انتظارفرج یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, :: 22:50 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
سلام آقای خوبم! ببخش. میدانم از من دلخوری آخر این روزها کمتر سراغی از تو میگیرم و کمتر نوکری ات را میکنم.هر چند میدانم که تو همیشه حاضری و مرا میبینی. این روزها انقدر خودم را درگیر کارهای دنیا کرده ام که یا دی از خودم نمی کنم چه برسد... .چه میگویم خودم را با تو قیاس میکنم. ببخش که خودمانی برایت مینویسم آخر دوستان با هم صمیمی اند و من باب دوستی شما را تو خطاب میکنم. دلم برایت تا حد مرگ تنگ شده کاش میشد بیایی تا سر بر دامانت نهم و آرام بگریم و کوله بار خستگی را با دستهایت بر زمین بگذارم. آقای خوبی ها! دلم لک زده است برای یک دعای ندبه در صحن و سرای مسجدت برای درد و دل بالای چاه آرزوهایت ونوشیدن جرعه ای آب از سقاخانه آنجا. راستی تبریک میگویم هم به تو هم به خودم وهم به تمامی دوست دارانت فرارسیدن روزولادتت را میگویم ای منجی عالم امکان. آقای مهربانی ها خوشحالم که تو امامم هستی و من غلامت.دوستت دارم زودتر بیا که منتظرم.
یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, :: 22:44 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
سلام مولای من حالتون خوبه ؟ مولای من چند وقته یه سوال تو ذهنم هستش که هنوز نتونستم جوابی براش پیدا کنم. اونم اینه که اگر سعادت داشتم و شما رو زیارت کردم اون لحظه بهتون چی بگم؟ ازتون چی بخوام ؟ یا اینکه توی اون لحظه چه حالی بهم دست میده ؟ نمی دونم........ هر چی فکر میکنم هیچ جوابی پیدا نمیکنم ، شاید اصلاً اشک اجازه نده تا حرفی بزنم. فکر این که نزدیکتون باشم و محضرتون رو درک کنم برام یه رویاست همیشه تو ذهنم این صحنه رو مجسم میکنم. آقا جون دلم میخواد بغلتون کنم وبزنم زیره گریه ، دلم میخواد در کنار شما وجودم آرامش بگیره ، همین الان که دارم این مطالبو مینویسم خیلی حس خوبی بهم دست میده. وای خدایا یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟ ولی مولای من یه لحظه فکره کارایی که کردم ، گناهایی که مرتکب شدمو میکنم ..... وای................ آقا جون هر چی فکر میکنم که وقتی شما رو دیدم چه حالی بهم دست میده به این نتیجه می رسم که فقط می تونم بگم شرمنده ام آقا آقای من ، مولای من ، عزیزه زهرا ازتو ن یه خواهشی دارم اونم اینه که تو اون لحظه اجازه بدین در عاقوشتون بگیرم کولای من خیلی دلم گرفته آقا جانم شرمنده ام از این همه کم بودن مولای من شرمنده ام از این همه روسیاهی آقا جانم..........
التماس دعا چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, :: 22:48 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
دوستان عزیزانشاالله من از30تیرالی7مردادنائب الزیاره شمادرمشهدمقدس هستم ازتمامی دوستان میخوام که منوحلال کنن انشاالله زیارتش نصیب همه دوستان بشه یاعلی
چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, :: 17:34 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امشب که در بهشت وا مى گردد هر درد نگفتنى دوا مى گردد از یمن ولادت امام سجاد(ع) حاجات دل خسته روا مى گردد ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد ************ اس ام اس ولادت امام سجاد************* امشب ای اهل دعا روح دعا می آید پسر خامس اصحاب کسا می آید مؤمنین گرد هم آیید به محراب دعا صف ببندید که مولای شما می آید میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد
************ اس ام اس ولادت امام سجاد*************
پیشانى آفتاب دارى، آرى در دیده ى جان گلاب دارى، آرى گل نغمه ى نور، از کلامت جارى است سجادى و عشق ناب دارى، آرى
************ اس ام اس ولادت امام سجاد************* *عطری که کسی ندیده و نشنیده/امشب به حریم احمدی پیچیده/ذرات اگر به شوق و شور آمده اند/خورشید شفاعت ز افق تابیده
************ اس ام اس ولادت امام سجاد************* چو خورشید جمالش مشرق از برج کمال آمد خدا را شد جلوه گر بر خلق اشراق جمال آمد شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیّت تجلّى جمال آن جا تجلّى جلال آمد ای سجاده نشین عرش، می آیی و ملایک به حضورت می بالند. همراه نسیم، تا خلوت گل های سجّاده می آیی تا در شب های نور، برترین زینت عبادت کنندگان جهان باشی.
سجاده اش همیشه پر از عطر یار بود پیشانی اش به سجده دائم دچار بود هم زین العابدین زمان بود و هم لبش گل خانه ی صحیفه ی سبز بهار بود
ـ رنجور کربلا، پروانه دعا، گنجینه ی صفا، ماه چهارمین، از آل مرتضی، آقای ساجدین! بر قلب مسلمین، آمدنت مبارک!
ـ میلاد علی بن الحسین زین العابدین (ع)، سرچشمه نور معارف و مروّج ناگفته های عاشورا بر منجی بشریت مبارک باد!
ـ امام زین العابدین(ع) می فرمایند: «خداوند، هر دل غمناک و هر بنده ی سپاس گزار را دوست دارد».
ـ میلاد امام زین العابدین، فخر دین، روشنی آسمان و زمین بر عموم مسلمین مبارک باد!
ـ ز شوقِ آمدنت اهل آسمان امشب، به دو خانه دل «اِن یکاد» می خوانند.
ـ میلاد چهارمین تجسّم تکامل انسان، آقا زین العابدین، زینت قلوب مؤمنین و فخر زمان و زمین مبارک باد! امشب که در بهشت وا مى گردد هر درد نگفتنى دوا مى گردد از یمن ولادت امام سجاد(ع) حاجات دل خسته روا مى گردد ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد
************ اس ام اس ولادت امام سجاد************* امشب ای اهل دعا روح دعا می آید پسر خامس اصحاب کسا می آید مؤمنین گرد هم آیید به محراب دعا صف ببندید که مولای شما می آید میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, :: 17:32 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
در دریای صحیفه خوف و رجا در نظر امام سجاد علیه السلام ترسیمی از قیامت داروئی شفابخش برای بیماریهای اخلاقی استغاثه امام سجاد علیه السلام چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, :: 17:30 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امام سجاد(ع) : امام در زمان خویش به " علی الخیر"، " علی الاغر" و " علی العابد " نیز شهرت داشت. " آن حضرت را که اهل سجده بود و آثار آن بر پیشانیش آشکار بود، " ذوالثفنات " می گفتند. "
چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, :: 17:19 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
علم امام سجّاد (ع) اگر اميرالمؤمنين عليه السلام مي گويد: «از من بپرسيد هرچه مي خواهيد كه به خدا قسم تمام وقايع را تا روز قيامت مي دانم، حضرت سجاد نيز مي گويد: «اگر نمي ترسيدم كه مردم در حق ما غلوّ كنند، وقايع را تا روز قيامت مي گفتم.» تقواي امام سجاد (ع) اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمود: حضرت سجّاد نيز مي فرمود: تعصي الاله وانت تظهر حبّه هذا لعمري في الفعال بديع
لو كنت تظهر حبه لأطعته ان المحب لمن يحب مطيع «خداوند را معصيت مي كني و ادعا مي كني كه او را دوست داري. به جان من اين ادعا از عجايب امور است. اگر راستي خدا را دوست داشتي او را اطاعت مي كردي، زيرا محّب هميشه مطيع محبوب است.» در اين اشعار نيز امام سجاد مي گويد محال است كه خداوند را معصيت كنم، زيرا او را دوست دارم. عبادت امام سجاد (ع) دربارة اميرالمؤمنين گفته شده است كه روزها به ايجاد باغ و قنات براي فقرا و محتاجين مشغول بود، و تا به صبح عبادت مي كرد. حضرت سجّاد نيز چنين بود چه بسيار باغها و قنوات كه به دست ايشان براي ديگران آباد يا ايجاد شد. عبادت و سجدة او به حدي بود كه به زين العابدين و سجّاد ملقّب شد. سخاوت، فتوت و رأفت امام سجّاد (ع) در تاريخ است يكي از كارهاي اميرالمؤمنين (ع) اداره كردن فقرا بطور مخفيانه بوده است. اميرالمؤمنين شبها خوراك، پوشاك و هيزم به خانة بينوايان مي برد، و آن بينوايان حتي نمي دانستند كه چه كسي آنها را اداره مي كند. همچنين ميان مورخين مشهور است كه امام سجاد (ع) چنين بوده است. زهد امام سجّاد (ع) چنانچه اميرالمؤمنين (ع) زاهد به تمام معني بوده است و دلبستگي به مالي و به كسي جز به خداي متعال نداشته است. همچنين بوده است امام سجاد (ع). لذا به اصحاب خود سفارش مي فرمود: شجاعت اميرالمؤمنين (ع) شجاعت اميرالمؤمنين (ع) زبانزد خاص و عام است. و اگر گفتار امام سجاد (ع) را در مجلس ابن زياد و در مجلس يزيد و مخصوصاً خطبة آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگيريم شجاعت اين بزرگوار نيز بر ما روشن مي شود. سياست امام سجّاد (ع) اميرالمؤمنين به اقرار همة مورخين از سنّي و شيعه پاسدار اسلام بود و رأي و تدبير او فوق العاده مفيد بود، چنانكه عمر بيشتر از هفتاد مورد گفته است: لولا علي لهك عمر، يعني: «اگر علي نبود عمر هلاك شده بود.» حلم امام سجاد (ع) دربارة اميرالمؤمنين گفتاري نقل شده و ايشان فرمودند: «برآدم بيخردي گذشتم كه به من بد مي گفت. از او صرف نظر كردم گويي كه او حرفي نزده است.» تواضع امام سجاد (ع) آن حضرت با فقرا مي نشست، با آنان غذا مي خورد، از آنان دلجويي مي كرد، به آنان لطف داشت و پناه آنان بود، براي آنان كار مي كرد و از آنان پذيرايي مي نمود، و دربارة آنان به ديگران سفارش مي كرد. فصاحت و بلاغت امام سجّاد (ع) فصاحت به معني خوب سخن گفتن، مجاز، كنايه، لطايف و مثالها را به كار بردن است. و بلاغت سخن خوب گفتن، بجا سخن گفتن، از طول كلام بي فايده پرهيز داشتن است. فصاحت و بلاغت اميرالمؤمنين مورد اقرار همه است آنچنانكه دربارة نهج البلاغه گفته شده: امام سجّاد صحيفة كامله سجاديه را به جهان عرضه داشت. صحيفه اي كه چون آن نيامده و نخواهد آمد. صحيفه اي كه در ضمن دعا، معارف اسلام، سياست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعيات اسلام، حقانيت شيعه، حقانيت اهل بيت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقيقت، و بالاخره يك دوره معارف اسلامي را آموزش مي دهد. صحيفه اي كه محققين اسم آن را اخت القرآن، انجيل اهل بيت، زبور آل محمد نهاده اند. صحيفه اي كه ابلهي با فصاحت ادعا كرد كه مي تواند چون آن بياورد چون قلم به دست گرفت و نتوانست، دق كرد و مرد. جهاد امام سجاد (ع) اميرالمؤمنين عليه السلام بزرگترين مجاهد اسلام است كه توانست اسلام را از دست كفار و مشركين نجات دهد. ولي فرزندش امام سجّاد گرچه در كربلا كشته نشد اما وجودش، بقايش و اسارتش عامل بقاي اسلام بوده است. قيام ابي عبدالله الحسين (ع) درختي بود كه در كربلا كاشته شد و آبياري و به ثمر رساندن و نگاهداري از آن به دست امام سجاد (ع) به دست زينب كبري انجام گرفت. عفو و جوانمردي امام سجّاد (ع) اگر تاريخ دربارة اميرالمؤمنين (ع) مي گويد كه چگونه از ابن ملجم مواظبت كرد و هنگامي كه ظرف شيري را براي حضرت مي آوردند نيمي را مي خورد و نيم ديگر را براي او مي فرستاد، و دربارة او وصيّت و سفارش فراوان نمود، دربارة امام سجّاد نيز منقول است كه: فرماندار مدينه كه دل امام سجاد را خون كرده بود، از طرف عبدالملك مروان معزول شد و امر شد كه او را به درختي ببندند و مردم بيايند و به او توهين كنند. امام سجاد (ع) اصحاب خود را خواست و سفارش فرمود كه مبادا به او توهين شود! امام سجاد نزد او رفت و او را دلداري داد و نزد عبدالملك مروان وساطت او را كرد كه از اين خواري نجات يابد. ابهت و شخصيت امام سجّاد (ع) دربارة اميرالمؤمنين (ع) گفته شده كه بسيار متواضع بود، ولي بزرگي شخصيّت آن بزرگوار ميان همه محفوظ بود. همچنين است فرزند عزيزش امام سجاد (ع).
«اين مردي است كه حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را ميشناسند. نه، در كلامش نيست ـ حاجت سائل را هميشه برآورده مي كند جز در تشهد ـ كه لا اله الا الله مي گويد. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، هميشه آري بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو مي بندد براي آنكه حيا دارد، و ديگران چشم فرو مي بندد به جهت ابهتي كه او دارد. و سخن با او نمي گويند مگر كه آن بزرگوار تبسّم كند. روز قيامت حب آنها دين است و بغض آنها كفر است و قرب و نزديكي به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها ياد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چيزي است بعد از اسم خداي متعال. و نمازها به اسم آنان تمام مي شود ـ يعني در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بيت است و آخر مطلب كه در تشهد آخر گفته مي شود باز اسم اهل بيت است. گفته شده كه فرزدق به اين اشعار آمرزيده شده است و به گفتة جامي اگر اهل عالم به اين اشعار آمرزيده شوند جا دارد. زندگي امام سجاد (ع) مي دانيم زندگي اميرالمؤمنين (ع) پر تلاطم بود در نهج البلاغه مي فرمايد: صبرت وفي العين قذي وفي الحلق شجي. يعني: «صبر نمودم در مصايب نظير كسي كه خاري در چشم و استخواني در گلو داشته باشد.» ولي زندگي امام سجّاد عليه السلام از زندگي اميرالمؤمنين عليه السلام بسيار پرتلاطم تر بود. آن حضرت در بحبوحة جنگ صفين به دنيا آمد: در زمان معاويه و آن جناياتش پرورش پيدا كرده. معاويه را با كشتارهاي دسته جمعي شيعيان، با اشاعة سبّ اميرالمؤمنين در خطبه ها و بعد از نمازها ديده است. بعداً حماسة كربلا و اسارت، كه هر روزي از آن چند بار مرگ است، مجلس ابن زياد و مجلس يزيد را با اهل بيت پدرش پشت سر نهاد. قضية حره كه ننگي است بر دامن مسلمانان را مشاهده كرد.
سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, :: 23:25 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امشب شب میلاد علمدار حسین است عباس امیر لشکر آمد می خواست نشان دهد ادب را یک روز پی از برادر آمد دو ماه از دو افق در دو شب تجلّی کرد یکی شهنشه دوران، یکی امیر سپاهش دو گوهر از دو صدف از دو بحر گشت نمایان یکی چراغ هدایت، یکی معین و گواهش یکی حسین و یکی ناصر حسین، ابوالفضل که جان خویش به کربلا بداد به راهش روشنگر آفتاب،عباس آمد تفسیر زلال آب،عباس آمد خیزید،گل آرید و گل افشانید زیرا که گل بوتراب،عباس آمد میلاد مسعود اباالفضل جوان است هنگام شادی و سرور شیعیانست از دامن ام البنین ماهی عیان است کز روی وی شرمنده ماه آسمانست چه عباس آنکه در حشمت امیر راستین آمد چه عباس آنکه از همّت پناه مسلمین آمد چه عباس آنکه از اصل و نسب از دوره هاشم چو جان مرتضى و حُسن خیرالمرسلین آمد نیستم لایق کنم مدح و ثنایت یا ابو الفضل از ازل مدح تو را گفته خدایت یا ابو الفضل مصطفی-ص را جان نثاری، مرتضی را یادگاری جان من، جان جهان بادا فدایت یا ابو الفضل ای تجلای نور در سینا ید بیضای توست با موسی حق نوشته ست با خطی از نور روی درگاه جنّت الاعلی در بهشتم بهار عباس است صاحب الاختیار عباس است آلاله نو دمیده چیدن دارد آواز فرشتگان شنیدن دارد میلاد حسین است و ابوالفضل و علی یک ماه و دو آفتاب دیدن دارد زیرا که گل بوتراب،عباس آمد ای دست تو، دستگیر عالم وی در رخ تو علی مجسم دریای عمیق مهربانی تمثال علی، علی ثانی مرآت حسین مظهر عشق گل واژه ی ناب دفتر عشق ای عبد خدانما، اباالفضل دریاب دمی مرا ابا الفضل هر گل خوشبو که گل یاس نیست هر چه تلألو کند الماس نیست ماه زیاد است و برادر بسی هیچ یکی حضرت عبـاس نیست کریم باوفا، آقا ابوالفضل خداوند سخا، آقا ابوالفضل دلی دارم که نذر مرقد توست ببر تا کربلا، آقا ابوالفضل! چهارم شعبان ، روز شکفتن گل معطر ابالفضل (ع) بر شاخسار اهلبیت (ع) مبارک باد عباس(ع) آمد تا برادری را معنا کند، وفا را شرح دهد، ایثار را الگو باشد، شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد. میلادش مبارک. میلاد اباالفضل(ع)، ماهتاب شب های غریبی حسین(ع) و اسوه باشکوه جانبازی مبارک باد. مبارک باد نورانیت خانه هایی که در سایه شمع وجود جانبازان، ذرّه ذرّه به آسمان نزدیک تر می شوند. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. جانباز، آلبوم تماشایی خاطرات سرخی است که از دلاورمردی های عباس گونه های وطن، به جا مانده است. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. کوله بار زخمتان، در روز میلاد اباالفضل(ع)، سرشار از نسیم شفاعت و عنایت باد. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. ای جانباز! فراتِ جان تو، سقّای خیمه های تشنگان وطن بود تا امروز، در سایه امن ایمان، عبّاس(ع) را در آیینه چهره تو ببینیم. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. جانبازان، تمثال وفاداری و ایثار، شکوه زخم و زیبایی و تصویرگر ایمانند. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. جانباز یعنی قلّه وارستگی در اوج شکستگی و زیستن بدون دلبستگی. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. روز جانباز، یادآور سال های آتش به جانی شقایق ها، گرامی باد. جانباز، با لبخند زخم خویش، خاطرات خفته عباس(ع) را در کربلا بیدار می کند. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. جانباز، شعله ای از جان اباالفضل(ع) است که شمع ایمان را در زمانه خود روشن نگه می دارد. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. ای جانباز! زخم تنت ستاره دنباله داری است که یادآور نادیده های آسمان کربلاست. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. جانبازان، یادگاران روزهای عشق و حماسه اند؛ خاطرات مجسّم سال هایی که درهای آسمان به روی عاشقان باز بود و فرشتگان در آسمانِ زمین گرم گلچینی بودند. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. سلام بر تو ای جانباز که زیباترین فرصت پرواز را در بال های شکسته ات می توان یافت. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. جانباز، زخمی ترین غزل دیوان عشق است که در فضای ایثار منتشر می شود. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد. سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, :: 23:23 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
حضرت عباس(ع) در نگاه امام صادق (ع)امام صادق (علیه السلام) عقل ابداعگر و اندیشمند اسلام و چهره بىمانند دانش بشرى، همواره از عمویش عباس (علیه السلام) تجلیل به عمل مىآورد و با درود و ستایشهاى عطرآگین از او یاد مىكرد و مواضع قهرمانانهاش در روز عاشورا را بزرگ مىداشت. از جمله سخنانى كه امام درباره قمر بنىهاشم(ع) فرموده است، بیان زیر مىباشد: «عمویم عباس بن على (علیه السلام) بصیرتى نافذ و ایمانى محكم داشت. همراه برادرش حسین جهاد كرد، به خوبى از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت...(1) امام صادق (علیه السلام) از برترین صفات مجسم در عمویش كه مورد شگفتى اوست چنین نام مىبرد: الف: «تیزبینى»: تیزبینى، پیامد استوارى رأى و اصالت فكر است و كسى بدان دست پیدا نمىكند، مگر پس از پالودگى روان، خلوص نیت و از خود راندن غرور و هواهاى نفسانى و عدم سلطه آنها بر درون آدمى. تیز بینى از آشكارترین ویژگیهاى ابوالفضل العباس بود. از تیزبینى و تفكر عمیق بود كه حضرت به تبعیت از امام هدایت و سیدالشهداء امام حسین (علیه السلام) برخاست و بدین گونه به قله شرف و كرامت دست یافت و خود رابر صفحات تاریخ، جاودانه ساخت. پس تا وقتى ارزشهاى انسانى پایدار است و انسان آنها را بزرگ مىشمارد، در برابر شخصیت بىمانند حضرت كه بر قلههاى انسانیت دست یافته است سر بر زمین مىساید و كرنش مىكند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «عمویم عباس بن على (علیه السلام) بصیرتى نافذ و ایمانى محكم داشت. همراه برادرش حسین جهاد كرد، به خوبى از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت...(1)ب: «ایمان استوار»: یكى دیگر از صفات بارز حضرت، ایمان استوار و پولادین اوست. از نشانهاى استوارى ایمان حضرت، جهاد در كنار برادرش، ریحانه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) بود كه هدفش جلب رضایت پروردگار متعال به شمار مىرفت. و همانطور كه در رجزهایش روز عاشورا بیان داشت از این جانبازى كمترین انگیزه مادى نداشت و همین دلیلى گویاست بر ایمان استوار حضرت. ج: «جهاد با حسین (علیه السلام)»: فضیلت دیگرى كه امام صادق (علیه السلام) براى عمویش، قهرمان كربلا، عباس (علیه السلام) نام مىبرد، جهاد تحت فرماندهى سالار شهیدان، سبط گرامى پیامبر اكرم (صل الله علیه و آله) و آقاى جوانان بهشت است. جهاد در راه آرمان برادر، بزرگترین فضیلتى بود كه حضرت ابوالفضل بدان دست یافت و نیك از عهده آزمایش به درآمد و در روز عاشورا قهرمانیهایى از خود نشان داد كه در دنیاى دلاورى و شجاعت بىمانند است ... عباس علیه السلام در نگاه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریفمصلح بزرگ، حجت خدا و بقیة الله الاعظم، امام زمان (عج) - قائم آل محمد (ص) در بخشى از سخنان زیباى خود درباره عمویش عباس (ع) چنین مىگوید: «سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، هم درد بزرگ برادر كه جانش را فداى او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنكه فدایى برادر بود و از او حفاظت كرد و براى رساندن آب به او كوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «یزید بن رقاد» و «حیكم بن طفیل طایى» را لعنت كند...» (1) امام عصر - عجل الله تعالى فرجه - صفات والاى ریشه دار در عمویش، قمر بنىهاشم و مایه افتخار عدنان را چنین بر مىشمارد و مىستاید: 1- همدردى و همگامى با برادرش سید الشهداء (ع) در سختترین و دشوارترین شرایط تا آنجا كه این همگامى و همدلى ضرب المثل تاریخ گشت. 2- فرستادن توشه آخرت با تقوا، خویشتندارى و یارى امام هدایت و نور. 3- فدا كردن جان خود، برادران و فرزندانش در راه سرور جوانان بهشت، امام حسین (ع). 4- حفاظت از برادر مظلومش با خون خود. 5- كوشش براى رساندن آب به برادر و اهل بیتش هنگامى كه نیروهاى ستمگر و ظالم مانع از رسیدن قطرهاى آب به خاندان پیامبر (ص) شده بودند. سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, :: 23:20 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
جمال حق ز سر تا پاست عباس به یكتایى قسم، یكتاست عباس خدا داند كه از روز ولادت امام خویش را مىخواست عباس علم در دست، مشك آب بر دوش كه هم سردار و هم سقاست عباس نه در دنیا بود باب الحوائج شفیع خلق در عقباست عباس هنوز از تشنه كامان شرمگین است ببین در علقمه تنهاست عباس اگرچه زاده امالبنین است ولیكن مادرش زهراست عباس
حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در روز چهارم شعبان سال 26 ه. ق(1) در مدینه منوره دیده به جهان گشود. الف) طاعت و بندگىآنچه بیشتر از چهره حضرت عباس در ذهنها به تصویر كشیده شده و زبانها گویاى آن است شجاعت اوست و حال آن كه قبل از همه چیز آن حضرت یك بنده سرا پا تسلیم الهى است، و تمام عظمتها و ارزشهاى او زیر سایه همین بندگى و اطاعت محض الهى قرار دارد كه به نمونههایى اشاره مىكنیم: 1. بنده صالح خدا: امام صادق علیه السلام این لقب گران سنگ را به او داد؛ چنان كه در زیارتنامه آن حضرت مىخوانیم: «السلام علیك ایها العبد الصالح المطیع لله ... ؛ سلام بر تو اى بنده صالح و فرمانبر خدا.» (9) 2. آثار سجده بر پیشانى: قرآن یكى از نشانههاى بندگان مخلص خدا را آثار سجده در پیشانى آنها مىداند: «سیماهم فى وجوههم من اثر السجود»(10)؛ «نشانههاى آنها در صورتهایشان بر اثر سجدههاى زیاد [در پیشگاه الهى نمایان] است.» و حضرت عباس این گونه بود؛ در تاریخ مىخوانیم: «و بین عینیه اثر السجود؛ [در پیشانى] و بین چشمان او اثر سجده [نمایان] بود.» (11) نقل شده كه روى قاتل عباس كه از طایفه «بنى دارم» بود، سیاه شده بود. علت را از او پرسیدند. گفت: «من مردى را كه در وسط پیشانى او اثر سجده بود كشتم كه نامش عباس بود.» (12) و جعفر نقدى درباره او چنین مىگوید: «و هو من عظماء اهل البیت علما و ورعا و نسكا و عبادة؛ او از بزرگان اهلبیت است از نظر دانش و پارسایى و نیایش و عبادت.» (13) این ویژگى عباس براى تمامى شیعیان درس بزرگى است تا بندگى خدا را در راس همه كارهاى خود قرار دهند و راز و نیاز و عبادتهاى شبانه و سجدههاى طولانى براى خدا را در زندگى خویش هرگز فراموش نكنند.
بسوزان دلى را كه سوزى ندارد سحر كن شبى را كه روزى ندارد
الهى به آن سر كه شور تو دارد به آن دل كه در سینه، نور تو دارد به شوق شهیدان در خون تپیده به اشك یتیمان محنت كشیده به نام عزیزى كه نام از تو دارد به ملك ولایت، مقام از تو دارد چنان كن كه شرمنده، فردا نباشم سرافكنده در پیش زهرا نباشم ب) ولایت مدارى و امامشناسىاز ویژگیهاى مهم حضرت عباس امامشناسى و اطاعت مطلق از امامان خویش بود . پس از شهادت پدر بزرگوارش امام على علیه السلام ودایع امامت و مقام ولایت تامه به امام حسن مجتبى علیه السلام سپرده شد. عباس با جان و دل، فرمانبردار و مطیع بىچون و چراى برادر و امام خود بود. وقتى امام حسن علیه السلام مجبور شد با معاویه صلح كند و مورد طعن و شماتت «یا مذل المؤمنین؛ اى خوار كننده مؤمنان» قرار گیرد، حضرت عباس بیش از پیش همراه و در ركاب امام خویش بود، و با شمشیر برهنه مانند یك سرباز جانباز از برادر و امام خویش محافظت مىكرد. در مراسم تشییع آن حضرت كه جنازه را تیرباران كردند، بر حضرت عباس خیلى گران آمد و اگر دستور امام و برادرش حضرت حسین علیه السلام نبود، از یكایك آنان انتقام مىگرفت . استاد مرتضى مطهرى مىگوید: «عباس اندامى بسیار بلند و قامتى رشید و زیبا داشته كه امام حسین علیه السلام از نگاه كردن به او لذت مىبرد.» بعد از شهادت امام حسن علیه السلام همواره در خدمت امامش، حضرت حسین بن على علیهماالسلام بود . در مورد ولایت مدارى و امامشناسى حضرت عباس به نمونههایى اشاره مىشود: 1. در زیارتنامه آن حضرت كه از سخنان امام صادق علیه السلام است چنین مىخوانیم: «... المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین والحسن والحسین صلى الله علیهم؛ [سلام بر تو اى بنده صالح و] مطیع خدا و رسولش و پیرو امیرمؤمنان و حسن و حسین كه درود خدا بر آنان باد.» (14) 2. هنگام خروج از مدینه امام حسین علیه السلام ندا داد: «این اخى - این قمر بنىهاشم فاجابه العباس لبیك لبیك یا سیدى فقال له الامام علیه السلام: قدم لى یا اخى جوادى فاتى العباس بالجواد الیه؛ كجاست برادرم ... كجاست ماه بنىهاشم؟ پس عباس جواب داد: بله بله اى آقاى من! آنگاه امام حسین علیه السلام فرمود: اى برادر، اسبم را حاضر كن، پس عباس اسب حضرت را حاضر نمود.» (15) 3. در عصر تاسوعا شمر با چهار هزار نفر وارد كربلا شد. یكى از نقشههاى او براى كاستن از یاران امام حسین علیه السلام امان دادن به عباس و برادران او بود. وقتى جناب عباس شنید كه شمر امان نامه آورده اصلا به او اعتنا نكرد و جواب او را نداد، تا این كه امامش به او فرمان داد كه جواب شمر را بگوید، عباس فرمود: «چه مىگویى؟» عرض كرد: «شما و برادرانت در امانید.» عباس غیرتمند سراسر وجودش آتش گرفت و فریاد او بلند شد: «تبت یداك و لعن ما جئت به من امانك یا عدو الله اتامرنا ان نترك اخانا و سیدنا الحسین بن فاطمة و ندخل فى طاعة اللعناء و اولاد اللعناء اتومننا وابن رسول الله لا امان له؛ دستهایت بریده باد و لعنت [خدا] بر آنچه كه از امان نامه آوردهاى. اى دشمن خدا! آیا دستور مىدهى كه ما برادرمان و آقایمان حسین علیه السلام پسر فاطمه علیهاالسلام را رها كنیم و داخل اطاعت لعنتشدگان و فرزندان لعنتشدگان شویم؟ [عجبا] آیا به ما امان مىدهى در حالى كه فرزند رسول خدا [حسین بن على] در امان نیست.» (16) این جملات حاكى از معرفت و عشق عمیق حضرت عباس به امام خویش حسین بن على علیه السلام است. به این جهت است كه مورخان نوشتهاند؛ عباس در كربلا به خاطر تعصبات قبیلهاى و خانوادگى با دشمن نمىجنگید: «... بل كان یعرف ان دین الله قائم بالحسین و هو عمودالدین، مجاهد عن دین الله و عن شریعة المصطفى و حامى عن ابن رسول الله و عن بنات الزهراء كما قال انى احامى ابدا عن دینى و عن امام صادق الیقین نجل النبى الطاهر الامین؛ بلكه همواره مىشناخت كه دین خدا به حسین علیه السلام پاینده است و او ستون دین است و براى دین خدا و شریعت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله جهاد [و مبارزه] مىكند و [بدین جهت، حضرت عباس با جان و دل] از فرزند رسول خدا و از دختران زهرا حمایت و پشتیبانى كرد؛ چنان كه خود فرمود: «به خدا اگر دست راستم را قطع كردید به راستى [همچنان] از دینم حمایت مىكنم و از امامى كه یقین راستین دارد [دفاع مىكنم؛ آن امامى كه] پسر دختر پیامبر پاك و امین مىباشد.» (17) از این جا به ویژگى سومى در وجود حضرت عباس پى مىبریم و آن شناخت و معرفت آن جناب است . استاد مرتضى مطهرى مىگوید: «عباس اندامى بسیار بلند و قامتى رشید و زیبا داشته كه امام حسین علیه السلام از نگاه كردن به او لذت مىبرد.» ج) بصیرت ژرفبیشتر منحرفان از امامت و ولایت، ظاهربین و ساده اندیشند. قرآن كریم درباره دنیاپرستان مىفرماید: «یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا و هم عن الآخرة هم غافلون»؛ «آنان تنها ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند و از آخرت غافلند.» (18) ولایت مداران باید ژرف اندیش و ژرف نگر باشند . از امتیازات ویژه حضرت عباس، بصیرت نافذ و ژرف اندیشى خاصى بود كه تمام خطوط جامعه و رگههاى كفر و نفاق را به خوبى مىشناخت، و ولایتمداران را نیز دقیقا شناسایى كرده بود. امام صادق علیه السلام درباره عمویش عباس مىفرماید: «كان عمنا العباس نافذ البصیرة؛ عموى ما عباس داراى بصیرت ژرف بود.» (19) در مقابل، یكى از كاستیهاى عمر سعد كه به دام یزید و ابن زیاد افتاد، نداشتن تیزبینى و بصیرت بود. ابن زیاد با بهرهبردارى از این كمبود فكرى، فردى فرومایه و هزار چهره؛ یعنى «شبث ربعى» را با او همراه ساخت تا او را توجیه كند. شبث كوشید به عمر سعد القا كند كه حسین، كافر حربى است كه قتلش واجب مىشود و به همین جهت، قتل او در ماه حرام اشكالى ندارد. (20) ولایت مدارى و ژرف اندیشى، از نیازهاى شدید زمان ما براى تمام طبقات است؛ چرا كه بصیرت ژرف و عمیق اندیشى باعث مىشود خطوط فكرى و سیاسى را به خوبى بشناسند و در موضع گیریها دقیقا بر خط صحیح و مستقیم امامت و ولایت سیر نمایند .
د) شجاعتاز صفات بارز و برجسته حضرت عباس كه همگان حتى غیرمسلمانان با آن آشنایى دارند، شجاعت و دلیرى ایشان است. از آغاز امیرالمؤمنین علیه السلام براى این موضوع سرمایهگذارى نموده بود، آنجا كه به برادرش عقیل - كه اطلاعات وسیعى از نسب قبایل عرب و تاریخ گذشته آن روز داشت - سفارش فرمود كه از اقوام اصیل و شجاع عرب، همسرى براى من انتخاب كن كه زاده شجاعان و وارث دلاورى و شهامت باشد؛ زیرا مىخواهم از این ازدواج، فرزند شجاع و دلیرى به دنیا بیاید. عقیل پس از بررسى و جستجو «امالبنین كلابیه» را پیشنهاد كرد، كه حضرت با او ازدواج كند؛ چرا كه در جامعه [آن روز] شجاعتر و دلیرتر از اجداد و پدران او نبود. (21) از «حضرت امالبنین» چهار پسر رشید و قهرمان به نام عباس، عبدالله، عثمان و جعفر به دنیا آمدند، كه بزرگترین و شجاعترین آنها حضرت عباس بود . استاد شهید مطهرى مىگوید: «آرزوى على علیه السلام در ازدواج با امالبنین در وجود مقدس حضرت ابوالفضل علیه السلام تحقق یافت.» (22) به نمونههایى كه شجاعت آن حضرت را مىرساند اشاره مىكنیم: 1. درباره ویژگیهاى حضرت عباس در تاریخ مىخوانیم: «كالجبل العظیم و قلبه كالطود الجسیم لانه كان فارسا هماما و بطلا ضرغاما و كان جسورا على الطعن والضرب فى میدان الكفار والحرب؛ [عباس] مانند كوهى بزرگ، و قلبش بسان كوهى خشن [و استوار] بود؛ چرا كه او جنگ آورى بلند همت و سلحشورى شیرگون بود و در [وارد كردن] نیزه و ضربات [بر دشمن] در میدان نبرد با كفار جسور [و بىباك] بود.» 2. در معالى السبطین چنین بیان شده است: «ولا یقاس بشجاعته الا شجاعة ابیه و اخیه؛ شجاعت عباس با شجاعت پدرش[على علیه السلام] و برادرش [امام حسین علیه السلام] مقایسه مىشود.» (23)
و در ادامه مىگوید: «در شجاعت عباس همین بس كه وقتى دشمنان صداى او را مىشنیدند رگهاى بدنشان مىلرزید و از ترس صولت و قدرت او، قلبهایشان از وحشت مىتپید و پوست بدنشان جمع مىشد. با توجه به این شجاعت و شهامت بود كه ابن زیاد براى او امان نامه فرستاد و به خیال خام خود مىخواست كه او را از حسین علیه السلام بگیرد.» (24) همین شجاعت و قدرت او بود كه پشتوانه محكمى براى امام حسین علیه السلام بود؛ هر چند تكیه امام حسین علیه السلام بر خداوند بود، اما وجود حضرت عباس كه یك بنده خالص شجاع و توانمند خداوند بود در واقع یارى خدا از طریق اسباب طبیعى بود؛ لذا شهادت حضرت عباس سخت بر امام حسین علیه السلام اثر گذاشت و صریحا آنگاه كه كنار بدن برادر آمد فرمود: «الآن انكسر ظهرى و قلت حیلتى؛ اكنون كمرم شكست و راه چارهام كم شد.» (25) این سخنان از زبان معصومى صادر مىشود كه تعارف و زیادگویى و خلاف واقع در كلام و مرامشان راه ندارد. و وقتى كه عباس اجازه میدان خواست امام حسین علیه السلام فرمود: «اذا مضیت تفرق عسكرى؛ هرگاه [از دستم] بروى سپاهم از هم مىباشد.» تاریخ نویسان نوشتهاند: «لم یبق الحسین بعد ابى الفضل الا هیكلا شاخصا معرى عن لوازم الحیاة؛ از امام حسین بعد از [مرگ] ابى الفضل جز هیكلى [و مشتى استخوان] خالى از لوازم حیات و زندگى باقى نماند.» (26) دشمنان هم سخت از مرگ عباس شاد شدند و جرات و جسارت پیدا كردند، و بر اصحاب و خیمههاى امام حسین علیه السلام حملهور شدند. در تاریخ مىخوانیم: «لما قتل العباس تدافعت الرجال على اصحاب الحسین؛ (27)هنگامى كه عباس كشته شد، مردان [دشمن از هر سو] بر اصحاب امام حسین حملهور شدند.»
تا تو بودى خیمهها آرام بود دشمنم در كربلا ناكام بود تا تو بودى من پناهى داشتم با وجود تو سپاهى داشتم تا تو بودى خیمهها غارت نشد بعد تو كس حافظ یارت نشد تا تو بودى چهره نیلى نبود دستها آماده سیلى نبود تا تو بودى دست زینب باز بود بودنت بهر حرم اعجاز بود تا كه مشكت پاره و بىآب شد دشمن پر كینهات شاداب شد ه) وفا و فداكارى عباس
یادم ز وفاى اشجع الناس آید وز چشم ترم سوده الماس آید آید به جهان اگر حسین دگرى هیهات برادرى چو عباس آید
وفا از بارزترین صفات مردان تاریخ و نشانه قوت دین و قدرت امانت دارى است. وفا دژ مستحكمى است كه انسان را تا پایان خط در مسیر راه نگه مىدارد.» (28) در وفا و فداكارى نیز حضرت عباس سرآمد روزگار و الگوى پاكان وفادار، و فداكاران ایثارگر است. در این بخش پایانى، به نمونههایى از وفا و فداكارى حضرت عباس اشاره مىكنیم: صاحب معالى السبطین مینویسد: «در شجاعت عباس همین بس كه وقتى دشمنان صداى او را مىشنیدند رگهاى بدنشان مىلرزید و از ترس صولت و قدرت او، قلبهایشان از وحشت مىتپید و پوست بدنشان جمع مىشد. با توجه به این شجاعت و شهامت بود كه ابن زیاد براى او امان نامه فرستاد و به خیال خام خود مىخواست كه او را از حسین علیه السلام بگیرد.» 1. رد امان نامه: رد امان نامه ابن زیاد و شمر - كه قبلا به آن اشاره شد - نشانه وفاى عباس است. 2. اعلان وفادارى در شب عاشورا: در شب عاشورا امام حسین علیه السلام در خطبه معروف خود فرمود: «من به همه شما رخصت رفتن دادم؛ پس همه آزادید بروید و بیعتى كه از جانب من به گردن شما بود برداشتم و این شب كه شما را فرا گرفته فرصتى است، آن را شتر رهوار خود كنید و به هر سو كه مىخواهید بروید.» آنگاه چراغ را خاموش كرد و فرصت خوبى براى رفتن بود. اولین كسى كه وفاى كامل خود را ابراز داشت، حضرت عباس وفادار بود: «فبدا القول العباس بن على علیهالسلام فقال له: لم نفعل ذلك؟ النبقى بعدك؟ لا ارانا الله ذلك ابدا؛ آنگاه عباس، فرزند على آغاز به سخن نمود، پس به امام حسین علیه السلام عرض كرد: براى چه این كار را انجام دهیم؟ آیا براى آن كه بعد از شما باقى باشیم؟ نه، خدا این را [یعنى جدایى از شما را] هرگز به ما نشان ندهد.» (29)
شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل مملوك این جنابم و محتاج این درم گر بر كنم دل از تو و بردارم از تو مهر این مهر بر كه افكنم و این دل كجا برم
3. اوج وفا در شط فرات: حضرت عباس علیه السلام بعد از شهادت على اكبر مىخواست به میدان برود، اما برادر به او اجازه میدان رفتن نداد، بعد از اصرار زیاد فرمود: مقدارى آب براى كودكان بیاور . پیشانى حسینش را بوسید و به سوى فرات حركت كرد، مشك را پر از آب كرد، خود نیز تشنه بود، مىخواست آب بنوشد: «فذكر عطش الحسین و من معه فرقى الماء (30)؛ سپس به یاد تشنگى حسین و همراهان [و كودكان] افتاد، پس آب را [روى آب] ریخت.» و بر خود خطاب كرد: یا نفس من بعد الحسین هونى و بعده لا كنت ان تكونى هذا الحسین وارد المنون و تشربین بارد المعین تالله ما هذا فعال دینى (31) «اى نفس! بعد از حسین خوارى و ذلت بر تو باد و بعد از او [حسین علیه السلام] تو نباید باشى تا زنده بمانى، حسین در آستانه مرگ قرار گرفته و تو آب خنك و گوارا مىنوشى؟ به خدا قسم این كار دین [و آیین] من نیست.» آنگاه فریاد برآورد: «والله لا اذوق الماء و سیدى الحسین عطشانا (32)؛ به خدا قسم آب نمىنوشم در حالى كه آقاى من حسین تشنه است.»
عباس بىوفا تو نبودى كنون چه شد نوشى تو آب مانده حسینت در انتظار
اعتراف دشمن به وفاى عباسهنگامى كه وسایل غارت شده كربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگى بود. یزید و حاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده، ولى دستگیره آن سالم است. یزید پرسید: «این پرچم را چه كسى حمل مىكرد؟» گفته شد: «عباس بن على». یزید از روى تعجب و تجلیل از آن پرچم سه بار برخاست و نشست و گفت: «انظروا الى هذا العلم فانه لم یسلم من الطعن والضرب الا مقبض الید التى تحمله؛ به این پرچم بنگرید، [كه بر اثر صدمات] نیزه و زدن [شمشیر] جایى از آن سالم نمانده جز دستگیره آن كه [پرچمدار] آن را با دست حمل مىكرده است.» سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد كه پرچمدار تمام ضربات نیزه و شمشیر را كه بر دستش وارد مىشده تحمل مىكرده ولى پرچم را رها نساخته است . آنگاه یزید گفت: «ابیت اللعن یا عباس، هكذا یكون وفاء الاخ لاخیه؛ لعن [و ناسزا] را از خودت دور ساختى اى عباس! [و ناسزا زیبنده تو نیست]. این چنین است [رسم و معناى] وفادارى برادر نسبت به برادرش.»(33) آرى، وفاى حضرت عباس آن قدر فراوان و در حد اعلاست كه پلیدترین دشمنان او هم نمىتوانند آن را انكار كنند.
پنج امامى كه ترا دیدهاند دست علم گیر تو بوسیدهاند چشم خداوند چو دست تو دید بوسه زد و اشك ز چشمش چكید وفا و فداكارى عباس در سخنان معصومین علیهم السلام1. امام سجاد علیه السلام فرمود: «رحم الله عمى العباس فلقد آثر وابلى وفدى اخاه بنفسه حتى قطعت یداه؛ خداوند رحمت كند عمویم عباس را كه حقیقتا ایثار و جانبازى نمود و جانش را فداى برادر نمود تا آنجا كه دستهایش قطع شد.» (34) 2 . امام صادق علیه السلام فرمود: «اشهد لقد نصحت لله و لرسوله و لاخیك فنعم الاخ المواسى؛ شهادت مىدهم كه تو براى خدا و رسولش و برادرت خیرخواهى نمودى، پس تو چه نیكو برادر فداكار بودى.» (35) 3. امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به عمویش عباس مىفرماید: «السلام على ابى الفضل العباس المواسى اخاه بنفسه؛ سلام بر ابوالفضل العباس كه با جان خویش با برادر همدردى [و براى او فداكارى] نمود.» در تاریخ مىخوانیم: [عباس] مانند كوهى بزرگ، و قلبش بسان كوهى خشن [و استوار] بود؛ چرا كه او جنگ آورى بلند همت و سلحشورى شیرگون بود و در [وارد كردن] نیزه و ضربات [بر دشمن] در میدان نبرد با كفار جسور [و بىباك] بود.
پىنوشتها:1- برخى سال تولد او را سال 24 ه . ق دانستهاند، ر . ك: حسین اسدى، اسوههاى عاشورا . مجله مبلغان، شماره 46 سید جواد حسینى درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||||||
|