انتظارفرج پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:7 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) از منظر شیعه، دارای هویتی خارجی، حی و حاضر است اما کثیری از برادران اهل تسنن می پندارند امام زمان در آستانه ظهور تولد می یابد ولی اکنون وجود خارجی ندارد. زنده بودن امام، به عنوان آخرین امام و حجّت معصوم الاهی، رسالتها و نقشهای تعیین کننده و بسیار سودمندی را در نظام هستی، به ویژه در زندگی فردی و جمعی بشر، ایفا میکند. این وجود عینی و حضور آخرین حجت الاهی پیامهایی را نیز برای پیروانش به همراه دارد که میتوان به زمینه سازی ظهور از سوی شیعیان و پیروان آن حضرت اشاره کرد. این ویژگی ممتاز مهدویت شیعی از آن جا ناشی میشود که مهدی موعود مورد اعتقاد و انتظار شیعه، حاضر است و غیبت آن حضرت فقط به معنای عدم ظهور است.
حضور منجی ویژگی منحصر به فرد موعود اسلام اسلام و به معنای دقیقتر تشیّع تنها مکتب و مذهبی است که منجی و موعودش زنده و عینی است و مانند دیگر مکاتب و ادیان به آینده نا معلوم واگذار نشده است. سوشیانت، منجی آیین زردشتی، در آخر الزمان متولّد میشود. و مسیحا که عهدین آن را نجات بخش پایانی میداند در آخر الزمان ظهوری مجدّد دارد. در هیچ کدام از این آیینها منجی، وجودی عینی و زنده ندارد، بلکه منجی ملّتها و مکاتب غیر از اسلام، یک موجود یا مفهوم ذهنی و ایدهآلی بیش نیست که قرار است پایان بخش نزاعها و کشمشها در آخرالزمان باشد. امّا اسلام پندار انسانها را به اینکه روزگاری، نیروی عادلانه مجهول ظلم را از صفحه گیتی ریشه کن سازد، از یک موضوع فقط غیبی به صورت یک باور پیرامون یک موجود واقعی زنده ملکوتی که تمام مشخّصاتش شناخته شده است درآورد. اسلام، مسلمانان را از توجّه به نجات بخشی که در آینده به دنیا میآید به اهتمام و دقّت در یک منجی حاضر منتقل میکند. و راز ماندگاری، بالندگی و نقص ناپذیری اندیشه مهدویت در تفکّر شیعی در همین شفافیت، قطعیت، مستند و مستدل بودن آن است. انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، احتضار و انفعال و پرواز در دنیای رؤیا و خیال نیست؛ همچنین انتظار، ایستادن و پس رفتن و فقط ذکر گفتن و دعا کردن نیست. این واقعی انتظار اندیشه، حرکت و تکاپوی هدفمند منتظِر، برای قرب به سوی منتظَر دل آشنا و همواره آماده ظهور است. انتظار واقعی کاستن از فاصله میان وضع موجود شرایط مطلوب انسان است
حضور موعود اسلام و وظیفه سنگین ما به راستی چه اصراری است که خدای متعال، انسانی را از دهها قرن گذشته برای اصلاح این جهان زنده نگه دارد؟ آیا برای خدای متعال امکان نداشت هنگامی که جهان آمادگی کامل برای حضور نجات بخش آخرالزمان را پیدا کند، همان زمان این فرد ویژه را به دنیا آورد و این قدرت را به او بدهد که بتواند زمین را از عدل و داد مالامال سازد؟ با رخ نمایی این گونه پرسشها و سؤالات دیگر، موضوع مورد بحث، ضرورت و اهمّیت ویژهای یافته است. امّا آنچه مهم است توجّه به این نکته اساسی است که اعتقاد به موعود اسلام به انسان زندهای که همچون ما زندگی میکند، اندیشه عدم پذیرش ستم و زمینه سازی برای ظهورش را به ما الهام میکند. البته اندیشه زمینه سازی ظهور و ارتباط ما بین مظلوم و منتقم منتظر، در صورتی امکان پذیر است که ما منجی عالم بشریت را در یک انسان زنده همزمان خود بدانیم. با اندیشه در مطالب گذشته رمز طولانی شدن غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را باید در عدم مقبولیّت عمومی و عدم وجود یاران صالح جست وجو کرد. ظهور موعود در مکتب تشیّع، به خواست و اراده خدای متعال است و البته بدین معنا نمیباشد که ظهور آن حضرت صرفاً یک طرفه بوده و فقط خدای متعال در آن نقش دارد. بلکه زمینه سازی ظهور برای پیروان آن حضرت نیز فراهم است و بلکه بالاتر، نه تنها راه فراهم آوردن زمینههای ظهور باز است، بلکه سفارش فراوان و دستور صریح و مؤکّد امامان معصوم علیهم السلام وظیفه ما را در زمینه سازی ظهور سنگینتر کرده است. این همه، نه به آن معناست که وظیفه همگان در این زمینه، مساوی است. بلکه زمینه سازی ممکن است به تناسب نوع آن، استعدادهای روحی و اخلاقی و لیاقتهای اکتسابی افراد، شکلهای گوناگونی داشته باشد. اما باید بدانیم که مهیّا نشدن بسترهای ظهور آن حضرت، مدّت غیبت ایشان را طولانیتر خواهد کرد. در ادامه آنچه گذشت، میتوان بر این باور پای فشرد که تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مبتنی بر سه رکن اساسی و مهم است. اول، قانون الاهی که قرآن کریم میباشد. دوم، رهبر الاهی که وجود مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف سالها پیش، پا به عرصه گیتی نهادهاند و سوم، جامعهای که خود را مضطرّ به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میداند و بر این باور است که بدون حضور ایشان «نجات» و «رهایی» محقق نخواهد شد. از میان این سه رکن، دو رکن اول و دوم موجود است و فقط رکن سوم تا به حال محقق نشده است. در اینجا نمیتوانم دریغ و افسوس خویش را پنهان کنم؛ افسوس از بیتوجّهی به تاریخ! انگیزه یادآوری این نکته، تاریخ زندگی سراسر عبرت آموز امامان معصوم علیهم السلام است که بارها از عدم زمینه و بستر عمومی مناسب جهت برپایی حکومت گلایه مند بودند، و ما چنین تجربههای تلخ این بزرگواران را پشتوانه حرکتهای آینده خود نمیکنیم! در این میان ذکر جملهای از امیرالمؤمنین علیه السلام ما را در این مهم یاری میکند. ایشان میفرمایند: «لَقُدْ أصَبَحَت الأُمَمُ تَخافُ ظُلمَ رُعاتِها و أَصْبحتُ أَخافُ ظلم رعیّتی؛ ملّتهای دیگر وقتی شب را به صبح میکردند، از ظلم زمامداران خود هراسناک بودند، و من از ظلم راعیان و ملت خود در هراس هستم». اینک لزوم هوشیاری و زمان آگاهی ما از این گونه سخنان فهمیده میشود که باید نه تنها در زمان خود، حضوری آگاهانه داشته باشیم، بلکه هر مقطع از زمان را نیز به درستی بشناسیم. امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: «لَقُدْ أصَبَحَت الأُمَمُ تَخافُ ظُلمَ رُعاتِها و أَصْبحتُ أَخافُ ظلم رعیّتی؛ ملّتهای دیگر وقتی شب را به صبح میکردند، از ظلم زمامداران خود هراسناک بودند، و من از ظلم راعیان و ملت خود در هراس هستم»
صدای پای ظهور از جادّه همت ما بلند میشود انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، احتضار و انفعال و پرواز در دنیای رؤیا و خیال نیست؛ همچنین انتظار، ایستادن و پس رفتن و فقط ذکر گفتن و دعا کردن نیست. این واقعی انتظار اندیشه، حرکت و تکاپوی هدفمند منتظِر، برای قرب به سوی منتظَر دل آشنا و همواره آماده ظهور است. انتظار واقعی کاستن از فاصله میان وضع موجود شرایط مطلوب انسان است. و این انتظار بسی سخت است و دشوار، اندیشهای بلند میخواهد و ارادهای قوی، صلابت میخواهد و صبوری بسیار، عزمی راسخ میطلبد و گامهایی استوار، گذر از ناهمواریها دارد و عبور از پرتگاهها، خستگیها دارد و مشقتها، جورها دارد و ملامتها، فرازها دارد و نشیبها، وارستگی میخواهد و تهذیب، آزادگی میخواهد و تقرب به حق.
سخن آخر آری امروز چون همیشه، هر که در اندیشه رنج انسان مسلمان و بشریت تحت ستم است، باید به راز طولانی شدن غیبت آن حضرت بیندیشد. سرنوشت ظهور آن حضرت، بین دو دگرگونی است، تغییر امر باری تعالی در گرو تغییر ماست. اگر بخواهیم، تقدیر خدای متعال در کنار ماست؛ باید از سلسه بهانهها، خودمان را خلاص کنیم، به راستی چه دلیلی بهتر از اینکه امام ما عمری به امتداد چند قرن دارد و هنوز تنهاست! یابن الحسن، کسی اگر نداند، خدا که میداند، فقط معطّل مایی اگر نمیآیینظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|