انتظارفرج جمعه 24 تير 1390برچسب:, :: 12:50 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
کی گره از کار من وا می کنی عاشقت را کی مداوا می کنی من زهجران تو می میرم بگو تا به کی مولا تماشا می کنی کی زپشت پرده می آیی برون تا به کی امروز و فردا می کنی عشقت آخرسر به سودایی کشید عاشق خود را تو رسوا می کنی خاک پایت سرمه چشم من است چشم من را کی تو بینا می کنی یک نگاهی پشت دیوارت نما عاشقی دلداده پیدا می کنی انتظارت می کشد آخر مرا روز وصلت را مهیا می کنی؟ چند بنشینم سر راهت بگو تا به کی با من مدارا می کنی تا به کی بر گو غلام خویش را واله و رسوا و شیدا می کنی جمعه 24 تير 1390برچسب:, :: 12:41 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
اعتقاد شيعه درباره امام زمان(عج) اين است كه آن حضرت تولد يافته و تاكنون زنده و در پرده غيبت است و روزي حكومت عدل را به پا خواهد كرد. هماكنون محل زندگي ايشان معلوم نيست، ولي در كره زمين زندگي ميكند. پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: 16:57 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
چه جمعهها که يک به يک غروب شد نيامدي چه بغضها که در گلو رسوب شد نيامدي خليل آتشين سخن؛ تبر به دوش بت شکن خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي ضمن عرض تبریک عید نیمه شعبان مجموعه ای از اس ام اس های بسیار زیبا را به همین مناسب آماده کرد ایم که در ادامه مطلب در دسترس هست. - چه جمعهها که يک به يک غروب شد نيامدي چه بغضها که در گلو رسوب شد نيامدي خليل آتشين سخن؛ تبر به دوش بت شکن خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي - تمام طول هفته را به انتظار جمعهام دوباره صبح، ظهر، نه غروب شد نيامدي *********** - وعده ديدار نزديک است ياران مژده باد روز وصلش ميرسد، ايام هجران ميرود - دامن پر از ستاره كنم شب ز اشك چشم چون بنگرم به ماه و كنم ياد روي تو **********- محض يار مهربان آن مونس و آرام جان ناله از دل سر دهم وز هجر او اشکم روان - كوري اگر ز عيسي چشمش بشد سلامت بر جمله درد عالم مهدي بود شفايي - اي منتظر، غمگين مباش قدري تحمل بيشتر گردي به پا شد از افق گويا سواري ميرسد ********** - آقا! قنوت سبز نمازم به التماس در آمد چه ميشود که مرا خيري از دعاي تو باشد اس ام اس نیمه شعبان - اس ام اس عید نیمه شعبان - بخوان دعاي فرج را به ياد خيمه سبز که آخرين گل سرخ از همه خبر دارد ********** - ما معتقديم که عشق سر خواهد زد بر پشت ستم کسي تير خواهد زد - مهدي جان! سئوالي ساده دارم از حضورت من آيا زندهام وقت ظهورت اگر که آمدي من رفته بودم اسير سال و ماه و هفته بودم دعايم کن دوباره جان بگيرم بيايم در رکاب تو بميرم - بر چهره پر ز نور مهدي صلوات بر جان و دل صبور مهدي صلوات تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدي صلوات - آقا بيا به خاطر باران ظهور کن ما را از اين هواي سراسيمه دور کن وقتي براي بدرقه عشق ميروي از کوچههاي خسته ما هم عبور کن - سر راهت در انتظارم برده هجرت صبر و قرارم جز ظهورت اي گل زهرا به خدا حاجتي ندارم **********
آخر شب سرد ما سحر ميگردد مهدي به ميان شيعه برميگردد - اگر که آمدي من رفته بودم اسير سال و ماه و هفته بودم دعايم کن دوباره جان بگيرم بيايم در رکاب تو بميرم - هنوزم انتظارم انتظار است هنوزم دل به سينه بي قرار است هنوزم خواب ميبينم به شبها همان مردي که بر اسبي سوار است همان مردي که آيد جمعه روزي و اين پايان خوب انتظار است ********** - اگر از منتظرانت بودم چون ديده نرگس نگرانت بودم با اين همه رو سياهي و سنگدلي اي کاش که از همسفرانت بودم - سلام اي انتظــار انتظـــارم سلام اي رهبر و اي يادگارم سلامم بر تو اي فرزند زهرا سلامم بر تو اي نـــاجي دنيا - اين ديده نيست قابل ديدار روي تو چشمي دگر بده تا تماشا کنم تو را **********
خوش باش كه حق بال و پرى داد به نرجس برخيز كه زيبا پسرى داد به نرجس ********** - بر منتظرين مژده بده منتظر آمد از مهد بقا مهدى ثانى عشر آمد
گر تکاني بدهيم بر دلمان مهدي صاحب زمان، خواهد آمد ********** - كاش ميشد واژهها را شست و انتظار را تفسير کرد ولي افسوس ... **********- آقا جان! حيف نيست ماه شب چهارده پشت ابرهاي تيره و پاره پاره پنهان بماند؟ حيف نيست ديده را شوق وصال باشد ولي فروغ ديده نباشد؟!
********** - کجايى اى هميشه پيدا از پس ابرهاى غيبت؟ ********** - مهدي جان! به روسياهيمان نگاه نکن و به دستهايمان که خالي و گنهکارند، قلبمان را ببين که هر روز، صبح و شام تو را ميخوانند. ********** - تو خواهى آمد و ياسها و نيلوفرهاى «سركش» را به دعوت خواهى خواند و حضور تو تسلاى دل ياسهاى كبود خواهد بود. ********** - مهدي جان بيا و دنياى دل را به بوى خوش فطرت پر كن. دلهايى كه همواره در سرزمين نيمه شب تو را مىخوانند و به عشق تو در آسمان مكاشفه پرواز مىكنند. **********
********** به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم ... ********** ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد ********** چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی............چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی ********** بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات ********** سئوالی ساده دارم از حضورت من آیا زنده ام وقت ظهورت اگر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به سینه بی قرار است ********** کاش می شد در میان لحظه ها لحظه ی دیدار را نزدیک کرد کاش می شد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد ********** چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی ..... چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی ..... خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن ..... خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی ...... برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی ..... برای عده ای چه خوب شد نیامدی ...... تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ..... دوباره صبح ؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی **********در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند ..... ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار ********** به امید روزی که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد ********** سر راهت در انتظارم ..... برده هجرت صبر و قرارم ...... جز ظهورت ای گل زهرا ..... به خدا حاجتی ندارم ********** سوسوی ستارگان آسمان در التهاب انتظار فرج توست **********
پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: 16:54 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امروزه بحثي مطرح است و آن اين است كه راز محبوب شدن فرد در يك جامعه چيست؟ ممكن است در اين باره نظريات گوناگوني مطرح شود كه برخي زيبايي و جمال را راز محبوبيت فرد بدانند، گروهي قدرت و توان جسمي را نشانه محبوبيت شخص در جامعه، همچون قهرمانان بدانند، دستهاي ديگر احسان و مهرباني و گذشت و عطوفت را ريشه محبوبيت فرد قلمداد نمايند و قومي نيز كمال علمي انسان را باعث جلب محبت ديگران به او بدانند؛ چنان كه نسبت به عالمان و نخبگان علمي اين گونه ابراز محبتها ديده ميشود. و يا قدرت ايمان و معنويت و وصل به معدن عظمت الهي را علت اصلي محبتها و محبوبيتها بشمارند كه البته در فرهنگ دين مخصوصا قرآن بر اين نظريه تأكيد شده است؛ اما ما شيعيان:
دلبري داريم كه از صاحبدلان دل ميبرد غمزهاي مشكلگشا دارد كه مشكل ميبرد گر نقاب از چهره گيرد آن نگار نازنين پرتو رخسارهاش دلهاي مايل ميبرد و امامي داريم كه هم جمال دارد و هم كمال، هم صورت زيبا و نوراني دارد و هم سيرت پر بار و نوراني، هم دست خدمت و مهرباني بر خلق دارد و هم ايمان عميق و سرشار از معنويت به سر منشأ معدن عظمت، خداي جليل و جميل. آنچه پيش رو داريد، نگاهي است به گوشههايي از زيباييهاي ظاهري حضرت مهدي عليهالسلام. در چمنِ جمعِ جمال و كمال حضرت مهدي ندارد مثال 1. زيبا روي نوراني مهدي صاحب الزمان عليهالسلام از معدود انسانهايي است كه از نهايت زيبايي صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا كه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله در باره او فرمود: «اَلْمَهْدِيُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَيْهِ جَلَابِيبُ النُّورِ؛ (1) مهدي طاووس اهل بهشت است كه جامههايي از نور او را در بر گرفته است.»اي به دلها درد عشقت، جاودانه، جاودانه ميكشم بار غمت را عاشقانه، عاشقانه اي كه طاووس بهشتي جلوهاي كن جلوهاي كن تا به كي اي مرغ قدسي جاي تو در آشيانه در باره چهره آن حضرت، پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله فرمود: «اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ الدُّرِّيِّ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِيٌّ؛ (2) مهدي از نسل من است. سيمايش چون ماه تابان و رنگش عربي (گندمگون) است.» و اميرمؤمنان علي عليهالسلام فرمود: «حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ يَسِيلُ شَعْرُهُ عَلَي مِنْكَبيْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ يَعْلُو سَوَادَ لِحْيَتِهِ؛ (3) زيبا چهره و زيبا موي است و موي او بر شانههايش فرو ريخته و درخشندگي چهرهاش بر سياهي محاسنش غلبه ميكند.» 2. خال زيباي صورت پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله فرمود: «اَكْحَلُ الْعَيْنَيْنِ كَثُّ اللِّحْيَةِ عَلَي خَدِّهِ الْاَيْمَنِ خَالٌ؛ (4) ديدگان مباركش سرمه كشيده، محاسن مباركش پرمو و بر گونه راست او يك خال است.»و علي عليهالسلام فرمود: «مهدي ديدگاني مشكي، موهايي پر پشت، چهرهاي چون ماه تابان، پيشاني باز و درخشان، خالي [بر گونه راست] و نشاني [چون مهر نبوت در ميان دو كتف] دارد.» (5) خال زيباي جمال دلربايت را بنازم بوي عطر جانفزاي خاك پايت را بنازم اي صفاي هر مصفا مهدي زيباي زهرا از صفاي قلب ميگويم صفايت را بنازم من گدايم من گدايم بر گدايان درِ تو عزت و جاه و جلال هر گدايت را بنازم 3. قامت موزون علامت ديگر براي زيبايي يك فرد، اندام موزون و قد و قامت متناسب اوست كه حضرت مهدي عليهالسلام از اين نعمت نيز برخوردار است.امام صادق عليهالسلام در اين باره فرمود: «لَيْسَ بِالطَّوِيلِ الشَّامِخِ وَ لَا بِالْقَصِيرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَةِ مُدَوَّرُ الْهَامَةِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِينِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَينِ عَلَي خَدِّهِ الْاَيْمَنِ خَالٌ كَاَنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْكِ عَلَي رَضْراضَةِ الْعَنْبَرِ؛ (6) دراز قامت متكبر و كوتاه قامت چسبيده [به زمين كوتوله] نيست، بلكه ميان قامت است، سيمايي گرد، سينهاي فراخ، پيشانياي باز و ابرواني به هم رسيده دارد و خالي بر گونه راست اوست چون دانه مشك كه بر قطعه عنبر ساييده شده است.» 4. چهره جوان و تغيير ناپذير از نشانههاي ديگري كه باعث زيبايي چهره آن حضرت شده است، اين است كه بعد از قرنها به سر بردن در غيبت كبري، هنگامي كه ظهور ميكند، به صورت جواني است كه سيماي جواني از آن نمايان است و گذشت زمان آن اندام زيبا را پير و فرسوده نكرده است.امام صادق عليهالسلام فرمود: «اِنَّهُ مِنْ اَعْظَمِ الْبَلِيَّةِ اَنْ يَخْرُجَ اِلَيْهِمْ صَاحِبُهُمْ شَاباًّ وَ هُمْ يَحْسَبُونَهُ شَيْخا كَبِيرا؛ (7) از امتحانات بزرگ [خداوندي] است كه صاحبشان به صورت جواني ظاهر ميشود، در حالي كه آنها او را پيري كهنسال تصور ميكنند.»و در حديث ديگر فرمود: «در صاحب الزمان نشاني از حضرت يونس هست و آن اينكه بعد از غيبتش، به صورت جواني ظاهر ميشود.» (8) يوسف كنعان عشق بنده رخسار اوست خضر بيابان عشق تشنه گفتار اوست موسي عمران عشق طالب ديدار اوست كيست سليمان عشق بر در او يك فقير (9) و امام هشتم عليهالسلام فرمود: «عَلَامَتُهُ اَنْ يَكُونَ شَيْخَ السِنِّ شَابَّ الْمَنْظَرِ حَتَّي اِنَّ النَّاظِرَ اِلَيْهِ لَيَحْسَبُهُ ابْنَ اَرْبَعِينَ سَنَةً اَوْ دُونَهَا وَ اِنَّ مِنْ عَلَامَتِهِ اَنْ لَا يَهْرَمَ بِمُرُورِ الْاَيَّامِ وَ اللَّيَالِي عَلَيْهِ حَتّي يَأْتِيَ اَجَلُهُ؛ (10) از نشانههاي او سيماي جواني او در سن كهولت است كه هر كس او را ببيند، او را چهل ساله يا كمتر تصور ميكند و از نشانههاي او اين است كه با گذشت روزها و شبها پير نشود تا اجلش فرا رسد.» 5. قدرت بدني وصف ناپذير يك رهبر جهاني علاوه بر اندام متناسب و زيبا بايد كه از قدرت بدني متناسب نيز برخوردار باشد. حضرت مهدي عليهالسلام را هم وراثت ياري ميكند كه داراي بدن و قدرت حيدرگونه ميباشد و هم دست قدرت و عنايت الهي پشت سر او است و به او توان تصرف تكويني در موجودات را داده است. در اين باره امام صادق عليهالسلام فرمود:«اِنَّ الْقَائِمَ اِذَا خَرَجَ كَانَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِياًّ فِي بَدَنِهِ لَوْ مَدَّ يَدَهُ اِلَي اَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَي وَجْهِ الْاَرْضِ لَقَلَعَهَا وَلَوْ صَاحَ بِالْجِبَالِ تَدَكْدَكَتْ صُخُورُهَا لَا يَضَعُ يَدَهُ عَلَي عَبْدٍ اِلَّا صَارَ قَلْبُهُ كَزُبُرِ الْحَدِيدِ؛ (11) قائم عليهالسلام هنگامي كه ظهور ميكند، در سن كهولت خواهد بود، ولي با سيماي جواني و نيروي بدني قوي كه اگر دستش را به سوي قويترين درخت روي زمين بكشد، از ريشه بر ميكند و اگر بر كوهها بانگ بزند، سنگهايش فرو ريزد. دستش را بر هيچ بندهاي نميگذارد، جز آنكه قلبش چون قطعه آهن محكم و استوار ميگردد.» از اين روايت، ولايت تكويني حضرت بر جهان هستي به خوبي نمودار ميشود. در روايت ديگري علاوه بر قدرت تكوينيِ دست آن حضرت، به قدرت تكويني نگاه و چشمانش نيز اشاره شده است. امير مؤمنان عليهالسلام در اين باره ميفرمايد: «يُؤْمِي لِلطَّيْرِ فَيَسْقُطُ عَلَي يَدِهِ وَ يَغْرِسُ قَضِيبا فِي الْاَرْضِ فَيَخْضَرُّ وَ يُورِقُ؛ (12) به مرغ نگاه [يا اشاره] ميكند، به دست مباركش ميافتد. چوبي را در زمين ميكارد، سبز ميشود و برگ ميآورد.» 6. دو علامت ديگر علي عليهالسلام فرمود: «بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَي لَوْنِ جِلْدِهِ و شَامَةٌ عَلَي شِبْهِ شَامَةِ النَّبِيِّ صلياللهعليهوآله؛ (13) در پشت او دو خال [و دو علامت] است كه يكي به رنگ پوستش و ديگري شبيه خال [و مهر[ پيامبر صلياللهعليهوآله است.» و امام باقر عليهالسلام فرمود: «بِالْقَائِمِ عَلَامَاتٌ... شَامَةٌ تَحْتَ كِتْفِهِ الْاَيْسَرِ، تَحْتَ كِتْفَيْهِ وَرَقَةٌ مِثْلُ الاْآسِ؛ (14) در وجود قائم علامتهايي هست... خالي [شبيه مهر نبوت] زير شانه چپش ميباشد و زير هر دو شانهاش برگي مثل برگ آس است.»7. بوي خوش از نشانههاي ديگر آن حضرت، بوي عطر جانفزايي است كه از آن وجود نازنين به مشام ميرسد؛ همان گونه كه از رسول اكرم صلياللهعليهوآله استشمام ميشد و در حديث معروف، نقل شده: وقتي امام حسن و امام حسين و امير مؤمنان عليهمالسلام به ترتيب وارد شدند، بوي پيغمبر اكرم صلياللهعليهوآله را متوجه شدند. مهدي عليهالسلام نيز وارث چنين كسي است.امام رضا عليهالسلام فرمود: «وَ تَكُونُ رايِحَتُهُ اَطْيَبَ مِنْ رَايِحَةِ الْمِسْكِ؛ (15) بوي خوش او از بوي خوش مشك معطرتر است.» گر رخ گشايد رونق افزايد چمن را ارزان كند اِسْپر و هم مُشكِ ختن را گل برگ رنگش ارغوان را سُخره دارد پيچيده مويش نسترين و نسترن را ابي نعيم محمد بن احمد انصاري از كامل بن ابراهيم كه از گروه مفوّضه بود، نقل ميكند كه ميگويد: نزد امام حسن عسكري عليهالسلام رفتم و با خود گفتم: وارد بهشت نميشود، مگر كسي كه عقيده من را داشته و سخن من را بگويد. بعد از سلام و برخي مسائل نزد دَرِي نشستم كه پرده بر آن آويخته بود، «فَجَاءَتِ الرِّيحُ فَكَشَفَتْ طَرَفَهُ فَاِذَا اَنَا بِفَتيً كَاَنَّهُ فِلْقَةُ قَمَرٍ مِنْ اَبْنَاءِ اَرْبَعَ سِنِينَ اَوْ مِثْلِهَا...؛ (16) پس باد آمد و پرده را كنار زد، ناگهان كودكي چهارساله يا شبه آن همچون پاره ماه ديدم.»سپس ادامه ميدهد: او گفت: اي كامل بن ابراهيم! از اين سخن او تنم لرزيد و به من الهام شد كه بگويم: «لبيك يا سيدي؛ بلي اي آقاي من!»پس فرمود: آمدهاي نزد حجت خدا كه از او بپرسي: آيا جز كسي كه هم مسلك توست، بهشت ميرود؟ عرض كردم: بلي قسم به خدا! پس فرمود: در اين صورت بهشتيان خيلي اندك خواهند بود. قسم به خدا! حقّيها داخل بهشت نميشوند. عرض كردم: اي آقاي من! حقّيها كيستند؟ فرمود: گروهي كه [خيال ميكنند] علي را دوست ميدارند و به حق او قسم ياد ميكنند، در حالي كه حق و فضل و برتري او را نميدانند.... سپس پرده دوباره به حال خود برگشت؛ به گونهاي كه من قدرت كنار زدن آن را نداشتم. امام حسن عسكري عليهالسلام نگاهي متبسّمانه به من كرد، آن گاه فرمود: «چرا نشستهاي در حالي كه حجت خدا از حاجت قلبي و درونيات خبر داد و فهماند كه حجت بعد از من كيست!»پس من بيرون آمدم و از آن روز به بعد او (حضرت مهدي عليهالسلام ) را نديدم.» (17) پي نوشت : 1. روزگار رهايي، كامل سليمان، ترجمه علي اكبر مهديپور، نشر آفاق، چاپ سوم، 1376، ج 1، ص 122؛ منتخب الاثر، صافي گلپايگاني، ص 147؛ ينابيع المودة، ج 3، ص 164؛ ر. ك: مكيال المكارم، محمد تقي موسوي اصفهاني، مؤسسة الامام المهدي، 1404 ق، ج 1، ص 67. /س
پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: 16:49 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
نام: محمّد نام پدر: امام حسن عسكرى(ع) نام مادر: نرجس ( نرگس ) القاب: حجت ، خاتم ، صاحب الزّمان ، قائم ، منتظَر ، و از همه مشهورتر مهدى شكل: چون ستاره درخشان نورانى ، و داراى خالى سياه بر گونه راست زاد روز: شب نيمه شعبان 255 ، هنگام طلوع فجر زادگاه: شهر سامراء غيبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال غيبت كبرى: با در گذشت چهارمين نماينده و سفير آن حضرت از سال 329 آغاز گرديد; و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قيام آن بزرگوار ، همچنان ادامه خواهد داشت. محل ظهور: مكّه معظّمه. محل بيعت: مسجدالحرام ، ميان ركن و مقام. يادگار أنبياء: انگشتر سليمان در انگشت او ، عصاى موسى در دستش ، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد. ياران: سيصد و سيزده نفر ( به عدد اصحاب بدر ) ، افرادى باشند كه هسته مركزى زمامدارى او را تشكيل دهند; و در حقيقت كارگردانان اصلى قيام مهدى(ع) ، و كارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود كه از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آيند. مركز حكومت: مسجد كوفه ، ــ مركز خلافت و حكومت جدّ بزرگوارش على(ع) ــ . وزير و معاون: عيسى(ع) از آسمان فرود آيد و به عنوان وزير با حضرتش همكارى نمايد. بركات حكومت و رهبرى او: درهاى خير و بركت از آسمان به روى مردم گشوده شود; عمرها به درازا كشد; مردم همه در رفاه و بى نيازى بسر برند; شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پيوسته گردند ، آنچنان كه مسافران را به برداشتن توشه نيازى نخواهد بود; و اگر زنى يا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند كسى را با آنها كارى نباشد.
مهدی کیست ؟ از جابر بن عبدالله انصاری که گفته است از رسول خدا پرسیدم که من خدا ورسول او را می دانم ومی شناسم ام اولوالامر را نمی دانم . آن حضرت فرمود : ای جابر ایشان خلفای من وامامان مسلمان بعد از من ، اول ایشان علی بن ابیطالب (ع) وبعد از آن حسن بن علی (ع) وبعد از آن حسین بن علی (ع) وبدنبال او محمد بن علی واو در تو رات معروف است به باقر وتو او را دریابی . ای جابر ، چون او را بینی سلام من را به او برسان وبعد از آن یک یک ائمه را نام می برد تا آنکه چون به حجت قائم ( عج ) رسید ؛ فرمود که نام او نام من باشد وکنیه من کنیه او وحجت خدا است وبقیة الله ؛ او در میان مردمان ، حق تعالی مشارق ومغارب را توسط او بگشاید واو از شیعه خود عنایت گردد.
ولادت حضرت مهدی (عج ) : در سال 255 (ه . ق ) ، در سپیده دم روز جمعه ، پانزدهم ماه شعبان در شهر سامراپایتخت عباسیان ، دوازدهمین اختر آسمان امامت وولایت حضرت حجة بن الحسن المهدی (عج ) در خانه امام حسن عسگری دیده به جهان گشود . نامش ، نام پیامبر - کنیه اش ، کنیه پیامبر - ابوالقاسم - مادرش نرجس ونام پدر بزرگوارش امام حسن عسگری (ع) است . آن یادگار الهی حجت ، قائم ، خلف صالح ، صاحب الزمان وبقیة الله لقب گرفته است و مشهورترین لقبش حضرت مهدی است . و لادت با سعادتش از دشمنان پنهان مانده ونام ونشانش از بدخواهان در نهان ، زیرا حکومت خون آشام وقت ودستگاه ستمگر خلافت ، سخت در پی او ومشتاق یافتن ونابود ساختنش بود . تمام نیروی خود را در اطراف خانه امام حسن عسگری ( ع) متمرکز کرده ودهها جاسوس به کار گرفته بود ، بر هر جاسوسی ، جاسوسی دیگر گمارده بود تا از ولادت ولی خدا حضرت بقیة الله (عج) آگاه شده ، نو رخدا را خاموش کند ، ولی مشیت خداوند برآن تعلق گرفته بود که حجت خو را از گزند دشکنان حفظ کند .
احادیثی از شخصیت امام مهدی (عج ): مهدی مردی است از فرزندان من که چهره اش چون اختر تابناک است . « پیامبر اکرم (ص) » مهدی طاووس بهشتیان است . « پیامبر اکرم (ص) » با مهدی ما حجتها گسسته می شود . او پایان بخش سلسله امامان ، نجات بخش امت واوج نور وراز نهان است . « امام علی (ع )» اگر او [ امام زمان (عج) ] را دریابم تمام عمر به او خدمت می کنم . « امام صادق (ع) » من یادگار خدا در زمین وجانشین وحجت او بر شما هستم .« امام مهدی (عج )» من مایه امان اهل زمینم ؛ چنانکه ستارگان مایه امان اهل آسمان اند .« امام مهدی (عج ) »
غیبت : این مولود مسعود دو غیبت دارد : نخست غیبت صغرییا کوتاه مدت - که بعد از شهادت امام حسن عسگری (ع) « هشت ربیع الاول سال 260 ه.ق » ( زمان 6 سالگی حضرت ) آغاز شد وتا سال 329 ه.ق ادامه یافت . در این دوره که 74 سال طول کشید شیعیان می توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند وبا وی ارتباط برقرار کنند . این چهار تن نایب خاص ، که شیعیان می توانستند در دوران غیبت صغری توسط آنها با حضرت مهدی (عج ) تماس بگیرند ومشکئلات خود را به ناحیه متقدسه برسانند وپاسخ هاس لازم را دریافت نمایند ، عبارتند از : جناب عثمان بن سعید عمروی ، محمد بن عثمان بن سعید ، حسین بن روح نوبختی وعلی بن محمد مسعودی ، که با رحلت او باب « نیابت خاص » بسته شد . پس از آن ، غیبت کبری آغاز شد که از سال 329 ه.ق تا کنون استمرار یافته است ، وپایانش بر کسی جز خداوند آشکار نیست . در این دوره سفیر ونایب خاصی برای آن حضرت نیست و راه تماس رسمی وآشکار برای مردم وجود ندارد وبر آنهاست که از نواب عام امام (ع) - یعنی از فقهای پارسا وخویشتن دار- پیروی کنند . در هر حال ، نهان زیستی آن حضرت بدین معناست که دور از چشم مردمان ولی در زیر همین آسمان کبود بسر می برد . اگر برخوردی هم برایش پیشامد کند ، اغلب ناشناخته می ماند ودیدار هایش با شیعیان تنها به اذن خداست . دوران غیبت کبری امام معصوم ، دوران آماده نبودن شرایط سیاسی واجتماعی جامعه اسلامی برای پذیرش وجود علنی وآشکار امام معصوم است . امام حسن مجتبی (ع ) درباره غیبت طولانی ( کبری ) حضرت مهدی (عج) چنین می فرماید : به درستی که خداوند ، تولد او را پنهان نگه می دارد وشخص او را غایب می کند تا این که هنگام خروج وقیام ، بیعت هیچ کس بر گردن او بنا شد . او نهمین فرزند بردارم حسین است فرزند سرور کنیزان ، خداوند عمرش را در هنگام غیبتش طو لانی می گرداند ، سپس او را با قد رت خود همانند یک جوان کمتر از چهل ساله آشکار خواهد ساخت .
احادیثی از غیبت امام مهدی (عج): قائم را دو غیبت است : در یکی از آنها ( از بس طولانی است ) درباره اش گفته می شود : [ او مرد ومعلوم نیست به کدام وادی رفته است.] « امام باقر (ع) » قائم را دو غیبت است : یکی طولانی ودیگری کوتاه . در غیبت نخستین جایگاه آن حضرت را شیعیان خاص او می دانند ، و در غیبت نخستین جایگاه آن حضرت را شیعیان خاص او می دانند ، در غیبت دوم از جایگاه او کسی جز خدمتکارانش ، که بر دین اویند ، آگاه نیست .« امام صادق (ع) » چگونگی بهره مندی از وجود من در دوران غیبتم ، همچون بهره ای است که از خورشید می برند ، آن گاه که ابر آن را از دیدگان نهان می کند .« امام مهدی (عج ) »
ظهور چیست ؟ ظهور واژه ای در زبان عربی است که برگرفته از کلمه ظهر می باشد ، زبان شناسان عربی « ظهر » را حاکی از هر نوع بروز وآشکار شدن که همراه با قدرت وقوت باشد ، دانسته اند . به واژه ظهور در ایات وروایات نیز اشاره شده ، چنانچه در قرآن کریم هم در آیه شریفه « هو الذی ارسل رسل بالمهدی ودین الحق ... » یعنی « اوست که پیامبر خود را برای هدایت ودین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان چیره سازد اگر چه مشرکان نپسندند » که در یک معنا پدیدار شدن با قدرت وشکوه است . در این آیه ظهور به دین اسلام وحقایق قرآن ومعارف اسلامی نسیت داده شده است .
احادیثی از ظهور امام مهدی (عج): هرگاه آواز دهنده ای از آسمان آواز داد که . « همانا حق در میان خاندان محمد است » ، در آن هنگام نام مهدی بر سر زبان های مردم می افتد واز جام محبت او می نوشند وجز نام او بر زبان ندارند . « امام علی (ع) » خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون می آورد وآنگاه او را از ستمگران انتقام می گیرد . « امام حسین (ع) » آنگاه کا برپادررنده عدالت (امام مهدی عج ) قیام کند ، عدالتش نیکوکار وبدکار را فر می گیرد . « امام حسین (ع) » آنگاه که قائم ما قیام کند ، خدا آفت را از شیعیام ما بزداید ودلهایشان را چون پاره های آهن [ استوار ] سازد .« امام سجاد (ع) » منم که زمین را از عدالت لبریز می کنم ، چنانکه از ستم آکنده است . « امام مهدی (عج ) »
انتظار : شما امیدوار فرج وگشایش الهی باشید واز کمکهای خداموند نومید نگردید ؛همانا برترین اعمال نزد خالق یکتا انتظار فرج است .
احادیثی از انتظارفرج : برترین اعمال امت من انتظار فرج است . « پیامبر اکرم (ص) » در انتظار فرج باشید واز رحمت خدا نومید نشوید . « امام علی (ع) » آن که منتظر فرج ما است ، همچون کسی است که در راه خدا در خون خود تپیده باشد . « امام علی (ع) » منتظران ظهور امام مهدی (عج ) برترین اهل هر زمان اند . « امام سجاد (ع) » در شب و روزت منتظر فرج مولایت باش . « امام صادق (ع) » آنکه به ما ایمان آورد وسخن ما را تصدیق کند منتظر امر [ فرج ] ما باشد ، همچون کسی است که زیر پرچم قائم به شهادت برسد . « امام صادق (ع) » منتظر ظهور امام دوازدهم مانند کسی است که در رکاب پیامبر خدا شمشیر کشیده است واز ایشان دفاع می کند . « امام صادق (ع) » چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:, :: 14:39 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
خیلی وقتها ذهنمان درگیر سوالاتی میشود که اگر به آنها به موقع و به شکل مناسب پرداخته نشود، با این خطر روبرو خواهیم شد که این سوالات به انبوهی از ابهامات جدی بدل شود و آرامش و سکون فکری مان را به مخاطره بیاندازد. یکی از سوالات پیش روی بسیاری از ما این است که آیا امام عصر(عج) وجود خارجی دارد یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت است مکان و مقام آن حضرت کجاست؟ و چرا ما امت آن امام، از فیض و فوز دیدارش بی نصیب و محرومیم. هر چند سوالات پیرامون امام غائب(عج) بسیار است، اما در این مقال صرفا به بخشی از پرسشهای فوق پرداخته خواهد شد. روایات ما امام عصر(ارواحنا فداه) را همچون خورشیدی(1) تشبیه نموده که در پس ابر غیبت در انتظار اذن و رخصت الهی قرار دارد و برای تلالو و ظهور لحظه شماری میکند. اینکه غیبت آن حضرت را به معنی عدم آن وجود مبارک بپنداریم، تصوری باطل و نگاهی نادرست است. به تصریح آیات قرآن و روایات نورانی امام زمان هر چند ظاهر نیست ولی حاضر است. در پارهای از احادیث، آن امام همام مایه سکون و استقرار زمین معرفی شده است.(2) امام زمان هست. در هستی او شکی نیست. اگر او نباشد هیچ چیزی نخواهد بود. اساسا بعد از وجود خدای متعال، بدیهیترین و واقعیترین موضوع، وجود امام عصر(عج) میباشد
امام زمان هست. در هستی او شکی نیست. اگر او نباشد هیچ چیزی نخواهد بود. اساسا بعد از وجود خدای متعال، بدیهیترین و واقعیترین موضوع، وجود امام عصر(عج) میباشد. اما اینکه چرا او در میان ما نیست و یا در میان ما ظاهر نیست، سوالی است جدی و پر اهمیت. امام در میان مردم هستند و همچون همه انسانها همسر اختیار کردهاند و دارای فرزند هم هستند! با بسیاری از مردم در ارتباطند و آنها را به طور ویژه مورد مهر و محبت خود قرار میدهند، ولی در عین این حضور و با وجود رویت آن بزرگوار، توفیق شناسایی او از ما ستانده شده است.(4) (یرونه ولا یعرفونه) این که چرا او را نمیشناسیم و چرا جامعه محروم از ارتباط و رویارویی با امام خود میباشد سوالی است حیاتی که در بخش دوم این نوشتار بدان پرداخته خواهد شد. حتما این موضوع را دنبال کنید. از باب اهمیت موضوع یادآوری میکنم؛ امام زمان نیست نیست. یعنی حضرتش هست هست!
پینوشتها: 1- امام زمان(عج) فرمودند: همان طور که از خورشید در وقتی که توسط ابرها پنهان شده است , بهره گیری می شود, از من نیز در زمان غیبتم به همان صورت بهره می برند و همانا من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم , چنان که ستارگان امان اهل آسمانند.(کمال الدین و تمام النعمه , شیخ صدوق , ص 485) 2- لولا الحجه لساخت الارض باهلها. (بحار الانوار، ج 60، ص 213) 3- بیمنه رزق الوری و ببقائه بقیت الدنیا و بوجوده ثبتت الأرض و السماء؛ به میمنت او خلایق روزی داده میشوند و به واسطه وجود او زمین و آسمان برجا ایستادهاست. 4- قال أبوعبدالله علیه السلام: «جَعَلَ اللهُ بَیْنَهُ و بَینَ الخَلقِ حِجاباً یَرونَهُ و لا یَعرِفونَهُ»؛ حضرت صادق علیه السلام میفرمایند: خداوند بین او (حضرت مهدی علیه السلام) و بین خلق، حجابی قرار میدهد، به گونهای که خلق او را میبینند در حالی که وی را نمیشناسند. (ثبات الهداه، ج6، ص431
چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:, :: 14:34 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
امام معصوم علیه السلام از همه امور هستی با خبر است و به همه هستی احاطه دارد. در روایات آمده که نامه اعمال مردم را در هر هفته، ماه و سال به دست امام آن عصر می دهند و ایشان از اعمال ما با خبر می شوند. در روایات دیگری ذکر شده که در این عصر نامه اعمال ما را در روزهای دوشنبه و جمعه هر هفته به خدمت امام زمان(عج) می دهند. و ایشان با دیدن اعمال خیر و نیک ما خوشحال می شوند و با دیدن اعمال شر و گناه ما غمگین می شوند. آقا جان از گناهانم شرمنده ام! از این که باعث ناراحتی شما می شوم شرمسارم! از این که خود را محب شما می دانم ولی رفتارم شبیه شما نیست خجالت زده ام! آقا یاری ام کن تا دست از گناه بشویم و موجب رضایت شما شوم. هیچوقت به این موضوع فکر کرده اید که در کدامین دسته بندی قرار دارید؟ نامه اعمال شما باعث ناراحتی امام زمان علیه السلام می شود و یا باعث خشنودی ایشان؟ براستی چه چیز از این بالاتر که با اعمال خود باعث خشنودی امام عصرمان شویم؟! آقا جان از گناهانم شرمنده ام! از این که باعث ناراحتی شما می شوم شرمسارم! از این که خود را محب شما می دانم ولی رفتارم شبیه شما نیست خجالت زده ام! آقا یاری ام کن تا دست از گناه بشویم و موجب رضایت شما شوم
همه ما نقاط ضعف و گناهانی داریم که قطعا باعث دلگیری اماممان می شود. برخی زبانشان به غیبت آغشته می شود و عده ای زبان به دروغ می گشایند، آن دیگری مال حرام می خورد و حق دیگران را ضایع می کند.آن یکی تهمت می زند و هتک آبرو می کند. خلاصه هر کس به گناه یا گناهانی مبتلا می باشد. بیاییم در این روزهای عزیز که ایام ولادت امام عصر(عج) و شادی اهل بیت می باشد با اماممان عهدی ببندیم از سر صدق و راستی که دیگر گرد آن گناهان نرویم و موجب رضایت خدا و اهل بیت و خاصه امام زمان (علیهم السلام) باشیم.
چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:, :: 14:32 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
دوباره اومدم. بازم تو کارم گره افتاد وقتی از همه جا درمونده شدم یاده شما افتادم. نمی دونم چرا ما آدما اینجوری هستیم تا وقتی که کارامون همونطور که دلمون می خواد پیش میره اصلاً یادی از خدا و اماما نمی کنیم ولی کارمون که گیر شد سریع سراغشونو می گیریم و بعد از اینکه مشکلمون حل شد دوباره فراموششون می کنیم. آقا جون اول می خوام یه مقدار باهات درد دل کنم بعد بقیه حرفا رو می زنم..... آقا جونم دلم خیلی گرفته . نمی دونم چرا یه دفعه دلم متوجه شما شد، شاید الان من یه مقدار غریب واقع شدم ، شاید به خاطر اینه که یه مقدار مشکلاتم زیاد شده، شاید به خاطره اینه که از شما می خوام مشکلاتمو حل کنین شاید............ ولی آقا جون الان که یه مقدار فکر می کنم می بینم درسته که من این همه مشکل دارم ولی اینا همشون مشکلات دنیایی و کوچیکی هستن . آقا جونم درسته من الان یه جورایی غریب واقع شدم ولی آقا جونم غریبی من کجا و غریبی شما کجا ........ عزیز زهرا اگه من الان یه مقداری مظلوم واقع شدم مظلومیت من کجا و مظلومیت شما کجا....... اگه من........ آقا جونم قربونه مظلومیتتون بشم ، قربونه غریبیتون بشم چقدر سخته یه شخصیتی مثل شما تنها بمونه یکی که تمامه تلاشش برای نجات دادن جامعه بشری هستش یار و یاوری نداشته باشه . خیلی بدبختیم ماها اصلاً حالیمون نیست داریم چیکار می کنیم. آخه خدایا این چه حکمتی هستش که امروز امام زمان باید اینقدر غریب باشن! چرا ما انسانها اینطوری شدیم؟ چرا منجی ما به دلیل گناهایی که ما انجام می دیم ظهورشون عقب بیافته ؟ چه زمانی قراره وقت این برسه که ماها آدم بشیم؟ تا کی دروغ ! تا کی سر هم کلاه گذاشتن ! تا کی می خوایم به اسم امام زمان هر منکری رو انجام بدیم؟ آقا جون چرا ماها اینجوری شدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الان که دارم این مطالب رو براتون می نویسم و به مشکلاتم فکر میکنم می بینم که اصلاً اینا مشکلی نیستن مشکل من و خیلی های دیگه مثل من اینه که یاده خدارو تو زندگیمون نداریم تا یه اتفاقی برامون می افته میایم دست به دامن خدا و ائمه اطهار می شیم . انجام دادن این کار درسته چون خود خدا گفته در مصائب و سختی ها به از خدا کمک بخواهیم و لی رفقا خداییش بی انصافیه برا یه بارم که شده به خاطره خوده خدا یادش کنیم . بی معرفتی هستش که برا یه بارم شده به خاطره خود امام زمان به یادش نیفتیم.......... رفقا شرمنده من بعضی وقتا یه مقدار تند میرم ولی آخه تاکی باید رفتارایه غلطمونو تکرار کنیم . چرا ما میگیم که امام زمان بیاد همه چی درست می شه ولی به خدا اگر ما خودمونو درست نکنیم اومدن یا نیومدن امام زمان هیچ تاثیری نخواهد داشت. شاید خیلی ها از این حرفه من ناراحت بشن ولی تاریخ اینو ثابت کرده. نمونشم زندگی امامانه قبلیمون همیشه اکثریت مردم بر علیه اونا بودن .آخه تاکی می خواهیم صبر کنیم.اگر دروغ بده پس همین الان دروغ نگیم . اگه وجدانه کاری خوبه پس زمان ظهوره آقا و الان نداره همیشه خوبه.و خیلی کارای دیگه....... اگر موافقه حرفای قبلیم هستین بقیشو بخونین !!!!! رفقا من یه روشی پیشنهاد میکنم برای اینکه ما بتونیم بگیم به یاده امام زمانمون هستیم و دوسشون داریم. یه اصلی هست که میگه هر کسی هر چیزی رو دوست داشته باشه به صورت ناخداگاه به سمت همون چیز حرکت می کنه منظورم همون قانونه جاذبه هستش.ماهم اگر امامه زمانمون رو دوست داریم دلمون می خواد خودمونو شبیه ایشون بکنیم (منظورم غیافه نیستا ) . پیشنهاد من اینه که هر کاری که می خواهیم انجام بدیم قبل از انجام دادنش با امام زمانمون مشورت کنیم.چه جوری ؟ کاری نداره ! هر عملی که می خواهیم انجام بدیم کلاه خودمونو قاضی کنیم ببینیم آیا امام زمان از انجام دادنه این کاری راضی هستند یا خیر؟ یا اینکه خودمون رو جای امام زمان قرار بدیم ببینیم اگر امام زمان در فلان موقعیت قرار می گرفتند چه کاری رو انجام می دادند ماهم همون کارو انجام بدیم. مطلب یه مقداری زیادی طولانی شد ببخشید ولی خواهشی که از همه دوستان دارم اینه که حتماً این روشو امتحان کنن. البته من کسی نیستم که بخوام به شما راهکار ارائه بدم این در واقع یه پیشنهاد هستش اگر کسی راهکاره دیگه ای دارند خوشحال می شم راهنمایی کنند. خدایا شکرت به خاطره همه چیز ، خدایا شکرت به خاطره مشکلاتی که به من دادی چون اگه این مشکلات نبودن من هیچ وقت به یاده شما و امام زمان نمی افتادم. خدایا خودت گفتی هر چیزی از من بخواهید من بهتون می دم .خدایا مارو در مسیری قرار بده که خودت دوست داری . خدایا یه نفر داره دعا می کنه که جز گناه هیچ چیزی نداره ولی خدایا شما رو قبول داره دوستون داره وقتی که کمکش می کنین می فهمه که شما کمکش کردین .خدایا این گنه کار ازت یه خواهش داره اونم اینه که فرج مولامون رو برسون خدایا اصلاً مهم نیست که من باشم یا نباشم خدایا فرجش رو برسون . خدایا من دلم می خواد مولام رو کمک کنم خدایا ولی لیاقتشو ندارم خدایا تو این لیلقت رو در من به وجود بیار . خدایا این گنه کاره یه آرزو داره اونم اینه که تگه لایق بود جونشو در راهه مولاش بده خدایا کمکش کن.الهی آمین
چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:, :: 14:24 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
جهان در تپش آمدنت به لرزه در آمده است. بادها پراکنده در هر سو، ستمبارههای خویش را بر دوش میکشند. اهل زمین، ثانیه شمارها را مرتب نگاه میکنند. یک منجی، فقط یک منجی است که میتواند آنها را از درد و رنج و غم خلاصی بخشد. درختان گیسوان پریشان خویش را فصل به فصل به دست زمان میسپارند تا زردی و سرمای زندگی را به ساعت سرسبزی جوانههایشان برساند. دلها در غربت خاک، غریبه و تنها جان میدهند. ماهیان قلبها، خشکسالی محبت و مهربانی را تاب نمیآورند. چشمها چشمههای خشکی شدهاند که کمتر به اشک شوق میاندیشند که گریههای فراق، آنان را امان نمیدهد. تشنگی بر اعماق و ریشه این دیار نفوذ کرده و تندیسها تاب ایستادن را بیش از این ندارند.
کشتیهای عدالت و انصاف در هیاهوی بیامواج صدایشان به گِل نشستهاند و ناخدایان خدانشناس، هنوز در ادعای حقطلبی خویشند. هر روز که عرش از صدای ضجه ستمدیدگان به لرزه درمیآید، زمین، چهار ستونش فرو میریزد. لرزش بر اندام آدمیان افتاده. قدمهایشان سست شده، ایستادهاند؛ اما غبارهایی را میمانند در هوا. هستند؛ ولی گویی کسی جز خودشان نیست! نیستند؛ ولی چنان در خویش حل شدند که گویی هستی، جز آنها نیست. خندانند؛ ولی در اعماق روح خویش چیزی ندارند جز اشک و عذاب. جادههای کشیده شده تا آن طرف انتظار. چشمهای خیره شده به روبهرو ....
گریانند؛ ولی نمیدانند بهانه این همه سختی و اشک چیست؟! فضا، زمین، زمان، آسمان، دریا، انسان و هر آنچه در هستی است، در خلاءی عظیم غوطهور است. همه چیز در حال غرق شدن است. همه چیز در حال از بین رفتن است. همه چشم به نجات دهندهای دوختهاند که دستهای رها و خالی را بگیرد و از این فضای در حال سقوط نجات بخشد. سخت است؛ سخت است هر روز چشم بگشایی و خورشید را ببینی که طلوع کرده، بیآنکه خبری از آمدن تو آورده باشد. سخت است هر روز به سرخی غروب بکشانی و در تیرگی شب فرو روی، بیآنکه به آرامشش دستیابی. سخت است تا آخر هفته روز شماری کنی و روز هفتم بلند شوی و باز هم هیچ کس را در آن سوی جاده نبینی. سخت است پنجره را باز کنی و به دور دستها خیره شوی و هیچ چیز جز چشمهای منتظر کاجها نبینی. جادههای کشیده شده تا آن طرف انتظار. چشمهای خیره شده به روبهرو .... پنجرههای گشوده شده، فریادرسی را میخواهد که خواب ستم و بیعدالتی را بر آشوبد. سواری را میخواهد که منتظرانش او را از پشت شیشههای به شوق آمده، ببینند. جهان تو را میخواهد ... اسیر ثانیه ها ... رفیق حادثه هایی به رنگ تقدیری اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری در این رسانه ی دنیا میان برفک ها نه مانده از تو صدایی، نه مانده تصویری رسیده سن حضورت به سن نوح اما شمار مردم کشتی نکرده تغییری هزار هفته ی بی تو گذشته از عمرم هزار سال پیاپی دچار تأخیری شبیه کودک زاری شدم که در بازار ... تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟ درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|