انتظارفرج

امام حسن عسگری

اى دَهُم فرزند دلبند على

كى شود بوسه زنم بر پاى تو

جانثار مكتب پاك توایم

در شب میلاد پر غوغاى تو

---------

تویی آن آینه حسن خداوند کریم

که عیان نور الهی زلقای تو بود

--------

نام حسن، خُلق حسن، خو حسن

آینه‌ی حُسن خدا می‌رسد

-------

زبوستان ولایت، گلی شکوفا شد

گلی که باغ جنان، خرم از بهارش بود

------

اگر چه مدت عمرش چو عمر گل، کم بود

به فضل و علم، سرآمد به روزگارش بود

------

امام حسن عسگری

میهمان بزم میلاد توایم

تا بیاد مهدى تنهاى تو

-----

گلشن یاسین، که طرب خیز شد

بلبل بستان ولا می‌رسد

رهبر دل‌ها حسن عسکری(ع)

آن پسر شیر خدا می‌رسد

------

نه همین جای تو در سامره تنها باشد  که به دلهای محبان تو جای تو بود

-------

تبریک به مهدی که به عالم امشب  رخسار امام عسکری پیدا شد

-------

شهر تو را «سُرَّ مَنْ رأی» می‌گویم؛ چراکه زیارتت شادم می‌کند.

-------

ناحیه مقدس حریمت قطعه‌ای از بهشت است.

-------

حریمت، نقطه تلاقی آرامش و امنیت و غربت است.

-------

تو را مظلوم به‌‌خاطر سپرده‌ام از وقتی پسوند نامت عسکری بوده است.

-------

ختم به خیر است عاقبت حرمینی که شما را در خود دارند، حتی اگر ویرانه‌ای بیش نباشند.

-------

ویران، حریم تو نه! دل من است با آواری از نادانى؛ سری به ویرانه من نمی‌زنی؟



دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 18:57 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
امام حسن عسکری علیہ السلام

امام حسن بن علی عسکری (ع) یازدهمین امام شیعیان، در سال 232 هجری به دنیا آمد و در هشتم ربیع الاول سال 260 رحلت کرد. آن حضرت پس از رحلت پدر، در سال 254، عهده‏دار امامت‏شد و در سن بیست و هشت‏سالگی رحلت کرد.

زمانی که متوکل عباسی، امام هادی (ع) را به سامرا آورد، خانواده آن حضرت نیز همراه وی بودند. در تمام این مدت، امام عسکری (ع) نیز در سامرا بود و هم چنان تا رحلت در همین شهر زندگی می‏کرد. آن حضرت در این مدت تحت نظر حکومت‏بوده و به ایشان توصیه شده بود که همچون افراد تبعید شده، حضور مداوم خود را به اطلاع حکومت‏برساند. افزون بر آن، بر وی بود تا هر دوشنبه و پنجشنبه در دار الخلافه حاضر شود.

ارتباط شیعیان با امام، بیشتر در میانه راه و یا از طریق خادمان ایشان صورت می‏گرفت. به شیعیان، توصیه شده بود که به صورت آشکار با امام تماسی نداشته باشند. امام به دلیل موقعیت‏خانوادگی و علمی خود، مورد احترام و علاقه مردم بودند. با این حال، این مانع از آن نبود که حکومت مزاحم ایشان نشود. یک بار در سال 256 در زمان مهتدی و بار دیگر در زمان معتز(به احتمال در سال 258) امام عسکری (ع) زندانی شدند. خبر دیگر حاکی است که امام در سال 259 هجری نیز در زندان بوده است.

اشاره کردیم که در این دوره، نظام وکالت، شیعیان بلاد مختلف را با امام مرتبط کرده بود. در برخی شهرها، عالمان برجسته‏ای بودند که خود هادی مردم بوده مشکلات فکری آنها را حل می‏کردند. در این زمان، یکی از شناخته شده ترین چهره‏ها، فضل بن شاذان نیشابوری بود که مقام ارجمندی میان اصحاب ائمه و علمای شیعه داشت. شیعیان مشکلات علمی خود را به کمک آنها حل می‏کردند و در صورتی که نیاز به نظر امام بود، وکلای حضرت در هر منطقه آماده بودند تا از راه‏هایی که می‏شناختند، نظر امام را جویا شوند. یکی از وکلای امام در ایران، علی بن مهزیار اهوازی بود که خود از محدثان بنام شیعه است. امام، به طور معمول، ضمن نامه‏ای به شیعیان، وکیل خویش را معرفی می‏کرد و اگر کسی از وکلا، مرتکب خطایی می‏شد، شخص دیگری را به جای وی معین می‏کردند.

ارتباط شیعیان با امام، بیشتر در میانه راه و یا از طریق خادمان ایشان صورت می‏گرفت

از نتایج نظام وکالت، انسجام میان شیعیان بود که پراکندگی آنها در شهرها، انحراف آنها را در پی داشت. شیعیان از دو سوی در معرض انحراف بودند. نخست‏خارج شدن از مذهب شیعه و دیگر گرایش به افراطی‏گری که در دوران امامان آخر، فعالتر از پیش عمل می‏کرد. قرار گرفتن شیعیان در مدار نظام وکالت، عامل مهمی برای جلوگیری از انحراف آنها بود.

آنچه درباره وکلای امامان (ع) موجب تعجب آمیخته با تاسف عمیق شده، آن که گاه و بیگاه میان وکلا، افرادی یافت می‏شدند که در مقابل اموالی که شیعیان به آنها می‏سپردند تا به امام برسانند، دچار وسوسه شده دست‏به خیانت می‏زدند، و به همین سبب از طرف امام مورد لعن و سرزنش قرار گرفته و طرد می‏شدند. این امر تا بدانجا رسید که برخی از وکلا پس از رحلت امام، وفات او را انکار می‏کردند تا آن را بهانه قرار داده و از پرداخت پولهایی که نزد آنها جمع شده بود به امام بعدی طفره روند. اصولا می‏توان همین پیشامدها را یکی از علل مهم پیدایش فرقه‏های انشعابی میان شیعیان دانست.

از نظر فقهی و حدیثی، این زمان، تالیفات زیادی از اصحاب امامان (ع) در دست‏بود که هر کدام مشتمل بر احادیثی در زمینه‏های کلام، فقه، تفسیر و سیره نبوی بود. این کتابها را اصل می‏نامیدند. کتاب‏های مفصل حدیثی در قرن چهارم، مانند کافی کلینی و آثار شیخ صدوق، با استفاده از این اصل‏ها که در حدود چهار صد عدد بوده نگاشته شده است. درست در همین زمان، مؤلفان برجسته‏ای در قم زندگی می‏کردند که آثار فراوانی در علوم مذهبی، ادبی، تاریخی و دائرة المعارفی داشتند. این نشانگر قوت علمی جامعه شیعه در قرن سوم هجری است.

کتاب تفسیری از امام عسکری (ع) بر جای مانده که مشتمل بر روایات فراوانی از آن حضرت در تفسیر آیات قرآنی می‏باشد. این افزون بر روایات فقهی است.



دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 18:39 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
میلاد امام عسکری (ع)

 

روایت است از اسماعیل بن علی که بر سر راه ابومحمد عسکری علیه‏السلام بنشستم. پس چون وی به نزدیک من رسید، پسِ او باز رفتم و شکایت کردم از درویشی و سوگند خوردم که مرا یک درم نیست و نه چاشت و نه شام. وی گفت: سوگند به دروغ می‏خوری و تو دویست دینار در زیر خاک کرده‏ای و این نه برای آن می‏گویم که تورا چیزی ندهم. ای غلام! آنچه با تو ست بدو ده. پس غلام او صد دینار به من داد. پس وی روی به من کرد و گفت: تو آن دینارها که در زیر خاک کردی باز نیابی در وقتی که بدان سخت محتاج باشی. پس آنچه مرا بخشید، نفقه کردم و مضطرب شدم و چیزی دیگر نبود که نفقه کنم. آن جایگاه که زر در خاک کرده بودم، بنگریستم، هیچ نبود و پسر عموی من آن را دانسته بود و همه را برگرفته و بگریخته و هیچ از آن به دست من نیامد.



دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 17:48 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
در سمت راست ورودی اصلی باب الصغیر مقبره کوچکی پذیرای سرهای مبارک شهدای کربلا است که به همراه حضرت امام حسین(ع) در کربلا شهید شدند. این مقبره یک اتاق بزرگ مربعی شکل است که از سنگ های سفید و سیاه ساخته شده که گنبد سفیدی بر بالای آن است و درب ورودی دارد که در وسط آن نوشته شده: وفتیةٍ من بنی عدنانَ مـا نظـرَتْ عین الغزالة أعلـى منهـمُ حَسَبـا *** من کلّ جسم بوجهِ الأرضِ منطرحٍ وکلّ رأس برأس الرمح قد نُصِبـا این مقام متعلق به سرهای 16 شهیدی است که در واقعه طف کربلا به همراه امام حسین (ع) شهید شدند. همان اول که وارد اتاق می شوید با یک ضریح ساخته شده از نقره روبه رو می‌شوید که یک تاج طلا کاری شده که بر روی آن آیات قرآنی و اشعاری حسینی حک شده وجود دارد. این ضریح به تازگی و در سال 1414 هجری توسط البهره معروف به ابوالقائد جوهر محمد برهان الدین الفاطمی پادشاه اسماعیلی ها بناشده است. داخل این ضریح با 16 پارچه سبز رنگ پوشیده شده که به نشانه سرهای شهدای دفن شده است. نوع دیگری از پارچه های قرمز رنگ هم قرار داده شده که نشان از سرهای 72 شهید کربلاست. غیر از اطلاعات تاریخی که در مورد این مکان وجود دارد حادثه عجیبی در این باره نقل شده که استاد لبیب بیضون آن را روایت کرده که دیگر جای شکی برای صحت مکان دفن این سرهای مقدس باقی نمی گذارد. «سید سلیم مرتضی» که از اهل ثقه و از کسانی است که متولی مقام‌های اهل بیت علیهم السلام در باب الصغیر بود این روایت را برای من ذکر کرد: دیوار مربوط به سرهای شهیدان خراب شد و سید سلیم خواست تا آن را اصلاح کند و بنیان آن را مستحکم‌تر کند. یک مرد مسیحی را برای تراشیدن سنگ ها به خدمت گرفت و از صبح زود تا عصر در آنجا کار می کرد. سید سلیم نقل می کند: در یکی از روزها دیدم که این مسیحی در حال جمع کردن وسایل خود است و می‌خواهد که دیگر کار نکند. به او گفتم: مشکلت چیست؟ گفت : من می ترسم که اگر بخواهم این کار را ادامه دهم دین خود را ترک بگویم و مسلمان شوم. گفتم: چرا؟ گفت: دیروز وقتی داشتم خاک پیرامون مقام سرهای شهدا را حفر می‌کردم تا سنگ جدید بگذارم یک سوراخی برای من باز شد. از آن سوراخ دیدم که اتاقی در پایین وجود دارد که تعدای سر در آن قرار داده شده است. برخی سرها همراه با محاسن و برخی ها چشم بسته و برخی دیگر از سرها بر روی آن چیزی بسته شده بود. سپس سید آمد و در آن سوراخ نگاهی انداخت و دید که تعداد سرها 16 عدد است که به شکل دائره مرتب شده‌اند و گویا که همین چند لحظه پیش دفن شده اند و هیچ نشانه خون و یا پوسیدگی روی این سرها مشاهده نمی شد و گوشت و پوست کامل داشت. سپس آن فرد مسیحی سوراخ را بست و مکان را ترک گفت. سرهای دفن شده در آن مکان مقدس متعلق به این شهیدان است: 1- سر مقدس أبا الفضل العباس‌بن علی بن أبی طالب علیه السلام، مادرش أم البنین. 2- سر مقدس عبدالله بن أبی طالب علیه السلام، مادرش أم البنین. 3- سر مقدس عثمان بن علی بن أبی طالب علیه السلام، مادرش أم البنین. 4- سر مقدس محمد الأصغر بن علی بن أبی طالب علیه السلام از بنی هاشم 5- سر مقدس عمر بن علی بن أبی طالب علیه السلام، مادرش الصهباء دخترحبیب از قبیله بنی هاشم 6- سر مقدس علی بن الحسین الأکبر بن علی علیه السلام، مادرش لیلى بنت أبی مرة بن عروة 7- سر مقدس جعفر بن عقیل بن أبی طالب از قبیله بنی هاشم 8- سر مقدس عبد الله بن عقیل بن أبی طالب از بنی هاشم 9- سر مقدس الحسین بن عبد الله 10- سر مقدس عبد الله بن عوف 11- سر مقدس الحر بن یزید الریاحی التمیمی 12- سر مقدس القاسم بن الحسن بن علی بن أبی طالب(ع)از بنی هاشم 13- سر مقدس أبی بکر بن علی بن أبی طالب (ع). مادرش لیلى از بنی هاشم 14- سر مقدس جعفر بن علی بن ابی طالب (ع) از بنی هاشم 15- سر مقدس حبیب بن مظاهر الأسدی 16- سر مقدس محمد بن مسلم این ضریح یک مسجد کوچک دیگری دارد که اخیراً بازسازی شده که نام آن، مسجد زین العابدین (ع) است و لازم به ذکر است که امام زین العابدین (ع) بعد از دفن سرها در این مکان نماز گزارده است. همانگونه که در تصاویر ذیل نیز قابل مشاهده است، در این محل مقدس و در کنار ضریح سرهای شهدای کربلا، تشت فلزی بزرگی است که گفته می‌شود سرهای شهدای کربلا قبل از دفن شدن در آن قرار داده شده است.

السلام علیک یا محمد بن علی، ایها الامام الباقر، یابن رسول الله
از جوار حرم پامن الحجج سلطان علی بن موسی الرضا(ع) هفتم ذی الحجه سالروز شهادت امام مومنان و پنجمین پیشوای عطوف شیعیان،امام محمد بن علی الباقرعلیهم السلام را به محضر آقا امام زمان عجل الله تعالی ظهوره و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می کنم.
اس ام اس و پیامک شهادت امام باقر-ع

یک عمر سوخت قلب تو از کینه هشام آن دشمن سیاه دل بى حیاى تو

تنها نه در عزاى تو چشم بشر گریست آن دشمن سیاه دل بى حیاى تو

اى خفته همچو گنج، به ویرانه بقیع پر مى‏ زند کبوتر دل، در هواى تو

در را به روى امت اسلام بسته‏ اند آن گمرهان که بى خبرند از صفاى تو

 

############################

 

السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها الباقر یابن رسول الله انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله


############################


بـه سر مـی پـرورانم من هوای حضرت بـاقر (ع)
بـه دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر (ع)
زعشقش جان من بر لب رسیده کس نمی دانـد
کـه نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر (ع)

 

############################


ادامه مطلب ...


وصیت امام باقر (ع)

شیخ كلینى در كتاب كافى به سند خود از امام رضا (ع) روایت كرده است كه امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامى كه به‏درود حیات گفتم زمین را برایم بشكافید و قبرى مهیا كنید پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصدیق كنید.

نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است كه امام باقر (ع) شكافتن زمین را از برخى جهات بهتر مى‏دانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است.

كلینى به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: پدرم هر آنچه از كتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعت‏سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسید به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قریش را دعوت كردم كه یكى از آنان نافع مولاى عبد الله بن عمر بود.

پس به من فرمود: «بنویس این چیزى است كه یعقوب فرزندانش را بدان وصیت كرد كه اى فرزندانم خداوند دین را براى شما برگزید، پس نمیرید مگر آنكه تسلیم رضاى خداوند باشید. »و وصیت كرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مى‏دهد كه او را به جامه بردى كه هر جمعه در آن نماز مى‏خواند كفن كند و عمامه‏اش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى كفن او را باز كند.

سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت كند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اى پدر!در این وصیت چه بود كه بر آن شاهد طلب كردى؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه كه به تو وصیت نكرده‏ام و مى‏خواستم بدین وسیله حجت و دلیلى براى تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) مى‏خواست به این وسیله همگان بدانند كه جعفر بن محمد (ع) ، وصى و جانشین و امام بعد از اوست.

كلینى در كافى به سند خود از امام صادق (ع) روایت كرده است كه فرمود: پدرم روزى در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهى از قریشیان ساكن مدینه را بدینجا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین كردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى كه من دنیا را وداع گفتم مرا بشوى و كفن كن و قبرم را چهار انگشت‏بالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض كردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این كارها امر مى‏كردى، انجام مى‏دادم. چرا درخواستى تا عده‏اى را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم مى‏خواستم با تو نزاع نكنند. (یعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نكنند و بدانند كه تو وصى منى) .

كلینى در كافى به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: پدرم در وصیتش نوشته بود كه وى را در سه جامه كفن كنم. یكى رداى جمره‏اى او بود كه در روز جمعه با آن نماز مى‏خواند و دو پیراهن دیگر. پس به وى عرض كردم: چرا اینها را مى‏نویسى؟فرمود: مى‏ترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه كفن كن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو كفن محسوب مكن بلكه عمامه از چیزهایى است كه بدن را به آن مى‏پوشانند.

شیخ كلینى در كافى به سند خود نقل كرده است كه امام باقر (ع) وصیت كرد كه هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و این كار را از سنت مى‏دانست. زیرا پیامبر مى‏فرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل كردند.

 

برگرفته از:

 سیره معصومان، ج 5، ص 45، سید محسن امین، ترجمه: على حجتى كرمانى



دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 20:41 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
امام باقر علیه السلام

 

حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) اوّل ماه رجب، یا سوم صفر سال 57 هجرى قمرى در مدینه متولّد گردید.

پدر بزرگوارش، حضرت على بن الحسین ، زین العابدین(علیه السلام)، و مادر مكرّمه اش ، فاطمه معروف به «امّ عبدالله» دختر امام حسن مجتبى می باشد.

از این رو، آن حضرت از ناحیه پدر و مادر به بنی هاشم منسوب است. شهادت امام باقر (علیه السلام) در روز دوشنبه 7 ذیحجّه سال 114 هجرى قمرى در 57 سالگى، به دستور هشام بن عبدالملك خلیفه اموى، به وسیله خوراندن سمّ، اتّفاق افتاد و مزار شریفش در مدینه در قبرستان بقیع می باشد. آن حضرت یكى از اطفال اسیر فاجعه كربلا می باشد كه در آن وقت سه سال و شش ماه و ده روز از سنّ مباركش گذشته بود.

حضرت باقر (علیه السلام) به علم و دانش و فضیلت و تقوا معروف بود و پیوسته مرجع حلّ مشكلات علمى مسلمانان به شمار می رفت. وجود امام محمّد باقر(علیه السلام) مقدّمه اى بود براى اقدام به وظایف دگرگون سازى امّت. زیرا مردم، او را نشانه هاى فرزند كسانى می شناختند كه جان خود را فدا كردند تا موج انحراف ـ كه نزدیك بود نشانه هاى اسلام را از میان ببرد ـ متوقّف گردد.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, :: 19:8 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر


شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت، تسليت و تعزيت.
*******
شهادت غريبانه ي امام مسموم، جواد مظلوم(ع) بر شما تسليت باد.
*******
شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت، امام جواد(ع) تسليت و تعزيت.
*******
غروب شفق¬گون نهمین آفتاب ولایت را تسلیت عرض می¬کنیم.
*******
ای باب الحوائج، یا جواد الائمه! ای بهارِ نُهُم، تو را شهید کردند؛ در حالی که هنوز بیش از 25 گُل در باغِ عمرت شکوفا نشده بود.
*******
ستاره جوان آسمان ولایت، با غروب سرخش، زمین را از داغ فراق پیر خواهد کرد.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, :: 18:59 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
شهادت امام جواد علیه السلام

 

ام فضل دختر مأمون و همسر امام جواد علیه السلام پس از مرگ پدرش، همراه با برادرش جعفر و عمویش معتصم، خلیفه عباسی، هم دست شدند و توطئه شهادت امام جواد علیه السلام را طرح ریزی کردند. در نهایت، چنین تصمیم گرفته شد که ام فضل آن حضرت را مسموم کند. ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به دار الحکومه معتصم راه یافت و همین، ردپای معتصم را در به شهادت رساندن امام جواد علیه السلام آشکار می‌سازد.

معتصم، خلیفه عباسی و جعفر، پسر مأمون، سمی را در انگور تزریق کردند و برای ام فضل فرستادند. ام فضل نیز آن را در میان کاسه ای گذاشت و جلو امام جواد علیه السلام نهاد و از آن انگور بسیار توصیف کرد. سرانجام آن حضرت از انگور خورد و طولی نکشید که آثار سم را در خود احساس کرد. در همان حال ام فضل پشیمان شد و گریه کرد.

حضرت به او فرمود: «چرا گریه می‌کنی؟ اکنون گریه تو سودی ندارد. این را بدان که به سبب این جنایت، به چنان دردی مبتلا می‌شوی که هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی که جبران پذیر نباشد».

بر اثر نفرین آن حضرت، ام فضل به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند.



حرم امام جواد علیه السلام، کاظمین

 

در سنت برخی از معصومان و رهبران دینی مسایلی وجود دارد كه از اسرار الهی بوده و شناخت آن مشكل است، مانند كشتن كودكی توسط حضرت خضر كه مورد اعتراض حضرت موسی علیه‌السلام قرار گرفت، اما حكمت آن، حفظ ایمان دیگران بود.

ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون (ام الفضل) نیز از مسایلی است كه اظهار نظر قطعی درباره آن مشكل است؛ ولی می‌توان برخی عوامل را تأثیر گذار دانست. ازدواج حضرت جواد علیه‌السلام با ام الفضل هم از ناحیه حضرت قابل بررسی است و هم از ناحیه مأمون كه چه اهدافی از ازدواج دختر خود با امام جواد علیه‌السلام داشت؟ به نظر می‌رسد مأمون اهداف زیر را دنبال می‌كرد:

1- نظارت بر رفتار امام جواد علیه‌السلام: مأمون با فرستادن دختر خود به خانة امام می‌خواست آن حضرت را همیشه زیر نظر داشته باشد و دختر مأمون نیز در انجام این رسالت موفق بود، زیرا در خبر چینی گزارشگری ماهر بود.

2- جذب حكومت: مأمون تصور می‌كرد با این وصلت امام جواد علیه‌السلام را مجذوب مادیات و امكانات سلطنتی نموده و به قداست و حرمت امام لطمه وارد نماید؛ غافل از این كه امام جواد علیه‌السلام یكی از زاهدترین امامان بوده و جذب دستگاه حكومت نمی‌گردید.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, :: 18:44 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

 

هشتمین امام معصوم علیه السلام در انتظار پسر و شیعیان در تب و تاب‏ رویت جمال جواد الائمه علیه‌السلام بودند. حدود چهل و هفتمین بهار عمر امام رضا علیه السلام سپرى مى‏شد اما هنوز فرزندى كاشانه پر فروغش را فروزان نساخته بود. از طرفى حضرت مورد طعنه دشمنان و زخم زبان ‏آنها قرار داشت كه گاه به وسیله نامه نیز آن حضرت را مورد آزار قرار مى‏دادند كه نمونه آن را مى‏توان در مكتوب «حسین ابن ‏قیاما» مشاهده كرد. او كه از سران «واقفیه‏» بود در نامه‏اى ‏به امام رضا علیه‌السلام مى‏نویسد: چگونه ممكن است امام باشى در صورتى‏ كه فرزندى ندارى و امام علیه السلام پاسخ او را چنین نگاشت كه از كجا مى‏دانى كه من فرزندى نخواهم داشت چند روزى طول نخواهد كشید كه‏ خداوند به من پسرى عنایت ‏خواهد كرد كه حق را از باطل جدا مى‏كند. تا این كه طبق پیش‌بینى امام علیه السلام در رمضان سال 195 هجرى ‏و به نقل از ابن عیاش در دهم رجب آن سال ستاره امام جواد علیه السلام متجلى شد و مادرش «سبیكه‏» را كه از خاندان «ماریه قبطیه‏»همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود و به فرموده امام رضا علیه‌السلام آفرینشى پاكیزه و منزه داشت. مرتبت و مقامى والاتر بخشید.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 16:7 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

عکس و پوستر ولادت حضرت معصومه

میلاد بانوی مهر و وفا، مظهر جود و سخا، حضرت معصومه علیهاالسلام مبارک باد . . .

 

تبیان زنجان

به یمن میلادت، ذره ذره نور می‏شویم و قطره قطره حضور

و دل را به سرای کرامتت دخیل می‏بندیم تا در روز مقدس تولد تو با دست‏های پاکت تطهیر شویم . . .

 

تبیان زنجان

بانویم معصومه علیهاالسلام

میلادت، نور به چشم‏ها می‏پاشد و سرور به دل‏ها

و رایحه بهشتی‏ات، مشام دل را با عطر خوش حضور می‏نوازد

 میلادت مبارک

تبیان زنجان

 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 16:5 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
حضرت معصومه عليهاالسلام

نام مقدس: ‌فاطمه كبری

لقب شریف: ‌معصومه علیهاالسلام

پدر بزرگوارش: ‌حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام

مادر گرامی¬اش: حضرت نجمه خاتون

ولادت باسعادت: ‌اول ذیقعده الحرام 173 هـ.ق

محل ولادت: ‌مدینه منوّره

ورود به قم: 23 ربیع‌المولود 201 هـ.ق

هدف از مسافرت: ‌دیدار برادر خود ‌علی بن موسی الرضا علیه‌السلام كه در خراسان بود.

رحلت یا شهادت جانگداز: دهم ربیع‌الثانی 201 هـ.ق (بنا به قول معتبر)

سنّ مبارك: 28 سال

محل عبادتش در قم: بیت‌النّور (واقع در میدان میر «قم»)

پاداش زیارت آن حضرت: بهشت برین

 



دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 16:3 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
حضرت معصومه عليهاالسلام

در كتاب تحفة المظفریه فی تذكرة اولاد الائمة در شرح اولاد حضرت امام همام موسی الكاظم علیه‌السلام ذكر شده كه در ثواب زیارت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام مدفونه در قم، چهار حدیث از سه امام وارد شده است.

1- از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام كه می‌فرماید: به درستی كه از برای خداوند تعالی حرمی است كه او مكه است، و از برای حضرت رسول صلی الله علیه وآله حرمی است كه او مدینه است، و از برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است كه او كوفه است، و از برای ما اهل بیت حرمی است كه او قم است. زود است دفن شود در او زنی از فرزندان من كه اسم او فاطمه است: «من زارَها وَجَبت له الجنّة(1)‌؛ كسی كه زیارت كند او را، بهشت بر او واجب است»، و در خبر دیگری آمده است: «اِنَّ زیارتها تعادل الجنّة.»(2)

2- از حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام در جواب سعد بن سعد كه سؤال می‌كند از فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهماالسلام، می‌فرماید: «من زارها فله الجنة»(3)؛ كسی كه زیارت كند او را به بهشت می‌رود.

3- نیز از آن حضرت است كه می‌فرماید به سعد، از ما نزد شما قبری است؟ عرض می‌كند: بلی، پدر و مادرم به فدای تو باد! فاطمه دختر موسی بن جعفر است؟ می‌فرماید: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة»(4)؛ كسی كه با معرفت و شناخت ایشان را زیارت كند، پاداشش بهشت است.

4- حضرت امام محمد تقی علیه السلام می‌فرماید: «من زار عمّتی بقم فله الجنّة»(5)؛ كسی كه زیارت كند عمه مرا در قم، بهشت برای او است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.

2- مفاتیح الجنان، ص 1023؛ بحار، ج 48، ص 317.

3- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.

4- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.

5- همان، ج 102، ص 265 - 266.

 

منبع:

شرح احوال حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و امامزادگان شهر قم، تألیف شیخ محمدجواد شاه عبدالعظیمی .



دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 22:42 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
بقیع

زین ماتمى که چشم ملائک ز خون تر است
گویا عزاى صادق آل پیغمبرست
شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.
 

امشب شب شهادت صادق آل‌پيامبر است؛ شبي كه خورشيد مدينه دانش، چهره فروزانِ اهل بيت و وارثِ علومِ رسالت، در ظلمتكده دورانِ منصور، به خونِ دل نشست.

شهادت امام صادق (ع)، مرد آسماني مدينه، چشمه جود و سخاوت، كوه حلم و بردباري، تجسم اخلاص و صبر و درياي عميق علوم لدني بر پيروان آن حضرت تسليت باد!

«مدينه» همچنان مظلوم است و ... «بقيع» مظلوم¬تر! رنج¬نامه نانوشته شيعه، بر خاك و سنگ مزار صادق آل‌پيامبر ، گوياتر از هر زمان به شِكْوه و شهادت ايستاده است.

سبز آمدى، سرخ رفتى، حال آنكه سپيد سپيد زيستى و صداقت، تنها واژه‏اى است كه برازنده نام توست. تو از زلالى آينه، هر آينه فراترى.

در تو كرامت باران موج مى‏زند. با تلاوت قرآن هم آغوشى و دست‏هايت، مونس آسمان مدينه‏اند 

65سال، عاشقانه زيستى و 34 سال را صادقانه امامت كردى تا پر پر دانه‏هاى نجابتت به انگور زهرآلود منصور آغشته شد.

اى ششمين ستاره تابناك امامت و ولايت، صادق آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلّم)! نامت را با افتخار به دل‏هاى غريبمان مى‏سپاريم تا يادت آرام بخش سينه‏هاى بى‏تابمان باشد.



ادامه مطلب ...


 

رابطه شیعیان با امام صادق(ع)

الف - رابطه استاد و شاگردى

وسعت دانشگاه جعفرى

ب- رابطه عادى

 

عصر امام صادق علیه السلام، یكى از دوران هاى پرشكوه و طلایى در تاریخ ‏تشیع است. در این عصر، تشیع گسترش چشمگیرى نمود و بر تعدد شیعیان افزوده گشت و در اثر آزادى نسبى روابط شیعیان با امام ‏صادق(ع)، آن حضرت توانست فقه و كلام شیعه را توسعه دهد و اصول و مبانى آن را روشن كند. نقش آن حضرت در معرفى مبانى شیعه به حدى‏ بود كه مذهب شیعه به نام آن جناب و«مذهب جعفرى‏» شهرت یافت.

بعد از رحلت رسول اكرم(ص)، دیگران در جایگاه آن حضرت نشستند وعلى (ع) در حاشیه ماند. با این حال تعداد زیادى از بزرگان صحابه ‏تنها آن جناب را امام برحق مى‏دانستند؛ حذیفه بن یمان مى‏گفت:

«هر كس كه طالب دیدار امیرالمؤمنین بر حق است، على را ملاقات ‏نماید.» (1)

عبدالله بن مسعود مى‏گفت: «در قرآن خلفا چهار تن هستند: آدم، هارون، داوود و على علیهم السلام .» (2)

این بزرگان كاملا با امامشان در ارتباط بودند ولى تشكل ‏جداگانه‏اى از سایر مسلمانان نداشتند. اما بعد از قتل عثمان و آغاز خلافت على(ع) همان طور كه طرفداران بنى‏امیه شكل حزبى به‏ خود گرفتند و عثمانیان نامیده شدند، شیعیان نیز صف خویش را از دیگران جدا نمودند و آزادانه تشیع خود را اعلام كردند. ولى این ‏وضع دیرى نپایید و با حاكمیت ‏بنى‏امیه، شیعه‏ گرى جرمى سنگین به ‏شمار آمد؛ معاویه طى بخشنامه‏اى به عمال و فرماندارانش در سراسر كشور نوشت: «اگر دو نفر شهادت دادند كه شخصى از دوستداران على ‏و خاندان او است، اسمش را از دفتر بیت المال حذف كنید و حقوق و مقررى او را قطع نمایید.» (3) و با وجود حكمرانى سفاكانى ‏چون: زیاد، ابن زیاد و حجاج بن یوسف، ارتباط شیعیان با رهبرانشان به نهایت درجه كاهش یافته بود. لذا اخبارى بدین‏ مضمون به چشم مى‏خورد كه بعد از شهادت امام حسین(ع) تنها چهارتن ‏در كنار امام سجاد(ع) ماندند. (4) و شخصى چون سعید بن جبیر به ‏جرم رابطه داشتن با امام زین العابدین (ع) بالاى دار مى‏رود. (5) تا این كه با پایان یافتن قرن اول هجرى و شروع دعوت عباسیان و قیامهاى طالبیان، وضع عوض مى‏شود و توجه بنى‏امیه به جاى دیگر معطوف مى‏گردد و شیعیان نفس راحتى مى‏كشند و توان این را مى‏یابند كه با امامانشان رابطه برقرار نمایند كه این مطلب درعصر امام ‏صادق(ع) به اوج خود رسید.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 22:28 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

درتاريخ وفات حضرت صادق(عليه السلام ) وذکر سبب وفات

حضرت صادق(عليه السلام ) درماه شوال سال يکصد و چهل وهشت به سبب انگور زهرآلوده که منصور به آن حضرت خورانيده بود، وفات کرد وبه شهادت رسید.
ودروقت شهادت از سن مبارکش شصت وپنج سال گذشته بود. درکتابهای معتبر معين نکرده اند که کدام روز ازشوال بوده است ولي صاحب کتاب جنات الخلود که محقق ماهريست بيست و پنجم آن ماه را گفته وبقولي دوشنبه نيمه رجب بوده . واز مشکوة الأنوار نقل شده است که مردی از اصحاب آن حضرت، در زمان بیماری امام (که منجر به وفات آن حضرت گردید)، نزد ایشان رفت، آن حضرت را چنان لاغرو ضعیف یافت که گويا هيچ چیزازآن بزرگوار جز سر نازنيش باقی نمانده است، پس آن مرد از این حالت امام به گريه درآمد .
حضرت فرمود: براي چه گريه مي کني ؟ گفت گريه نکنم با آنکه شما را به اين حال مي بينم. فرمود: گریه نکن، همانا مؤمن به گونه ای است که هر چه براو وارد شود خير اواست واگراعضاي او بريده شود، براي او خيراست واگر مالک مشرق ومغرب نیزشود براي اوخيراست .
شيخ طوسي ازسالمه، کنيز حضرت صادق(عليه السلام ) روايت کرده که گفت، من در وقت احتضار نزد حضرت صادق(عليه السلام ) بودم که بیهوش شد و چون به هوش آمد فرمود: به حسن بن علي بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب (عليه السلام ) معروف به افطس، هفتاد سکه طلا بدهيد به فلان وفلان، فلان مقدار بدهید، من گفتم: به مردي که برتو با کارد حمله کرد و مي خواست ترا بکشد، عطا مي کني ومی بخشی؟ فرمود: مي خواهي من ازآن کسانی که خدا ايشان را به صله رحم کردن ستایش نموده، نباشم. که دروصف ايشان فرموده: وَالَّذِین َ يَصِلُونَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَن يُوصَلَ وَيَخشَونَ رَبَهُّم وَيَخافُونَ سُوءَ الحِسَابِ .  
� وآنانکه پیوندهائی را که خداوند به آن امر کرده برقرار می نمایند(صله رحم می کنند) واز خدایشان می ترسند واز محاسبه بدفرجام بیمناکند�
پس فرمود:اي سالمه بدرستي که حق تعالي بهشت را خلق کرد وآنرا خوشبو گردانيد وبوي مطبوع آن از فاصله ای به مسافت دوهزار سال به مشام مي رسد و بوي آنرا کسی که عاق والدين شده و کسی که ارتباط خود را با خویشاوندان و رحم خود قطع نموده نمی شنود ودر نمی یابد.
شيخ کليني ازامام موسي کاظم(عليه السلام ) روايت کرده است که گفت: پدر بزرگوار خودرا دردوجامه سفيد مصري که درآنها احرام مي بست ودرپيراهني که مي پوشيد ودرعمامه اي که ازامام زين العابدين (عليه السلام ) به او رسيده بود ودربُرد يَمَني که به چهل دينار طلا خريده بود کفن کردم.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 16:23 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

ماه شوّال المکرّم دهمين‌ ماه‌ سال‌ قمری‌ است‌.


واژه شوال به معنای «باربرداشتن به قصد رفتن به جایی» است.

از آنجا که در هنگام نامگذاری ماه‌های عربی، این ماه در

فصل سیر و شکار رفتن اعراب قرار گرفت «شوال» نامگذاری شد.


ماه شوال از ماههای حج است و روز اول آن، عید سعید فطر،

از اعیاد بزرگ اسلامی به شمار می‌رود.

وقایع و حوادث این ماه عبارتند از ؛


روزشمار مذهبی ماه شوال المکرم :


1 شوال :

1. عيد سعيد فطر

2. هلاکت عمرو بن عاص در سال 41 ق

3. جنگ قرقره الکدر در سال 2 ق


3 شوال :

قتل متوکّل عباسی ملعون به دستور فرزندش در سال 247 ق


4 شوال :

جنگ حنین در سال 15 ق

5 شوال :

1. حرکت امیر المؤمنین از کوفه به سوی جنگ صفین در سال 36 ق

2. ورود حضرت مسلم بن عقيل به كوفه و بيعت 18 هزار نفر از كوفيان با ایشان

در سال 60 ق


6 شوال :

اولین توقیع حضرت صاحب زمان(عج) در دوران غیبت صغری برای

جناب حسین بن روح صادر شد در سال 305 ق


8 شوال :

1. وقوع جنگ حمراء الاسد در سال 3 ق

2. تخريب بارگاههای مقدس امام حسن مجتبی، امام زين العابدين،

امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ع) در قبرستان بقيع توسط وهابيون

در سال 1344 ق


14 شوال :

هلاکت عبدالملک بن مروان سفاک بخیل


15 شوال :

1. واقعه رد الشمس برای حضرت امير المؤمنين(ع) در محل مسجد فضيح،

معروف به مسجد رد الشمس

2. جنگ اُحُد و شهادت حضرت حمزه(ع) در سال 3 ق

3. وفات حضرت عبدالعظيم حسنی(ع) در سال 252 ق


17 شوال :

غزوه خندق يا احزاب : بهلاکت رساندن عمرو بن عبدود دلاور عرب،

بدست امام علی ابن ابیطالب (ع) .


20 شوال :

دستگیری و تبعيد حضرت امام موسی كاظم(ع) از مدينه به عراق

توسط هارون ملعون در سال 179 ق


25 شوال :

شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) در سال 148 ق



دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, :: 10:40 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

عید بر عاشقان مبارک باد، عاشقان عیدتان مبارک باد.

عیدفطر



ادامه مطلب ...


دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

 


ماه رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِک
ومُعادیاً لأعْدائِک مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِک
یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن

به نام خداوند بخشنده مهربان
خدایا در این روز مرا دوست دوستانت
و دشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت قرار ده
اى نگهدار دلهاى پیامبران



گذری کوتاه بر دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان

دردعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان قرار گرفتن در زمره دوستان خدا و دشمن بودن با دشمنان خدا، پیرو روش خاتم پیامبران بودن را از خداوند باریتعالی درخواست می کنیم.

دوستی با دوستان خدا

دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا از جمله عوامل سعادت و قرار گرفتن در زمره نیکان و خوبان است، شک نیست همگان نهایت آرزویمان قرار گرفتن در این مسیر و نزدیک شدن به خداوندگار هستی است .

سوره زمر، آیه 3: أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ؛ آگاه باشید آیین پاک از آن خداست و کسانى که به جاى او دوستانى براى خود گرفته‏اند [به این بهانه که] ما آنها را جز براى اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند نمى‏پرستیم البته خدا میان آنان در باره آنچه که بر سر آن اختلاف دارند داورى خواهد کرد در قیقت‏خدا آن کسى را که دروغ‏پرداز ناسپاس است هدایت نمى‏کند .

سوره عنکبوت، آیه 41: مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ؛ داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کرده‏اند همچون عنکبوت است که خانه‏اى براى خویش ساخته و در حقیقت اگر مى‏دانستند سست‏ترین خانه‏ها همان خانه عنکبوت است



دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, :: 21:21 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر
 


بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وكَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِكَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.


خدایا دوست گردان بمن در این روز نیكى را و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانى را و حرام كن بر من در آن خشم و سوزندگى را به یاریت اى دادرس داد خواهان. ram-0702-c[1].jpg

ايمان و احسان
شرح دعاي روز يازدهم ماه مبارک رمضان

    اللهم حبب الي فيه الاحسان و کره الي فيه الفسوق و العصيان و حرم علي فيه السخط و النيران بعونک يا غياث المستغيثين” “خدايا در اين روز احسان و نيکويي را محبوب من گردان و فسق و معاصي را ناپسند من قرار ده و در اين روز خشم و آتش قهرت را بر من حرام گردان به ياري خود اي فريادرس فريادخواهان”
    1) اللهم حبب الي فيه الاحسان “خدايا در اين روز احسان و نيکويي را محبوب من گردان”
    “احسان و نيکوکاري”
    همان طور که در آيات و روايات موجود مي باشد هر عمل نيکويي را که انسان انجام مي دهد از آن به احسان و نيکوکاري تعبير مي گردد که دو قسم دارد: (1) احسان در راه رضاي خدا (2) احسان براي ريا و جلب توجه مردم
    يک: احسان براي رضاي خدا
    اگر انساني عمل نيکي را انجام دهد و هدفش از انجام آن عمل فقط جلب رضايت خداوند قادر و متعال باشد آنگاه است که مي گوييم آن عمل نيک، احسان براي رضاي خداوند بوده است.
    “انفاق نوعي احسان”
    خداوند (عزوجل) در قرآن مي فرمايد: “وانفقوا في سبيل الله ولا تلقوا بايديکم الي التهلکه و احسنوا ان الله يحب المحسنين”(1) يعني “و در راه خدا انفاق کنيد و با دستانتان خودتان را به هلاکت نيندازيد و احسان و نيکوکاري کنيد که همانا خداوند نيکوکاران را دوست دارد” که اين آيه نشان دهنده آن است که انفاق عمل نيکويي است که انسان را از هلاکت نجات بخشد واين در صورتي است که اين احسان جزء “الذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله”(2) يعني “کساني که انفاق مي کنند اموالشان را در راه رضا و خشنودي خداوند” باشد. که آنگاه است که خداوند در قرآن مي فرمايد: “بلي من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لاخوف عليهم و لا هم يحزنون”(3) يعني “آري، کسي که تسليم حکم خداوند گرديد و نيکوکار گشت پس (مسلم است که) اجرش نزد خداوند بزرگ خواهد بود و او را هيچ خوف و انديشه و هيچ حزن و اندوهي (در دنيا و آخرت) نخواهد بود”
    دو: احسان براي ريا و جلب توجه مردم
    اگر انساني عمل نيکي را که در ظاهر خداپسندانه است انجام دهد و هدفش جلب توجه مردم باشد، آنگاه است که اولا در انجام آن عمل نيک براي خداوند شريک قائل شده است و ثانيا عمل او ريا بوده و هيچ اجر و پاداش از طرف خداوند براي آن عمل نمي باشد چرا که اينگونه افراد از ياران و هم قرينان شيطانند، که اگر در اين مورد نيز انفاق را در نظر بگيريم خداوند در قرآن مي فرمايد: “والذين ينفقون اموالهم رئاء الناس و لايومنون با الله و لاباليوم الاخر و من يکن الشيطان له قرينا فساء قرينا”(4) يعني “آنان که اموال خود را به قصد ريا و خودنمايي انفاق مي کنند و به خدا و روز قيامت ايمان نمي آورند (ايشان ياران شيطانند) و هر که را شيطان يار اوست بسيار بدياري خواهد داشت”...
    منظور از حبب الي فيه الاحسان چيست؟
    همانطور که در قرآن آمده است “ان الله يحب المحسنين”(5) يعني “به درستي که خداوند احسان کنندگان را دوست دارد” که با توجه به اين آيه انسان براي اينکه محبوب پروردگار خويش گردد از خداي خويش مي خواهد که احسان و نيکوکاري را محبوب او گرداند که ما نيز در اين روز از خداوند مي خواهيم که حب احسان و نيکوکاري در راه رضايش را نصيب ما گرداند...
    (2) و کره الي فيه الفسوق و العصيان “و در اين روز فسق و معاصي را براي من ناپسند گردان”
    فسوق و العصيان چيست؟
    هرگاه انسان عملي را بر خلاف دستورات الهي انجام دهد آنگاه است که گويند او عصيان پروردگار خويش را نموده است يعني سرپيچي از دستور پروردگار خويش نموده است که اگر انسان به اين عمل خويش يعني معصيت پروردگار اصرار ورزيده و ادامه دهد آنگاه است که او را فاسق نامند چرا که او دائما به معصيت ذات اقدس الهي مشغول بوده است.
    “نتيجه دوري از فسق و معصيت الهي”
    خداوند در قرآن مي فرمايد “وکره اليکم الکفر و الفسوق و العصيان اولئک هم الراشدون”(6) يعني “خداوند کفر و فسوق و معصيت را در نظرتان زشت و منفور ساخت و اينان به حقيقت اهل صواب و هدايتند که از اين آيه در مي يابيم که اگر خداوند در نظر انساني گناه و معصيت و هر عمل ناپسندي را زشت و منفور سازد آنگاه است که آن انسان به حقيقت هدايت يافته و به مسير سعادت دست خواهد يافت که ما نيز در اين روز از خداوند مي خواهيم که ما را جزء کساني قرار دهد که معصيت و نافرماني ذات در نظرشان زشت و منفور مي باشد...
    3) و حرم علي فيه السخط و النيران بعونک يا غياث المستغيثين” “و در اين روز آتش قهر و غضب را بر من حرام گردان به ياري خود اي فرياد رس فرياد خواهان”
    “ترس از عذاب الهي”
    خداوند عزوجل در قرآن مي فرمايد: واتقوا الله و اعلموا ان الله شديد العقاب” يعني “و از خداوند بترسيد (و تقواي او را پيشه کنيد) و بدانيد به درستي که خداوند سخت عذاب است” که اين عذاب و عقاب الهي براي کساني مي باشد که به معصيت و نافرماني ذات اقدس او مشغولند به طوري که شکرگزار نعمتهاي خداوند نبوده و خداوند از آنان راضي نمي باشد چنانچه خداوند متعال در قرآن در مورد دليل عذاب بندگان خويش مي فرمايند (ما يفعل الله بعذابکم ان شکرتم و امنتم و کان الله شاکرا عليما”(7) يعني “اگر شما از لطف خداوند شکرگزار باشيد و به او ايمان آورديد خداوند چه غرضي دارد که شما را عذاب کند؟ که خداوند در مقابل نعمت، شکر شما را مي پذيرد و عملش به صلاح خلق احاطه دارد” پس با توجه به اين آيه کساني از عذاب الهي در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقواي الهي پيشه نموده و از معاصي و نافرماني از دستورات او بپرهيزند، که ما نيز به حق فريادرسي خداوند از فريادخواهان در اين روز مي خواهيم که ما را جزء کساني قرار دهد که “غيرالمغضوب عليهم” يعني “غيرکساني که بر آنان غضب نموده اي” باشيم و از آتش قهر و غضبش در دنيا و آخرت در امان بمانيم.



دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, :: 22:1 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر



اللهم قونی فیه علی اقامة امرک و اذقنی فیه حلاوة ذکرک واوزعنی فیه لاداءشکرک بکرمک, واحفظنی فیه بحفظک و سترک یا ابصر الناظرین

 ......................................................................................

پروردگارا
در این روز مرا قدرتی شایسته در برپایی اوامرت عطا فرما
کام مرا به یاد خویش شیرین نما
به کرم خود مرا توان شکر گزاری نعمتهایت ارزانی ده
و مرا به حق مقام یاری و پوشانندگی ات از شر گناه و زشتی ها حفظ فرما
ای بیناترین نظاره گران

...............................................................................

به پا داشتن حق خدایی, کمال بشر خدا محوراست.و تلاش در این مسیر جهاد.
یاران خدا, هماره در کنف حمایت اویند.
خدایی باش , تا خدا برای تو باشد.
تن رنجور از زخم گناه, کی توان یاری امر خدایی دارد.
و خدمت آستان جانان را , عنایتی مضاعف لازم است.
و این به جز یاری او ثمر نخواهد داد.
و چه شیرین است شهد نام و یاد محبوب.
و خوش می چشند این شکر جان فزا را ,
آنانکه هماره با خالق خویش در تب و تاب عشقبازیند.
و چه تلخ و زجر آور است طعم طعام بی چاشنی عشق.
و صد شکر و سپاس برای آنکه قدر نعمت و قدرت هضم نقمت را بدست آورده.
ومن ضعیف و بی قدرت را حمایت تو لازم است, تا پای گریختن از تیره روزی در رکاب کشم.
و تو همه هر آنچه که زیباست را یک جا داری
معبود بی همتای من.




اوصاف آن حضرت با دقت تمام از زبان پيامبر (ص) و ائمه (ع) بيان شده است . شايد فلسفه اين امر بدان جهت بوده که با ذکر اين اوصاف جلوي هر کسي را که قصد داشته ادعاي مهدويت بکند ، بگيرند . چرا که مساله ظهور امام مهدي در آخرالزمان يکي از ضرورتهاي ديني هم شده بود . و از آنجا که فراهم آمدن تمام اين صفات و ويژگيها ، که در روايات اسلامي ذکر آنها رفته ، در شخص مدعي مهدويت امکان ناپذير است بنابراين باعث مي شود تا دروغ او پيش مردم فاش شود .
درباره اوصاف آن حضرت چنين آمده است :
1- رسول خدا (ص) اوصاف حضرت مهدي را چنين مي فرمايد : «مهدي از من است ، او بلند پيشاني است و داراي بيني باريکي است که ميانش اندک برآمدگي دارد . مهدي از فرزندان من است . چهره اش چون ماه تابان است . چشمان گردي دارد . رنگش ، رنگ عربي و بدنش ، بدن اسرائيلي است . صورتش مثل دينار (گرد و سرخ) است . دندانهايش چون اره (تيز و بران) و شمشيرش چون سوزش آتش است».
2- امام علي (ع) نيز در توصيف حضرت قائم چنين مي فرمايد :
«مهدي ديدگاني مشکي دارد و موهايي پر پشت . او داراي چهره سرخ و پيشاني نوراني است . صاحب خال و علامت است . عالمي است غيور که اخبار گذشتگان را داراست . ساحت و درگاهش از همه شما گشاده تر و دانش او را تمام شما افزون تر و بيش تر از همه شما به جاي آرنده صله رحم است . به مرغ (که در آسمان پرواز مي کند) اشاره مي کند و در دستش فرو مي افتد ، و شاخي (خشک) در زمين مي کارد ، سبز مي شود و برگ مي آورد».


3- امام حسين (ع) درباره اوصاف آن حضرت نيز چنين مي فرمايد :


«مهدي را از روي سکينت و وقاري که دارد و همچنين دانش او به حلال و حرام و نيازمندي مردم به او و بي نيازي او از مردم مي شناسيد».


4- امام باقر (ع) اوصاف امام مهدي را چنين بيان کرده است :


«سياهي چشمانش تابنده و پنجه هايش قوي و زورمند است و زانوانش بزرگ و شکمش فربه است . پشت او دو خال است ، خالي به رنگ پوستش و خالي همانند خال پيامبر ، ابروانش به هم پيوسته است ، ديدگانش از کثرت شب بيداري و عبادت آشکار است ، سياهي چشمانش تابنده است . در صورتش اثري (خالي) است ، سينه اش فراخ است ، شانه هايش را (به دو طرف بدنش) رها مي کند و سر استخوانهاي کتفش بزرگ و درشت است».


5- امام صادق (ع) نيز درباره اوصاف آن حضرت فرموده است :


«مهدي خوش سيما ، گندمگون است که به سرخي مي زند ، ابرو کمان و نوراني است و سياهي چشمانش بغايت سياه است ، چشمان فراخ دارد ، بالاي بيني اش برآمده است ، بيني عقابي دارد و پيشاني بلند ، او خاشع است و نازک مثل شيشه ، هيبتش مردم را مي ترساند ، به مردم و دلها نزديک است ، شيرين گفتار و خوش سيماست ، ساقهايش باريک است و بدني نيرومند دارد ، چون بر کوه بانگ زند صخره ها از هم بپاشند و فرو ريزند ، دست بر بنده اي نمي نهد جز آنکه دلش همچون پاره هاي آهن (سخت و نيرومند) مي گردد . نه بسيار بلند بالاست و نه بسيار کوتاه بلکه ميانه قامت است ، سر گرد دارد و سينه ای فراخ ، بلند پيشاني است و ابروهايش پيوسته است ، بر گونه راستش خالي است گويا دانه مشک است که بر قطعه عنبر ساييده باشند».


6- امام رضا (ع) نيز اوصاف امام را چنين بيان کرده است :


«او شبيه من و شبيه موسي بن عمران است . هاله هايي از نور او را احاطه کرده که به پرتو قدس درخشيدن گيرد . داراي اعتدال اخلاق است و رنگي شاداب دارد . در هيبت بدني به رسول خدا (ص) شبيه است . نشانه اش آن است که (از نظر سن) سالخورده است اما سيماي جوان دارد تا آنجا که بيننده او را چهل ساله يا کمتر مي انگارد . ديگر از علايم او آن است که تا گاه مرگ و با وجود گذشت روزها و شبها ، اصلا پير نمي شود»



منبع روایات : کتاب «يوم الخلاص» نوشته کامل سليمان صفحات 51 تا 55



دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 14:53 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر


مدخل ضریح مطهر حضرت سید الشهدا(ع)






ضریح شهدای کربلا


 



درباره وبلاگ

باسلام خدمت تمامی دوستان عزیز بعضی از دوستان سوال کردند که آیا من طلبه یا مداح هستم که من لازم دونستم خودموبرا دوستان معرفی کنم. اینجانب احمدسلیمانی فر ازسال 1378 مداحی اهل البیت راشروع کرده ودرکسوت نوکری اهل البیت (ع) درحال خدمت میباشم دوستانی که قصدبرقراری ارتباط بابنده رودارندمیتوانندبااین سامانه بامن درارتباط باشندوبرای من پیامک بزنندتادراسرع وقت جوابشان رابدهم شماره سامانه پیامک این حقیر 10000202203330
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان