!

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: « در این صورت من هم با تو مى‏نشینم.» رسول خدا با او نشست تا در همان مكان نماز ظهر و عصر ، مغرب و عشا و نماز صبح روز بعد را اقامه نمود. در این میان اصحاب ، آن مرد را تهدید مى‏كردند و وعده و وعید مى‏دادند.

پیامبر به اصحاب خود نگاه كرد و فرمود: «با او چه مى‏كنید؟ !» گفتند: اى رسول خدا ، یهودى شما را زندانی كند؟ ! فرمود: « خداوند مرا مبعوث نكرده تا به دیگران ظلم روا دارم‏» . زمان هم چنان مى‏گذشت و كانون حلم و بردبارى هرگز عصبانى نمى‏شد تا خورشید تابیدن گرفت و روز آشكار شد. ناگهان مرد یهودى گفت: اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله! !

مرد یهودى مال خود را در راه خدا تقسیم كرد و گفت: رفتار من با تو براى آن بود كه ببینم صفاتى كه در تورات برایت آمده در وجود تو متبلور هست‏ یا خیر. زیرا در تورات خوانده بودم: محمد بن عبدالله، در مكه متولد مى‏شود و به مدینه هجرت مى‏كند ، او تندخو ، خشن و اهل داد و فریاد  فحاشى نیست.» (14)

راستى رسول خدا چگونه این سعه‏ ی صدر و بسط وجه را در وجود خود نهادینه كرده بود؟ امید كه با پیروی از سیره ی ارزشمند آن پیامبر بزرگ ، در عمل بتوانیم زینت‏ بخش دین مبین اسلام باشیم و دیگران را با رفتار خود ، به سوى دین و آیین محمدى صلى الله علیه و آله دعوت نماییم . 

پى‏نوشت‏ها:

1. احزاب / 21.

2. مكارم الاخلاق، ج 1، ص 51/ بحار الانوار، ج 16، ص 210.

3. دلایل النبوة، ج 1، ص 312 به نقل از «محمد فى القرآن‏» ، ص 74، سید رضا صدر.

4. مكارم الاخلاق، ج 1، ص 78، ح 123.

5. همان، ج 1، ص 536، ح 187.

6. كافى، ج 2، ص 491.

7. همان.

8. همان، ج 1، ص 47/ بحار، ج 16، ص 299.

9. روضة الكافى، ص 161.

10. بحار الانوار، ج 16، صص 148- 153.

11. بحارالانوار، ج 16، ص 194.

12. مستدرك، ج 8، ص 273.  

13. مجمع البیان، ج 3، ص 169.     

14. معانى الاخبار، ج 1، ص 160.



جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 10:57 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

بعد از تو، ای محمود احمد

ای محمد (ص)...

باردگر ، یاد تو زد آتش به جانم

جا دارد از اندوه ، در سوگ وفاتت

گر جای اشک ، از دیدگانم ، خون چکانم

ای سوره عشق

ای آیه مهر

ای چشمه نور

ای اختر تابنده ، ای یاد معطر

ای برترین و آخرین پیغام آور

ای پانهاده بر بلنداهای افلاک

ای همنشین بینوا بر بستر خاک

رفتی ولی ما را به دست غم سپردی

ای چشمه مهر و وفا

ای خوب ،... ای پاک!

در روزهای تیره و شبرنگ " بطحا"

در ظلمت کور کویر جاهلیت

مشعل به کف ، درد آشنا ، ره می سپردی

در اوج خشم و کینه دیرین" یثرب"

در سنیه ها بذر محبت می فشاندی

پاک و مبرا بودی از هر لغزش و عیب ،

ای شاهد غیب!

سیمای تو آئینه ایزد نما بود

چشم خدا بین تو هم ، چشم خدا بود

ای وارث خط شفقگون رسالت

دردا...دریغا!

ای امی گویا!... از آن روزی که رفتی

ما همچنان در انتظاری تلخ ماندیم

زآندم که ما غمنامه سوگ تو خواندیم

از دیدگان ، بر مزرع دل ، خون فشاندیم

بعد از تو ، ای محمود احمد ، ای محمد (ص)

دیگر بلال ، " الله اکبر" برنیاورد

جبریل ، از سوی خدا دیگر نیامد

خوش روزگاری داشتیم اندر کنارت

اما دریغ ، آن روزها دیری نپائید

رفتی... ولی از یاد ما هرگز نرفتی.

بعد از تو اشک دیده مان هرگز نخشکید

بعد از تو خاطرهایمان هرگز نیاسود

بعد از تو ، امت در غمت صاحب عزا بود

بعد از تو، ای یار ضعیفان، قصه ما

غم بود و حرمان بود و درد تازیانه

یا کنج زندان، یا اسارت، یا شهادت

آزارها و حمله های وحشیانه

بعد از تو، اولاد علی، آواره گشتند

بر خون سجود آورده و در خون نشستند

بعد از تو، ما ماندیم و غوغای سقیفه

بعد از تو، ما ماندیم، با زهرای مظلوم

آن چهره ای که بارها بوسیده بودی

آزرده و سیلی خور دست ستم شد

در کوفه محراب علی گردید گلگون

صحرای سرخ کربلا  رنگین شد از خون

بعد از تو فرزندان زهرا کشته گشتند

لب های قرآن خوان و حقگوی" حسین" ات

آماج ضربت های چوب خیزران گشت

یار وفادارت، " ابوذر"

چون عاشقان، در غربت تبعید، جان داد

" عماریاسر"  کشته گردید

فریادهای " مالک اشتر" فروخفت

بیدارهامان بر فراز دار رفتند،

ای بنده خوب خداوند!...

بعد از تو ما ماندیم و میراث شهیدان

بعد از تو ما بودیم و خیل سوگواران

رفتی تو، ای تندیس اخلاق و فضائل

از عقل کامل!

رفتی ولی ما را به دست غم سپردی

یادت گرامی باد، ای یاد معطر

ای نامت احمد،

نامت بلند و جاودان باد،

ای « محمد»



جمعه 11 آذر 1390برچسب:, :: 11:57 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر


يا مَنْ يَمْلِكُ حَوآئِجَ  السّآئِلينَ، وَ يَعْلَمُ ضَميرَ الصّامِتينَ، لِكُلِّ مَسْئَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ، وَ جَوابٌ عَتيدٌ، اللّهُمَّ وَ مَواعيدُكَ الصّادِقَةُ، وَ اَياديكَ الْفاضِلَةُ، وَ رَحْمَتُكَ الْواسِعَةُ، فَاَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَنْ تَقْضِيَ حَوآئِجي لِلدُّنْيا وَ الآخِرَهِ، اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ
السلام عليك ايّها الطفل الصغير الشهيد العطشان

*********************************



جمعه 11 آذر 1390برچسب:, :: 11:52 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر


حادثه کربلا، نماد ظلم اموی و مظلومیت خاندان پیامبر (ص) است. در این واقعه اسفناک، مظلومیت کودکان کربلا، تصویری مجزا و غمناک ایجاد کرده است. یکی از ابهاماتی که در تاریخ زندگی حضرت سیدالشهداء (ع) به چشم می‌خورد، تعداد فرزندان ایشان و نحوه زندگی آنان می‌باشد. مثلاً در رابطه با طفل یا اطفال سیدالشهداء (ع) در کربلا که به درجه رفیع شهادت رسیده‌اند، مورخین یا سخن نگفته‌اند و یا اگر سخن رانده‌اند، بسیار متفاوت است. که نمونه آن حضرت علی اصغر یا عبدالله است، که آیا آنها دو نفر بوده‌اند، یا آنکه علی‌اصغر همان عبدالله شیرخوار است. در اینجا بحث را در چند محور باید بسط و گسترش داد.

نام کودک:

 
  منابع تاریخی نام این کودک را متفاوت ذکر کرده‌اند، در برخی منابع عبدالله[1] در برخی منابع علی اصغر[2] ذکر شده است. و برخی از منابع دو کودک برای حضرت ذکر کرده‌اند به نامهای "عبدالله" و "علی‌اصغر".[3]  "ابن اعثم" (م 314هـ)، نخستین مورخی است که از طفل شیرخوار با نام علی یاد کرده و از او با نام (علی فی الرضاع) تعبیر کرده است.[4] و اولین کسی که نام یکی از فرزندان امام حسین (ع) را افزون بر علی‌اکبر (ع)، امام سجاد (ع)، عبدالله و علی‌اصغر دانسته است، "طبری" شیعی از علمای قرن چهارم است. و پس از وی "ابن خشاب" (م 567هـ) و "ابن شهر آشوب" (م 588 هـ) نام این طفل را "علی‌اصغر" نگاشته‌اند و پس از آن این نام به منابع متأخرتر راه پیدا کرده است.
 
 
 
سن کودک:
 
  سن کودک نیز در منابع مختلف است عده‌ای او را صغیر[5] و بعضی مثل یعقوبی می‌گوید قد وَلَدَ له فی تلک الساعة فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه[6] «بچه در آن ساعت به دنیا آمد پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت» بعضی نیز مانند محمدبن سعد (م 230هـ) و ذهبی از پسری سه ساله برای امام حسین (ع) سخن به میان آورده‌اند که او را با تیری شهید کرده‌اند.[7]
 
 
 
نام مادر طفل:
 
  درباره نام مادر طفل اکثر منابع بر یک عقیده هستند و می‌گویند مادر عبدالله یا علی‌اصغر رکاب دختر امری‌القیس بن عدی و از طائفه کلب بوده، و این رباب همان زنی است که حضرت سید‌الشهداء (ع) درباره‌اش فرمود:
 
لعمرک اننی لاحب داراً       تکون بها سکینه والرباب
 
احبهما وابخل جل مالی       ولیس لعتاب عندی عتاب[8]
 
به جای تو، که من به راستی دوست دارم خانه‌ای که در آن سکینه و رباب (نام) باشد.
 
من این دو را دوست  دارم و مال خودم را در راهشان بذل می‌کنم و سرزنش هم در این باره بر من نیست.
 
اما در بعضی منابع نام همسری دیگر به نام امّ اسحاق برای سیدالشهداء (ع) که در روز عاشورا در کربلا حضور داشته ذکر شده است. و عبدالله نام یکی از فرزندان او می‌باشد. ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله تیمیه است که در ابتدا همسر امام حسن (ع بود. امام حسن (ع) در وقت شهادت فرمودند: برادر، من از این زن راضی هستم نگذارید که او از خانه‌هایتان خارج شود.[9] حضرت سیدالشهداء (ع با ام‌اسحاق ازدواج کردند و خداوند فاطمه و عبدالله را به ایشان عنایت کرد.[10]
 
 
 
قاتل کودک:
 
  در مورد نام قاتل کودک امام حسین (ع) نیز آراء مورخین متفاوت است. چنانکه برخی قاتل را هانی بن ثبیت حضرمی  می دانند.[11] و برخی مورخین عقبة بن بشر را قاتل طفل می‌دانند[12] و برخی حرملة بن کاهل اسدی[13] و عده‌ای دیگر درباره قاتل کودک سکوت کرده‌اند.
 
 
 
کیفیت شهادت و عکس‌العمل سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت کودک:
 
  درباره چگونگی شهادت طفل شیرخوار نیز منابع اولیه شهادت او را در آغوش یا در دامان حضرت ذکر کرد‌ه‌اند.
 
یعقوبی نوشته  است: در این حال حضرت سوار اسب خویش بود که نوزادی را که در همان ساعت برای او تولد یافته بود بدست وی دادند. پس در گوش او اذان گفت و کام او را برمی‌داشت که ناگهان تیری در  گلوی کودک نشست و او را سر برید. امام حسین (ع) تیر را از گلوی کودک کشید و او را به خونش آغشته ساخت و گفت:
 
«والله  لانت اکرم علی الله من الناقه ولمحمد اکرم علی الله من الصالح»
 
«بخدا سوگند که تو از ناقه صالح نزد خدا گرامی‌تر هستی و محمد (ص) هم از صالح (ع) گرامی‌تر است سپس آمد و او  را پهلوی فرزندان و برادرزادگان خود نهاد.»[14]
 
ابی‌مخنف می‌گوید: در حالی که حسین (ع) نشسته بود فرزند کوچکش را نزدش آوردند. عبدالله بن حسین بود، حضرت او را در دامن خویش نشاند. در همان حال که در دامنش بود شخصی از بنی‌اسد به نام حرملة بن کاهل یا هانی بن ثبیت حضرمی تیری بسویش پرتاب کرده گلویش را برید. حسین (ع) خونش را گرفت و وقتی کف دستش پر شد خون را روی زمین ریخت و گفت پروردگارا اگر نصرت آسمانیت را از ما برداشته‌ای آن را مقدمه خیر قرار بده و انتقاممان را از این گروه ظالم  بگیر.[15] اما ابوالفرج اصفهانی می‌گوید: حضرت خون را بسوی آسمان پاشید و قطره‌ای از آن بر زمین نریخت.[16] سید بن طاووس گوید: زینب خواهر امام حسین (ع) کودک را بیرون آورد و گفت، برادرم این کودک تو است که سه روز آب نخورده پس جرعه‌ای آب برایش بخواه. امام (ع) او را روی دست گرفت و فرمود: ای مردم! شما پیروان و خانواده‌ام را کشتید و فقط این طفل شیرخوار باقی مانده است که به خاطر تشنگی لَه لَه می‌زند! پس جرعه‌ای از آب به او بنوشانید. حضرت در حال سخن گفتن با آنها بود که مردی از لشکر کفر تیری انداخت و کودک را ذبح کرد.[17] در نقل دیگر سید ابن طاووس می‌گوید: حضرت جلوی خیمه آمد و به زینب فرمود:
 
«ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه»
 
«طفل کوچک مرا بیاور تا با او وداع کنم پس آن کودک را بروی دست گرفت و خواست او را ببوسد که حرملة بن کاهل اسدی تیری پرتاب کرد و به گلوی کودک خورد».
 
حضرت زینب (س) فرمود: او را بگیر! سپس دو دست خود را زیرگلوی او گرفت تا از خون پر شد و آن  را به آسمان پاشید و فرمود:
 
هَون علیَّ ما نَزَل بی انه بعین الله
 
«همه این مصائب بر من آسان است زیرا خداوند می‌بیند».
 
امام باقر (ع) می‌فرمایند:
 
قطره‌ای از آن خون به زمین بازنگشت.[18]
 
خورازمی می‌گوید: و حضرت با غلاف شمشیر گودالی کوچک برای آن کودک بکند. آنگاه بر جنازه خون‌آلودش نماز گذارد و او را دفن کرد.[19]
 
سبط بن جوزی می‌گوید: بعد از شهادت طفل امام حسین (ع) شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را تا یاری کنند بر ما پس کشتند ما را، پس ندایی از آسمان آمد که ای حسین (ع) او را رها کن، چرا که برای او شیر دهنده‌ای در بهشت است.[20] در برخی منابع آمده است که پس از شهادت طفل شیرخوار حضرت سید الشهداء (ع) ایستاد و اشعاری این چنین فرمود:
 
1-   این قوم کافر شدند و از دیر باز از (ایمان به) پاداش خدا، پروردگار جن و انس روبرتافتند.
 
2- درگذشته، علی و فرزندش حسن  نیک سیرت را که از سوی پدر و مادر نسبتی با کرامت دارد کشتند.
 
3- به سبب کینه‌ای که از خاندان پیامبر(ص) به  دل داشتند: اینک گرد هم آیید تا همگی حسین را بکشیم.
 
4- آه از دست مردم فرومایه که جماعت را برای (کشتن ساکنان) دو حرم (مکه و مدینه) گرد آوردند.[21]
 
 
 
بررسی و نتیجه:
 
  از آنجایی که در منابع دسته اول تا قرن چهارم وپنجم تفاوت‌های زیادی در نقل مطالب است و نام، سن، نام مادر، قاتل، طریقه شهادت، و عکس‌العمل سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت کودک متفاوت است . و از طرفی در بعضی منابع مانند دلائل الامامة . محمدبن جریر طبری (م قرن 4) تعداد پسران سیدالشهداء (ع) را در کربلا چهار نفر ذکر کرده‌اند  و علی‌اصغر را که کودک است غیر از عبدالله رفیع می‌دانند و نیز تفاوتی که در نام کودک در زیارات وارد شده است از جمله در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
 
«السلام عَلَی الترضیعِِ الصغیر»
 
«سلام بر آن شیرخوار کوچک»
 
و در کتاب اقبال[22] در ذکر زیارت روز عاشورا آمده است:
 
«.... صلی الله علیک وعلیهم اجمعین و علی الشهداء الذین استشهدوا معک وبین یدیک صلی الله علیک و علیهم اجمعین و علی ولدک علی الاصغر الذی فجعت به»
 
«...درود بر تو و بر همه (شهداء) و بر فرزندت علی‌اصغر که تو بواسطه (مصیبت او) (اندوهگین شدی)»
 
شاید بتوان به ظن غالب گفت، علی‌اصغر غیر از عبدالله شیرخوار است و این دو کودک سیدالشهداء (ع) هر دو در کربلا به درجه رفیع شهادت نازل آمده‌اند.
 
 
 
نقد چند سخن:
 
  اینکه بعضی گفته‌اند طفل سیدالشهداء 6 ماه داشته است و یا با تیر سه‌شعبه به شهادت رسیده است امری غیرقابل قبول است؛ زیرا در منابع کهن چنین تعابیری اصلاً پیدا نمی‌شود و تنها در مورد 6 ماه داشتن طفل در کتاب مَُحرَّف و منسوب به ابومخنف[23] این ؟؟؟ آمده است و به تدریج در مآخذ معاصران راه یافته است. و در مورد ویژگی تیر تنها دنیوری با تعبیر مِشقَص (تیربلند غیر عریض) توصیف کرده است.اما تیر شعبه که اکنون در منابر و مجالس روضه خوانی مرسوم است مستند به برخی مقاتل غیر معتبر معاصر است.[24]
 
 
 
 
 


 
[1] .محمدبن حبیب بغدادی. المحبر ص 491 – ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 7؛ ص 209- ابن جوزی، المنتظم، ج5، ص 340. – شیخ مفید، ارشاد- ابوالفرج اصفهانی. مقاتل الطالبین، ص 94095 – تاریخ طبری، ج 5، ص 468.
[2] .ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص 97 – سید بن طاووس، بحارالانوار، ج 46 ، ص 45 – مقتل خوارزمی، ج 2، ص 32.
[3] . محمدبن جریر طبری (قرن 4). دلائل الامامة ص 74.
[4] .ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج 5، ص 115.
[5] .ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 94.
[6] .تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245.
[7] .محمدبن سعد. ترجمه الحسین و مقتله ، ص 182. شمس الدین ذهبی، سید اعلام النبلاء، ج3، ص 302.
[8] .ابوالفرج اصفهنی، مقاتل الطالبین، ص 95 – 94. الکامل فی التاریخ ج 11، ص 209. محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 5، ص 468.
[9] .الاغانی، ج 19؛ ص 114- منتخب التواریخ ص 241.
[10] .طریحی. المنتخب، ص 276.
[11] .تاریخ طبری، ج 5، ص 468 – الکامل ج 11، ص 209.
[12] .مقاتل الطالبین. ابوالفرج اصفهانی، ص 94.
[13] .شیخ مفید، ارشاد – سید ابن طاووس. لهوف
[14] .تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245- شیخ مفید ارشاد، ج 2ع ص 108.
[15] .طبری، ج 5، ص 448- مقتل ابی‌مختف، تحقیق استاد محمد هادی یوسفی غروی- ترجمه وتدوین جواد سلیمانی
[16] .مقاتل الطالبین، ص 95.
[17] .لهوف، سید بن طاووس
[18] .همان، ص 69.
[19] .مقتل خوارزمی، ج 2، ص 32.
[20] .سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص 252.
[21] .طبرسی. الاحتجاج، ج 2، ص 301- مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 48 – 47.
[22] .سید بن طاووس – اقبال الاعمال، ص 571.
[23] .کتاب مقتل ابومخنف که رایج است و در حقیقت مطابق اصل نیست از کتابهایی است که منسوب به قرن 7 است و محتمل است که این اثر از ابن طاووس باشد. (کتابخانه ابن طاووس، صص 78 -80). نقد و بررسی مقاتل موجود، علی دوانی ولی مقتل اصلی ابومخنف با بررسی و تحقیق استاد یوسفی غروی و برگرفته از تاریخ طبری بنام وقعه الطف به چاپ رسیده است که در آن سن کودک ذکر نشده است.
[24] .محمدباقر خراسانی، کبریت احمر فی شرائط المنبر، ص 126.



درباره وبلاگ

باسلام خدمت تمامی دوستان عزیز بعضی از دوستان سوال کردند که آیا من طلبه یا مداح هستم که من لازم دونستم خودموبرا دوستان معرفی کنم. اینجانب احمدسلیمانی فر ازسال 1378 مداحی اهل البیت راشروع کرده ودرکسوت نوکری اهل البیت (ع) درحال خدمت میباشم دوستانی که قصدبرقراری ارتباط بابنده رودارندمیتوانندبااین سامانه بامن درارتباط باشندوبرای من پیامک بزنندتادراسرع وقت جوابشان رابدهم شماره سامانه پیامک این حقیر 10000202203330
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان انتظارفرج و آدرس entezarefaraj.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان