انتظارفرج جمعه 6 خرداد 1390برچسب:, :: 18:56 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
آقا اجازه! خسته ام از اين همه فريب، آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند، آقا اجازه! باز به من طعنه مي زنند «شيرين»ي وجود مرا «تلخ» مي کنند آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود، باشد! سکوت مي کنم اما خودت ببين..! جمعه 6 خرداد 1390برچسب:, :: 18:40 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) از گناه نفرت دارد و ما باید به گونهای باشیم که اگر هم زمینه گناه پیش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنیم. برخی که خودشان را به دیدن بعضی از عکسها، فیلمها، سیدیها و... عادت میدهند، با دست خود از دیدن جمال آن امام محروم میشوند. جوانی که به مجلس امام حسین(علیه السلام) میآید و با اشک چشم، این پلیدیها را میشوید، نباید دیگر بار به گناه رو کند. از علمای اصفهان، مرحوم آیتالله صافی(ره) بودند که حال معنوی و خوشی داشتند. در اواخر عمر و قبل از اینکه به رحمت خدا بروند، دیداری هم با آقا داشتند. روزگاری در حال ساخت خانه بودم، از او پرسیدم: خانه من چگونه باشد خوب است؟ فرمودند: خانه را به گونهای بساز که اگر امام زمان(عجاللهتعالیفرجهالشریف) آمدند از اینجا رد شوند و خسته بودند، نگویند در این خانه جای من نیست؛ بگویند در میزنیم، یک ساعت استراحت میکنیم و میرویم. در خانهات را به روی آقا مبند! چرا با دل خود کاری میکنیم که دیگر جای آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاری میکنیم که او را نبیند؟ مگر نه اینکه هر چه هست به دست خودمان است؟ دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:53 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
باسلام خدمت دوستان عزیز ازاینکه چندروزی نبودم ازتمامی دوستان عذرخواهی میکنم آخه براایام شهادت بی بی دوعالم حضرت زهرا(س)آقادعوتم کردوبراپابوسی به جمکران رفته بودم. عجب صفایی داشت شب شهادت بی بی توحرم حضرت معصومه(س)بودن چشمت به گنبدحرم باشه وچشم دلت مدینه اینجازائرامثل پروانه دورضریح خانم پرمیزدن امامدینه خبری نباشه اینجاچلچراغ هاهمه جارونورانی کردن امامدینه تاریکه تاریک باشه اینجابلندبلنداسم بی بی روصدابزنی امامدینه حتی نمیتونی گریه کنی آقاممنونتم بعداز سه سال من روسیاه رودعوت کردی آقاممنونتم گذاشتی بیام باهات درددل بکنم آقاممنونتم به من اجازه دادی تومحراب مسجدجمکران پابزارم واونجاباشماحرف بزنم آقااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ممنونتم
دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:51 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
تو نور و نرگس و نماز می آوری برای من چقدر دیر کرده ای بیا سری به ما بزن
به خاک مژده داده ام که باز می رسد بهار دوباره غنچه می کند درخت خشک انتظار
تمام این درختها که چشمشان به راه توست ببین که برگهایشان چه سبز در نگاه توست
به یک پرنده گفته ام که تازه می شود پرت کسی ز راه می رسد و می شود تو باورت
به چشمه ها خبر بده که پر ترانه تر شوند به آب و آسمان بگو که شاعرانه تر شوند
ز راه می رسد کسی که درس می دهد به آب و دستهای او پر از شقایق است و آفتاب
کسی که چشم می دهد به کورهای این زمین میان راه هیچ کس کسی نمی کند کمین
پر از پرنده می شود تمام این زمین ما بیا، بیا، بیا، بیا عزیز و بهترین ما پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:14 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
گفتم : خسته ام . گفتی : از رحمت خدا ناامید نشوید . (زمر ۵۳) گفتم : هیچکس نمی داند در دلم چه میگذرد . گفتی : خدا حایل است میان انسان و قلبش.(انفال ۲۴) گفتم : جز تو کسی را ندارم . گفتی : ما از رگ گردن به تو نزدیکتریم .(ق ۱۶) گفتم : ولی انگار فراموشم کرده ای . گفتی : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را .(بقره ۱۵۲) گفتم : تا کی باید صبر کرد ؟؟؟ گفتی : تو چه می دانی شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب ۶۳) گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک خیلی دوره تا اون موقع چکار کنم ؟؟؟ گفتی : کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه . (یونس ۱۰۹) گفتم : خیلی خونسردی .تو خدایی و صبور ! من بنده ات هستم و ظرف صبرم کوچیک ... یه اشاره کنی تمومه ! گفتی : شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه . (بقره ۲۱۶) گفتم : انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد ؟؟؟ گفتی : ان الله باالناس بالرئوف الرحیم . خدا نسبت به همه ی مردم - نسبت به همه - مهربونه . (بقره ۱۴۳) گفتم : دلم گرفته . گفتی : مردم به چی دلخوش کردن ؟! باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن . (یونس ۵۸) گفتم : اصلا بی خیال توکلت علی الله . گفتی : خدا اونایی رو که توکل می کنن دوست داره (آل عمران ۱۵۹) گفتم : خیلی چاکریم . ولی اینبار انگار گفتی حواست رو خوب جمع کن یادت باشه که بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می کنن . اگر خیری بهشون برسه ، امن و آرامش پیدا می کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن ، رو گردون می شن .خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می کنن . (حج ۱۱) گفتم : چقدر احساس تنهایی می کنم . گفتی : من که نزدیکم (بقره ۱۸۶) گفتم : تو همیشه نزدیکی ، من دورم . کاش می شد بهت نزدیک شم . گفتی : هر صبح و عصر پروردگارت را پیش خودت با خوف و تضرع و با صدای آهسته یاد کن . (اعراف ۲۰۵) گفتم : این هم توفیق می خواهد . گفتی : دوست ندارید خدا ببخشدتون . (نور ۲۲) گفتم : معلومه که دوست دارم منو ببخشی . گفتی : پس از خدا بخواهید ببخشدتون و بعد توبه کنید .(هود ۹۰) گفتم : با این همه گناه ، آخه چکار میتونم بکنم ؟؟؟ گفتی : مگه نمی دونید خداست که توبه رو از بنده هاش قبول می کنه .(توبه ۱۰۴) گفتم : دیگه روی توبه ندارم . گفتی : (ولی) خدا عزیزه و دانا ، او آمرزنده ی گناه هست و پذیرنده ی توبه .(غافر ۲-۳) گفتم : با این همه گناه ، برای کدوم گناهم توبه کنم ؟؟؟ گفتی : خدا همه ی گناه ها رو می بخشه (زمر ۵۳) گفتم : یعنی بازم بیام منو می بخشی ؟؟؟ گفتی : بجز خدا کیه که گناهان رو ببخشه ؟ (آل عمران ۱۳۵) گفتم : نمی دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم . آتیشم می زنه ، ذوبم می کنه ، عاشق میشم ... توبه می کنم خدااااااااااا. گفتی : خدا توبه کنندگان رو دوست داره . نخواسته گفتم : الهی و ربی من لی غیرک . گفتی : خدا برای بنده اش کافی نیست ؟؟؟ (زمر ۳۶) گفتم : در برابر این همه مهربونیت چکار می تونم بکنم خداااااااااا ؟؟؟؟ گفتی : ای مومنین ، خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید . او کسی هست که خودش و فرشته هاش بر شما درود و رحمت می فرستن تا شما رو از تاریکی ها به روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مومنین مهربونه . (احزاب ۴۱-۴۲-۴۳) پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:11 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
ای کاش بیایی، بلکه آرام گیرد آن قلب کوچک بیصدایم که در کوچه پس کوچههای خلوت زمان در حسرت گوشه چشمی از تو، بر در و دیوار شهر غربت خونفشانی میکند. آری! ای مهدی فاطمه، ای که عدالت با تو معنا میشود، ای نقش عاطفهها و ای تپش آدینهها. اگر تو بیایی، قناری خسته روح، در قفس تنهایی، پر باز خواهد کرد و با شکستن میلههای گناه، از قعر نفس تا اوج کرامت پرواز خواهد نمود. پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:7 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) از منظر شیعه، دارای هویتی خارجی، حی و حاضر است اما کثیری از برادران اهل تسنن می پندارند امام زمان در آستانه ظهور تولد می یابد ولی اکنون وجود خارجی ندارد. زنده بودن امام، به عنوان آخرین امام و حجّت معصوم الاهی، رسالتها و نقشهای تعیین کننده و بسیار سودمندی را در نظام هستی، به ویژه در زندگی فردی و جمعی بشر، ایفا میکند. این وجود عینی و حضور آخرین حجت الاهی پیامهایی را نیز برای پیروانش به همراه دارد که میتوان به زمینه سازی ظهور از سوی شیعیان و پیروان آن حضرت اشاره کرد. این ویژگی ممتاز مهدویت شیعی از آن جا ناشی میشود که مهدی موعود مورد اعتقاد و انتظار شیعه، حاضر است و غیبت آن حضرت فقط به معنای عدم ظهور است.
حضور منجی ویژگی منحصر به فرد موعود اسلام اسلام و به معنای دقیقتر تشیّع تنها مکتب و مذهبی است که منجی و موعودش زنده و عینی است و مانند دیگر مکاتب و ادیان به آینده نا معلوم واگذار نشده است. سوشیانت، منجی آیین زردشتی، در آخر الزمان متولّد میشود. و مسیحا که عهدین آن را نجات بخش پایانی میداند در آخر الزمان ظهوری مجدّد دارد. در هیچ کدام از این آیینها منجی، وجودی عینی و زنده ندارد، بلکه منجی ملّتها و مکاتب غیر از اسلام، یک موجود یا مفهوم ذهنی و ایدهآلی بیش نیست که قرار است پایان بخش نزاعها و کشمشها در آخرالزمان باشد. امّا اسلام پندار انسانها را به اینکه روزگاری، نیروی عادلانه مجهول ظلم را از صفحه گیتی ریشه کن سازد، از یک موضوع فقط غیبی به صورت یک باور پیرامون یک موجود واقعی زنده ملکوتی که تمام مشخّصاتش شناخته شده است درآورد. اسلام، مسلمانان را از توجّه به نجات بخشی که در آینده به دنیا میآید به اهتمام و دقّت در یک منجی حاضر منتقل میکند. و راز ماندگاری، بالندگی و نقص ناپذیری اندیشه مهدویت در تفکّر شیعی در همین شفافیت، قطعیت، مستند و مستدل بودن آن است. انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، احتضار و انفعال و پرواز در دنیای رؤیا و خیال نیست؛ همچنین انتظار، ایستادن و پس رفتن و فقط ذکر گفتن و دعا کردن نیست. این واقعی انتظار اندیشه، حرکت و تکاپوی هدفمند منتظِر، برای قرب به سوی منتظَر دل آشنا و همواره آماده ظهور است. انتظار واقعی کاستن از فاصله میان وضع موجود شرایط مطلوب انسان است
حضور موعود اسلام و وظیفه سنگین ما به راستی چه اصراری است که خدای متعال، انسانی را از دهها قرن گذشته برای اصلاح این جهان زنده نگه دارد؟ آیا برای خدای متعال امکان نداشت هنگامی که جهان آمادگی کامل برای حضور نجات بخش آخرالزمان را پیدا کند، همان زمان این فرد ویژه را به دنیا آورد و این قدرت را به او بدهد که بتواند زمین را از عدل و داد مالامال سازد؟ با رخ نمایی این گونه پرسشها و سؤالات دیگر، موضوع مورد بحث، ضرورت و اهمّیت ویژهای یافته است. امّا آنچه مهم است توجّه به این نکته اساسی است که اعتقاد به موعود اسلام به انسان زندهای که همچون ما زندگی میکند، اندیشه عدم پذیرش ستم و زمینه سازی برای ظهورش را به ما الهام میکند. البته اندیشه زمینه سازی ظهور و ارتباط ما بین مظلوم و منتقم منتظر، در صورتی امکان پذیر است که ما منجی عالم بشریت را در یک انسان زنده همزمان خود بدانیم. با اندیشه در مطالب گذشته رمز طولانی شدن غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را باید در عدم مقبولیّت عمومی و عدم وجود یاران صالح جست وجو کرد. ظهور موعود در مکتب تشیّع، به خواست و اراده خدای متعال است و البته بدین معنا نمیباشد که ظهور آن حضرت صرفاً یک طرفه بوده و فقط خدای متعال در آن نقش دارد. بلکه زمینه سازی ظهور برای پیروان آن حضرت نیز فراهم است و بلکه بالاتر، نه تنها راه فراهم آوردن زمینههای ظهور باز است، بلکه سفارش فراوان و دستور صریح و مؤکّد امامان معصوم علیهم السلام وظیفه ما را در زمینه سازی ظهور سنگینتر کرده است. این همه، نه به آن معناست که وظیفه همگان در این زمینه، مساوی است. بلکه زمینه سازی ممکن است به تناسب نوع آن، استعدادهای روحی و اخلاقی و لیاقتهای اکتسابی افراد، شکلهای گوناگونی داشته باشد. اما باید بدانیم که مهیّا نشدن بسترهای ظهور آن حضرت، مدّت غیبت ایشان را طولانیتر خواهد کرد. در ادامه آنچه گذشت، میتوان بر این باور پای فشرد که تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مبتنی بر سه رکن اساسی و مهم است. اول، قانون الاهی که قرآن کریم میباشد. دوم، رهبر الاهی که وجود مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف سالها پیش، پا به عرصه گیتی نهادهاند و سوم، جامعهای که خود را مضطرّ به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میداند و بر این باور است که بدون حضور ایشان «نجات» و «رهایی» محقق نخواهد شد. از میان این سه رکن، دو رکن اول و دوم موجود است و فقط رکن سوم تا به حال محقق نشده است. در اینجا نمیتوانم دریغ و افسوس خویش را پنهان کنم؛ افسوس از بیتوجّهی به تاریخ! انگیزه یادآوری این نکته، تاریخ زندگی سراسر عبرت آموز امامان معصوم علیهم السلام است که بارها از عدم زمینه و بستر عمومی مناسب جهت برپایی حکومت گلایه مند بودند، و ما چنین تجربههای تلخ این بزرگواران را پشتوانه حرکتهای آینده خود نمیکنیم! در این میان ذکر جملهای از امیرالمؤمنین علیه السلام ما را در این مهم یاری میکند. ایشان میفرمایند: «لَقُدْ أصَبَحَت الأُمَمُ تَخافُ ظُلمَ رُعاتِها و أَصْبحتُ أَخافُ ظلم رعیّتی؛ ملّتهای دیگر وقتی شب را به صبح میکردند، از ظلم زمامداران خود هراسناک بودند، و من از ظلم راعیان و ملت خود در هراس هستم». اینک لزوم هوشیاری و زمان آگاهی ما از این گونه سخنان فهمیده میشود که باید نه تنها در زمان خود، حضوری آگاهانه داشته باشیم، بلکه هر مقطع از زمان را نیز به درستی بشناسیم. امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: «لَقُدْ أصَبَحَت الأُمَمُ تَخافُ ظُلمَ رُعاتِها و أَصْبحتُ أَخافُ ظلم رعیّتی؛ ملّتهای دیگر وقتی شب را به صبح میکردند، از ظلم زمامداران خود هراسناک بودند، و من از ظلم راعیان و ملت خود در هراس هستم»
صدای پای ظهور از جادّه همت ما بلند میشود انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، احتضار و انفعال و پرواز در دنیای رؤیا و خیال نیست؛ همچنین انتظار، ایستادن و پس رفتن و فقط ذکر گفتن و دعا کردن نیست. این واقعی انتظار اندیشه، حرکت و تکاپوی هدفمند منتظِر، برای قرب به سوی منتظَر دل آشنا و همواره آماده ظهور است. انتظار واقعی کاستن از فاصله میان وضع موجود شرایط مطلوب انسان است. و این انتظار بسی سخت است و دشوار، اندیشهای بلند میخواهد و ارادهای قوی، صلابت میخواهد و صبوری بسیار، عزمی راسخ میطلبد و گامهایی استوار، گذر از ناهمواریها دارد و عبور از پرتگاهها، خستگیها دارد و مشقتها، جورها دارد و ملامتها، فرازها دارد و نشیبها، وارستگی میخواهد و تهذیب، آزادگی میخواهد و تقرب به حق.
سخن آخر آری امروز چون همیشه، هر که در اندیشه رنج انسان مسلمان و بشریت تحت ستم است، باید به راز طولانی شدن غیبت آن حضرت بیندیشد. سرنوشت ظهور آن حضرت، بین دو دگرگونی است، تغییر امر باری تعالی در گرو تغییر ماست. اگر بخواهیم، تقدیر خدای متعال در کنار ماست؛ باید از سلسه بهانهها، خودمان را خلاص کنیم، به راستی چه دلیلی بهتر از اینکه امام ما عمری به امتداد چند قرن دارد و هنوز تنهاست! یابن الحسن، کسی اگر نداند، خدا که میداند، فقط معطّل مایی اگر نمیآییپنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:5 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
شک کردهام...؟ به آمدنش شک نمیکنم! یا اینکه به نیامدنش شک نمیکنم؟ این یوسف من است که در باد میوزد هرگز به عطر پیرهنش شک نمیکنم یک صبح با نسیم میآید به دیدنم به عطر یاس و نسترنش شک نمیکنم خورشید گفته است که یک صبح میرسد هرگز به صحّت سخنانش شک نمیکنم بی او پرندهای که به فردای کوچ رفت آوارگی شده وطنش (شک نمیکنم) این چشم انتظاری هر روز غرق اشک یعنی به صبح آمدنش شک نمیکنم شک کردهام که پشت در خانهام کسیست اما به طرز در زدنش شک نمیکنم
شاعر امیر اکبرزاده پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:3 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
گفتند یار رفته سفر باز میرسد بیش از هزار سال گذشت و خبر نشد یعقوب وار این پدر پیر روزگار چشمش به راه ماند و خبر از پسر نشد
کجاست آن یار سفر کرده، آن مسافر غریب، در کدامین سرزمین منزل دارد و در کدام دیار مأوا؟ کجاست او که واسطه فیض است و حبل المتین ، فرزند فاطمه(سلاماللهعلیها) است و از سلاله پاک حسین (علیهالسلام)؟ کجاست اَبَر مرد تاریخ، آن یگانه دوران و منجی نسل انسان؟ دیر زمانی است که چشم در راهیم و به انتظار مقدمش ثانیه شمار لحظهها. پس چرا نمیآید؟ چرا نسیم وصال نمیوزد و فصل خزان نمیرود؟ چرا فرقت و هجران رخت بر نمیبندد و روزگار رهایی سر نمیرسد؟ نکند ، نکند این به درازا کشیدن ایام هجر از ما باشد؟ اندکی فکر، کمی اندیشه ،آری! این نیامدن و به تاخیر افتادنها از ماست، از ما و از کردهها و نکرده های ما، از ما و از فعل و عمل ما . مگر راه به بیراهه رفتهایم که نوای حضرتش را فراموش کردهایم آن جا که فرمود: ما را از شیعیان دور نگاه نمیدارد، مگر رفتارهای آنان که به ما میرسد و دور از انتظار است. مگر یقین نداریم که او آمدنی است و برای آمدنش باید که مهیا شد مگر باور نداریم که او « بهار زندگی» و «پدری مهربان» و آن هم پدری مهربانتر از هر مادری است. مگر شک کردهایم که او واپسین نشانه خدا روی زمین، و واسطه فیض از سرچشمه زلال الاهی است. مگر فراموش کردهایم که او حسین(علیهالسلام) امروز است و آرمانش آرمان حسین(علیهالسلام) و مقصودش به مقصد رساندن آدمی، بدان جا که شایسته مقام انسانیت است؛ پس چرا صدای « هل من ناصر » او به گوش ما نمیرسد. مگر به یاد نداریم روایات بسیاری که از جهان پس از ظهور خبر دادهاند و از عدالت و امنیت، رضا و خشنودی و به انجام رسیدن ماموریت صدوبیست و چهار هزار پیامبر و یازده امام و هزاران هزار از صلحا و پاکان مژده دادهاند.. مگر ایمان نداریم که با ظهورش اهل آسمان و زمین مسرور شوند. بر دولتش چنان رفاه و آسایشی سایه افکند که نظیرش را تاریخ هرگز به خود ندیده است، و مگر نه این است که با معرفت و انتظاری پویا ، دوران فراق و هجران به سر میرسد و آن صبح امید طلوع میکند. آری باید به پا خاست. چشمها را شست و در راه کسب معرفت حقیقی گام نهاد. معرفتی که اگر از آن غافل شویم، به مرگ جاهلیت دچار خواهیم شد. باید که عزم را جزم کرد و مشتاقانه با فعل و عمل زمینههای ظهورش را مهیا ساخت. باید که بی تاب بود و خستگی ناپذیر کوشید تا دشمنان حضرتش را از کارشکنی و تفرقه انگیزی و از به پا کردن فتنه و آشوب و بلوا، مایوس ساخت. باید عهدی بست، عهدی از جنس عشق و وفا که دست در دست هم در ظل توجهات وعنایات مولا معارف مهدوی را فرا گرفته، در گسترش این فرهنگ لحظهای غفلت نورزیم. اللهم عَجّل لولیک الفرج پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:0 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امام عصر(عج) از گناه نفرت دارد و ما باید به گونهای باشیم که اگر هم زمینه گناه پیش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنیم. برخی که خودشان را به دیدن بعضی از عکسها، فیلمها، سیدیها و... عادت میدهند، با دست خود از دیدن جمال آن امام محروم میشوند. جوانی که به مجلس امام حسین(علیه السلام) میآید و با اشک چشم، این پلیدیها را میشوید، نباید دیگر بار به گناه رو کند. از علمای اصفهان، مرحوم آیتالله صافی(ره) بودند که حال معنوی و خوشی داشتند. در اواخر عمر و قبل از اینکه به رحمت خدا بروند، دیداری هم با آقا داشتند. روزگاری در حال ساخت خانه بودم، از او پرسیدم: خانه من چگونه باشد خوب است؟ فرمودند: خانه را به گونهای بساز که اگر امام زمان(عجاللهتعالیفرجهالشریف) آمدند از اینجا رد شوند و خسته بودند، نگویند در این خانه جای من نیست؛ بگویند در میزنیم، یک ساعت استراحت میکنیم و میرویم. در خانهات را به روی آقا مبند! چرا با دل خود کاری میکنیم که دیگر جای آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاری میکنیم که او را نبیند؟ مگر نه اینکه هر چه هست به دست خودمان است؟ «علی بن مهزیار» انسان شگفتآوری است. بیست سفر به حج رفته بود تا آن حضرت را ببیند؛ به حج رفتن در قدیم به آسانی حالا نبود. اکنون هم بیست سفر به مکه رفتن برای دیدن آن حضرت آسان نیست. برخی از ما حتی همت نمیکنیم تا به جمکران برویم. اگر به شما بگویم، دیروز به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم، فوری خواهید پرسید: ایشان به شما چه گفتند؟ بعضی از تشرفها ممکن است به محضر امام عصر(عج) نباشد؛ بلکه تشرف به نزد فرستاده او باشد. برخی از دیدارها هم مکاشفه است. اگر اصول تشرفها را بدانیم، همین که میشنویم، در مییابیم که چه نوع تشرفی بوده است. علی بن مهزیار، نخست سفیر امام را میبیند؛ جوانی زیبا؛ به علی بن مهزیار میگوید: دنبال کسی میگردی؟ میگوید: به دنبال امام محجوب هستم؛ امامی که پشت پرده است.1 امام محجوب نیست. ماییم که محجوبیم. برخی از اهل سنت معتقدند که شیعه میگوید امام عصر(عجاللهتعالیفرجهالشریف) داخل چاه رفتهاند و غایب هستند! ولی ما این گفته را قبول نداریم. حضرت به کدام چاه رفتهاند؟ در واقع ما در چاه هستیم و امیدواریم او ما را از چاه نفس به در آورد. اشعاری مثل اینکه: «یوسف زهرا از چاه درآ» و... اشتباه است؛ چنان که آمده است: (ای خدا) تو از مخلوقاتت محجوب (در پرده) نمیشوی بلکه این اعمال آنهاست که باعث محبوب شدنشان از تو میشود.2 حجاب، گناهان ماست. اگر بخواهیم به دیدار حضرت برسیم، باید گناه را از زندگی دور کنیم علی بن مهزیار میگوید که وقتی خدمت امام عصر(عج) رسیدم، سلام کردم و نخستین سخن آن حضرت به من این بود: یا أبالحسن، قد کنّا نتوقّعک لیلاً و نهاراً؛3 ای ابا الحسن ما شب و روز منتظر دیدارت بودیم. شگفتا! علی بن مهزیار پس از بیست سفر حج به عشق زیارت مولایش، هماکنون خود را بدهکار او میبیند. او در پاسخ میگوید: آقا! من نمیدانستم شما کجایید. و آن حضرت میفرمایند: واقعاً نمیدانستی ما کجاییم؟ جای ما برای شما معلوم نیست؟ همه ما میدانیم آن حضرت در کجاست؛ امّا باز به جای دیگر میرویم. آن حضرت را بارها در حرم حضرت معصومه(علیهاالسلام) و مسجد جمکران دیدهاند. آن حضرت در مسجد امام حسن(علیهالسلام) قم، عدهای از خوبان را دعوت کردند و با آنها نماز ظهر خواندند. آن حضرت در حرم امام هشتم(علیهالسلام) رفت و آمد دارند. پر واضح است که جای امام عصر(عجاللهتعالیفرجهالشریف) پشت صندلی اینترنت که فیلمها و عکسهای زشت در آن پیداست، نیست. ما خود میدانیم که وقتی تندخو میشویم و بدخلقی میکنیم، حتماً دیدارمان با امام عصر(عجاللهتعالیفرجهالشریف) به تأخیر میافتد. آن حضرت در نماز ظهر به عدهای از بازاریان قم فرمودند: عدهای از بازاریها به دنبال این هستند که نقاط ضعف شیعه ما را پیدا کنند و آنها را در معاملات فریب دهند و حقشان را بخورند. چرا بعضی در بازار منتظرند یک انسان ناشی پیدا شود و او را فریب دهند؟ شاید امام مهدی (علیهالسلام) این شخص را دوست داشته باشد. شخصی میگفت: «من تصمیم گرفتم هر جمعه دعای ندبه بخوانم همان هفته اول در خواب دیدم منادی ندا میدهد که من با تو ارتباط قلبی برقرار کردم». اگر گناه نکنیم، ارتباط برقرار میشود. گناه، هرچند به ظاهر خوشی و شیرینی به همراه دارد، بسیار تلخ است؛ چون انسان را از کسی که دست او را میگیرد و به خدا میرساند، جدا میکند. فرمودهاند که «ملائکه به خانهای که بت یا سگ باشد، نمیآیند».4 پس باید مطمئن باشیم که امام عصر(عجاللهتعالیفرجهالشریف) هم نمیآیند.
پی نوشت: 1. برکات حضرت ولی عصر، ص 63، حکایت 23. 2. أنّک لا تحتجب عن خلقک إلّا أن تحجبهم الأعمال دونک. شیخ عباس قمی، همان، بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی. 3. محمدبن جریر طبری، دلائل الإمامه، ص 297. 4. محمدبن یعقوب کلینی (ره)، همان، ج 3، ص 393 منبع: حدیث دل سپردن، آقا تهرانی درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|